طاهر حیدرزاده

چرخ فلک

آه اگر چرخ فلک خنجری بر جانم زد
فتنه وجهل بفگند آتش بر خوانم زد

از برم برد صفا، منطق ،هم دانایی
یکسره وحشت وغم بردل نارامم زد

چه سیه روز وغم انگیز شد این مام وطن
آتش فتنه گری برسر هر بامم زد

مرد و زن تشنه ی آزادی ،آرامی بود
نا خدایان ستم خشم به سرجانم زد

مردم از فقر و فلاکت به ستوه آمده اند
بمب و راکت به سر مردم نادارم زد

دل دریانوش من بود زغم بهرکسان
به سرم بار غم افزود و فراوانم زد

سوخته دل گشتم و افسرده بهر همنفسان
خنجری ظلم شقاوت که برآستانم زد

دیده شد خون ز بهر ناله طفلان یتیم
تیر غم دشمن خونخوار بهر آزارم زد.

2018 . 11 . 19 طاهر حیدرزاده