انجینیر”آهنگر”

کوهپایۀ شعر و ادب کشور ما فروریخت

امروز صبح برادرم با صدای گریان خبرداد که استاد “فدائی” چشم از جهان فروبست و خانواده، دوستان، شاگردان و جامعۀ شعر و ادب افغانستان را اندوهگین و غمگسار ساخت. مرگ استاد براتعلی “فدائی هروی” مرگ معمولی نیست که با مراسم فاتحه گزاری و ریختن چند قطره اشک و تسلیت گوئی، بزرگداشت و تسلی خاطر شود. فقدان او یک ضایعۀ بزرگ است، چون با مرگ او تکامل قسمتی از ادبیات و شعر و فرهنگ جامعۀ که حاکمانش عمدتاً فرهنگ زدا بوده اند، ایست نسبی می کند و تا جایگزین بیابد به سالها ودهه ها کار وانتظار وعبور از موانع طاقت فرسا نیازاست. هم اکنون با مرگ استاد فدائی کوهپایۀ شعر و ادبی که از جوشش آتشفشان ذهن و وجود پربار و ارزشمند خودش با مایه گیری از هستی اجتماعی اش برپا واستوارگشته بود فرومی پاشد ودیگر زایا نیست.

استاد فدائی هروی را شاگردان وهوادارانش “حافظ عصرما” می گویند؛ با این حال پس از قرن ها فقدان “حافظ” تاریخ و عرصۀ شعر و ادب به آفرینش چند تا “حافظ” درپهنۀ شعر وادب فارسی توفیق داشته است؟ عرصۀ نخبگان شعر و ادب، عرصۀ زایش زودرس نیست و جایگاه و مقام “حافظ” و”فدائی” و… نیز درجائی ماشینی تولید نمی شود که فرمانروایانی آن را به کسی ببخشایند. از این جهت است که فقدان این آفریدگاران و هارمونیزه کنندگان بهترین واژگان وگفتار پربار و نغز و دلنشین و دگرگون ساز درگویش و منش انسان، فقدان گنجینه های پنهان در درون خود آن ها است که با مرگ شان از زایش می مانند و خیزش نمی آفرینند. واین به نسل های پسین فاجعه بار است، وما را ازهمین آغاز درگذشت این فرهیختگان در گرداب اندوه و رنج فرو می برد.

من هم اکنون آنقدر منقلب هستم که نمی توانم در بارۀ این اسطورۀ شعردری چیزی بنویسم، این را به بعدتر موکول می کنم تا بتوانیم این گنجینۀ پربار را با ارائۀ نمونه های کلامش به ارزیابی بگیریم. 

واما به آگهی می رسانم که مراسم خاکسپاری و فاتحۀ این استاد شعر و راهبر و آموزگار چند نسل، توسط دوستان، ارادتمندان و جمعی از شاگردانش فردا درهرات برگزار می شود. مراسم بزرگداشت و یاد بود او توسط خانواده و دوستان بعداً در آلمان برگزار می گردد. از دوستان تقاضا می شود که دراین زمینه درتماس با من و فرزندانش(که احتمالاً بشیراحمد به هرات خواهد رفت و تا بازگشت او منتظر می مانیم) باشند تا مراسم یادبود را همآهنگ بسازیم.

انجینیر “آهنگر”