عزت آهنگر

                 کهسار آتن

وطن بی تو چه پاییزم به گلزار اجانب من
صفای نغمه ی عشق مرا گلشن نمی فهمد

دل آواره ام بگرفته زین دنیای سرگردان
کسی هجران و احساس مرا اصلن نمی فهمد

پیام عشق را بی آشنا در کلبه ی محزون
همی خوانم ز دل، این غصه را بهمن نمی فهمد

تو در من با شکیبایی نمو کردی و گل دادی
هزار افسوس دردم را دگر خرمن نمی فهمد

صبور سینه ات را زخمه‌ای شعرم نوازش کرد
رباب نغمه پرداز مرا تن تن نمی فهمد

به هر سو آبشار و نغمۀ مرغان خوش آوا
نوازش های احساس مرا، دامن نمی فهمد

خرامد ذهن من مستانه در دامان کوهسارت
مرا عطر تن کهسار در آتن نمی فهمد

هوایت درسرم مهرت برم هستی تو تن پوشم
تن بی سنگرم را روح این مامن نمی فهمد .

عزت آهنگر
۲۸ جولای ۲۰۲۱