برهان عظیمی

خانم لادن بازرگان چه می گوید و منافع کدام طبقه را نمایندگی میکند!؟

چرا طبقه کارگر ایران نباید به زیر پروبال طبقات دیگر برود؟ و طبق منافع اساسی اش راهکارش چه باید باشد و یا چه نباید باشد؟

خانم لادن بازرگان از متحدین یک محفل حراف رفرمیست( به اصطلاح حزب م ل م) در کارزار(کمپین رفرمیستی «بشکن قفس را رها کن پرنده را برای آزادی فوری کلیه زندانیان سیاسی»)(۱) معتقد است که آپوزیسیون ایران(همه باهم!) نمیتواند به “تغییر رویه یا سرنگونی جمهوری اسلامی” (توجه کنید تغییر رویه !) دست یابد و تنها با اتکا به امپریالیستها یعنی با همگرایی و همکاری با قدرتهای امپریالیسم(یعنی تسلیم طلبی و زانو زدن در مقابل آنها) و فشار گذاشتن بر امپریالیستها برای اعمال تحریمهای بیشتری بر رژیم جمهوری اسلامی همانند آنچه جنبش مسالمت آمیز آفریقای جنوبی در مبارزه با آپارتاید کرد، می توان به آن دست یافت!(۲)

خانم بازرگان به بخشی از حقایق اشاره میکند ولی نتیجه گیریش از آن حقایق به استقلال و به خود متکی بودن جنبش توده های تحت ستم ایران منجر نمی شود، بلکه سازش و خیانت و وطن فروشی را نهادینه میکند و طبقه کارگر را به دنباله روی از و به زیر پروبال رفتن طبقات ستمگر و استثمارگر جدید هدایت میکند. ایشان تنها راه را همکاری و همیاری با قدرتهای بزرگ امپریالیستی به ویژه دولت امپریالیسمی آمریکا برای اعمال بیشر تحریمهای اقتصادی می داند! خانم بازرگان برای اینکه راهکار رفرمیستی شان( بقول ایشان تغییر رویه جمهوری اسلامی یا سرنگونیش که بدون شک زمانیکه جبش ستمکشان فرودست ایران به قدرتهای بزرگ امپریالیستی متکی بشود منجر به سرکار آمدن یک طبقه استثمارگر و ستمگر دیگر میشود!) را جا بیندازد تاریخ آنچه در آفریقای جنوبی گذشت را معکوس و وارانه میکند و آدرس و راهکار تسلیم طلبانه اشتباه که بر خلاف منافع اساسی طبقه کارگر ایران است، میدهد… بیشک راهکار خانم بازرگان در خدمت طبقه متوسط(خرده بورژوازی ایران است). تحریمهای اقتصادی آمپریالیستها اساسا فشار و بار اصلیش بر شانه طبقه زحمتکش و فرودست کارگر این اکثریت حامعه ایران منتقل و اعمال میشود! و این طبقه را به سلاخ خانه قدرتهای بزرگ امپریالیستی که چاقوی سلاخی فرودستان جهان را ثانیه ای رها نمیکند، هدایت میکند!

بنابراین سوال اساسی این است:

طبق منافع اساسی کارگر ایران از تاریخ مبارزات برحق توده های تحت ستم و استثمار آفریقای جنوبی علیه رژیم نژادپرست آپارتاید و متحدین امپریالیسمهای زن ستیزش چه درسهایی برای سرنگونی انقلابی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی باید آموخت و یا نیاموخت!؟ تاریخ مبارزات در آفریقای جنوبی نشان میدهد که:

در آفریقای جنوبی جنبش به حق ضد نژادپرستی و عدالت خواه سیاهپوستان علیه رژیم دیکتاتوری نژادپرست آپارتاید(۳) سالها از پایه وسیعی در آفریقا برخودار بود و رفته رفته میلیونها نفر از توده های تحت ستم سیاه پوست به آن پیوستند و دیگر نظاره گر قتل عام و جنایت علیه بشریت نبودند و در آن جنبش و کف خیابان ها روز و شب فعالانه شرکت و مبارزه کردند و مبارزه شان  آنچنان در سطح جهان توسط توده های تحت ستم و افراد و سازمانهای مترقی حتی بخش سازمان حقوق بشری سازمان ملل حمایت شد تا جایی که قدرتهای بزرگ امپریالیستی مجبور به عقب نشینی در حمایت بی چون و چرا از رژیم آپارتاید شد و ماندلا به عنوان رهبری که معتقد به راهکار مسالمت آمیز و در عین حال حفظ سیطره و منافع استراتژیکی امپریالیستها بر آفریقای جنوبی بود از طرف همان قدرتهای بزرگ به عنوان رهبری نهادینه شد که جنبش ضد آپارتاید را صرفا در مبارزه با تبعیض نژادی طبقه بورژوازی سفید پوست رهبری کرد اما به ریشه بیعدالتی و مساوات و تبعیض جنسی علیه زنان(فرهنگ پدرسالاری) و به یک کلام به تمایزات طبقاتی، کلیه روابط تولیدی که مبنای تمایزات طبقاتی است، کلیه مناسبات اجتماعی که منطبق بر آن روابط تولیدی است، و دگرگون کردن کلیه ایده هایی که منطبق بر آن روابط اجتماعی است را اساسا دست نخورده باقی گذاشت و رژیم طبقه نوخاسته و تازه ای را سر کار آورد که تمایزات طبقاتی و زن ستیزی را با اعمال دیکتاتوری بورژوازی سیاهپوست نهادینه کرد. طبقه متوسط سیاهپوست آفریقای جنوبی رشد فزاینده ای کرد و سهمی از ثروت تولید شده توسط استثمار طبقه کارگر سیاه پوست و سفید پوست آفریقای جنویی گرفت. نگاهی به وضعیت کنونی (امروزه!) اقتصادی، سیاسی و اجتماعی آفریقا نشان میدهد که تمایزات طبقاتی با شدت بیشتری از طریق دیکتاتوری بورژوازی سیاهپوست تحت حمایت همان قدرتهای بزرگ امپریالیستی اعمال میشود. بنابراین اگر جنبش توده ای که در آن میلیونها نفر از سیاهپوستان روز و شب در کف خیابان شرکت داشتند، وجود نداشت و وضعیت انقلابی در آفریقای جنوبی که طبق آن سیاهپوستان دیگر حاضر به ادامه زندگی تحت رژیم دیکتاتور آپارتاید نبودند و رژیم آپارتاید و متحدین امپریالیسم اش قادر نبودند دیگر به همان شیوه و با مشت آهنین به قتل و جنایت و غارت منابع زیر زمینی بپردازند، و ثبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آفریقای جنوبی به خاطر مبارزه پیگیر و قاطعانه توده های فرودست از بین نرفته بود، امپریالیستها حاضر به تحریم رژیم نژادپرست آپارتاید سفیدسالاران نمیشد و سقوط و برکناری دولت دیکتاتور سفید سالاران کلید نمی خورد و با توصیه امپریالیستها به ویژه امپریالیسم هلند و رقابت امپریالیستها (به ویژه امپریالیسم آمریکا ) برای از دست ندادن موقعیت استثمار و چپاول منابع طبیعی سرانجام اف. دبلیو. کلرک رئیس جمهور آفریقای جنوبی با نلسون ماندلا وارد مذاکره شد. یک سال بعد، کنگره ملّی آفریقای جنوبی پیروز شد و ماندلا به ریاست جمهوری رسید و رژیم آپارتاید در مورد سیاهپوستان، لغو گردید.

در بخش نتیجه گیری و راهکار ارائه شده توسط خانم بازرگان آمده است:

«ما به تنهایی نمی توانیم به این رژیم غلبه کنیم و به کمک و حمايت احتياج داريم . تحقیقات علمی نشان می دهد که جنبش ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی از تحریم ها سود برده است. تجربه آفریقای جنوبی نشان می دهد که تحریم های بین المللی می تواند نقش سازنده ای در تغییر سیاسی داخلی داشته باشد. تحریم ها در آفریقای جنوبی جنبش ضد آپارتاید را تقویت کرد و مشوق های سیاسی و اقتصادی را برای حزب ملی حاکم برای لغو قوانین آپارتاید و مذاکره با اپوزیسیون فراهم کرد. تحریم های متعدد استراتژیک، اقتصادی و اجتماعی نیز توانایی رژیم در حفظ آپارتاید را تضعیف کرد و حتی پایه های ایدئولوژیک آنرا به لرزه در آورد.

بنابراین من امروز از شما می خواهم کمک کنید تا رژیم اسلامی ایران را از نظر مالی، اقتصادی و فرهنگی منزوی کنیم. کمک کنید تحریم های بیشتری بر این رژیم اعمال کنیم. رژیم اسلامی ایران پدر طالبان و پدربزرگ داعش است. این رژیم آپارتاید-جنسیتی مشروعیتی ندارد و نماینده مردم ایران نیست. ورزش، ورقه های علمی, هنر، تاتر, موسیقی و سینمای آنها را تحریم کنید. به همان شیوه ای که سازمان ملل از نویسندگان، هنرمندان و نوازندگان درخواست تحریم آفریقای جنوبی را کرده بود و از نهادهای دانشگاهی و هنری خواسته بود پیوند خود را با دانشگاه های آفریقای جنوبی قطع کنند، ما هم باید تلاش کنیم تا غرب استادان دانشگاه، ورزشکاران، نوازندگان، هنرمندان و نویسندگان رژیم ایران را تحریم کند.

به جمله موسی مایکیسو، دبیر کل اتحادیه ملی فلزکاری های آفریقای جنوبی فکر کنید که گفته بود: «تحریم ها درد آورند اما آپارتاید کشنده است! “»

  • نظریه و راهکار خانم بازرگان رفرمیستی است و در افق تنگ حق بورژوازی و نظام سرمایه داری-امپریالیستی جهانی محصور شده است و نمی تواند از آن فراتر رود!

دیدگاه خانم لادن بازرگان منطبق بر منافع طبقه متوسط ایران(خرده بورژوازی) است که دیگر مانند سابق نمی تواند بریز و بپاش داشته باشد، کسب ثروت کند و تحریمهای امپریالیستها نیز بر این طبقه تاثیر گذاشته است. اما این طبقه مذبذب از انقلاب زحمتکشان و طبقه کارگر برای سرنگونی انقلابی با اتکا به قهر انقلابی وحشت دارد و با ارائه راهکار مسالمت آمیز، سازشکارانه و متکی بر قدرتهای بزرگ امپریالیسمی می خواهد طبقه کارگر که پیگیرترین، مصممترین و پیشتازترین طبقه در مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی است را به سلاخ خانه نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیستی هدایت کند، آنان را طبق منافع خویش برای داشتن موقعیتی که منجر به فراهم کردن شرایطی که به اندوختن ثروت بیشتر و تحقق مالکیت خصوصی اش شود را به صف کند و دولتی از طبقه بوروکراتیک نوکیسه گان استثمارگر و ستمگری را سر کار بیاورد که بخشی از “دهکده” جهانی آن نظام ضد کارگری و زن ستیز سرمایه داری-امپریالیسمی جهانی باشد!

بیشک آنچه منطبق بر منافع اساسی طبقه کارگر ایران میباشد این است که:

  • سرنگونی انقلابی نظام سرمایه داری ایران هم مطلوب، هم ضروری و هم ممکن است.

و طبق راهکاری که در علم کمونیسم توسط مارکس تبیین شده است این پیگیرترین، مصصمترین، قاطعترین طبقه (پرولتاریا) طبق منافع اساسی اساسیش با سرنگونی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی جامعه سوسیالیستی نوینی را بوجود بیاورد و تداوم انقلاب سوسیالیستی را از طریق اعمال دیکتاتوری طبقاتی پرولتاریا که “لازمه نقطه گذار برای محو کلیه تمایزات طبقاتی، کلیه روابط تولیدی که مبنای تمایزات طبقاتی است، کلیه مناسبات اجتماعی که منطبق بر آن روابط تولیدی است، و دگرگون کردن کلیه ایده هایی که منطبق بر آن روابط اجتماعی است.”(نقل از مارکس) در ایران کلید زند و تحقق بخشد. 

انقلاب کمونیستی و نه چیزی کمتر!

۲۹ دی ۱۴۰۰

گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران
زیرنویس و توضیحات

۱- چرا می گوییم خانم لادن بازرگان از متحدین یک محفلی است که خود را حزب م ل م می نامد؟

طبق اعلامیه ای که در برخی از سایتهای چپ ایران منتشر شد نوشته شده بود:

«در تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۲۲, از ساعت ۱ تا ۲:۳۰ بعد از ظهر به وقت غرب امریکا “انجمن اجتماعی جهانی یونیتاریست سانفرانسیسکو” و “کمپین بین المللی اضطراری برای آزادی زندانیان سیاسی ایران بطور فوری (IEC)” میزبان یک گردهم ایی آنلاینی بنام “شجاعت در زمان ما: همبستگی برای آزادی زندانیان سیاسی ایران” خواهد بود… سخنرانان این برنامه: مریم کلارن، دختر ناهید تقوی دو تابعیتی آلمانی-ایرانی و زندانی سیاسی که از اکتبر ۲۰۲۰ در ایران دستگیر شده و در زندان اوین بسر می برد. مریم در مورد پرونده مادرش و رابطه آن با مبارزه برای آزادی همه زندانیان سیاسی ایران صحبت خواهد کرد.” از دیگر سخنرانان این نشست زومی لادن بازرگان است که در معرفی ایشان در آن اعلامیه آمده است، “لادن بازرگان، زندانی سیاسی سابق، عضو خانواده قربانیان کشتار زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷ و فعال حقوق بشراست. لادن فارغ التحصیل از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا-فولرتون است، و در مورد قتل عام زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷، جنبش مادران خاوران و نقش غم و اندوه در بسیج مردم مطلب نوشته است.

 لری اورست، سخنگوی “کمپین بین المللی اضطراری برای آزادی زندانیان سیاسی ایران بطور فوری (IEC)” است. لری روزنامه نگار است و درrevcom.us  قلم زده و در سال های ۱۹۷۹ و ۱۹۸۰ در ایران گزارش تهیه کرده و نویسنده کتاب “نفت، قدرت و امپراتوری: عراق و نقش  ایالات متحده در آن” است».

به دیده ما (گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران) این یک کمپین که اساسش دیدگاه حقوق بشری است. اینکه پشت این کمپین چه جریانی (مدعیان کمونیسست! محفلی که خود را حزب م ل م ایران می نامند) است برای بسیاری از چالشگران کمونیست انقلابی که به راهکارهای سازمانهای رفرمیست حقوق بشری اعتقادی ندارند مشخص است! این کمپین رازهای نهانی دارد که تاکنون از طرف موسسینش بازگو نشده است و با دادن شاخ و برگ ظاهری و امضاهای افراد “سرشناس”و دعوت از سخنگویان طرفدار دیدگاه حقوق بشری این کمپین منجر به آزادی فوری(“بطور فوری”!) زندانیان سیاسی ایران نمیشود.

آقای اورست اگر در سال ۸۰ یعنی ۴۰ سال قبل برای مدت کوتاهی در ایران بود هم اکنون هیچ درک عمیقی از اوضاع واقعی ایران ندارد. همان زمانش هم درک سطحی از اوضاع ایران داشت که تحت تاثیر گرفتن لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام “ضد امپریالیسم” برای تهیه گزارش در آن خصوص به ایران آمده بود. آنزمان اتحادیه کمونیستهای ایران که در ایران بود به دنباله روی از خط امام “ضد امپریالیسم” به انحراف رفت و مسیر راستی را پیمود که با آغاز جنگ ایران عراق آن راستروی عمیقتر گشت. حزب کمونیست انقلابی آمریکا هم تحت تاثیر تحلیلهای راست اتحادیه کمونیستهای ایران از گرفتن لانه جاسوسی توسط طرفداران “خمینی ضد امپریالیسم” دفاع آتشین کرد! و هم اکنون تاریخ دوباره بصورت کمدی تکرار میشود! باید توجه داشت که امروز آقای اورست(یکی از قلم زنان حزب کمونیست انقلابی آمریکا) توسط یک جریان مدعی کمونیست در ایران سخنگوی این کمپین شده که خودش درک سطحی از وضعیت ایران دارد! تاریخ باز بطور مضحکی تکرار میشود!

دیدگاه و جهتگیری دیگر سخنرانان این نشست اینترنتی زومی همچون خانم لادن بازرگان نیز روشن است. خانمی که سالها تبلیغ میکند برادرش بیژن بازگان به عنوان یکی از اعضا سازمان اتخادیه کمونیستهای ایران به خاطر اینکه ااین سازمان کمونیستی قیام سربداران در آمل را برپا کرد (برادرش قبل از قیام آمل دستگیر شده بود!) توسط هیئت مرگ جمهوری اسلامی اعدام شد و به قتل رسید! گویی جمهوری اسلامی علت قتل او نبود و قیام آمل و اتحادیه کمونیستهای ایران مسبب اصلی قتل برادش بود! اینها گندابهای پس فکر این خانم مخالف “خشونت”(قهر انقلابی توده های تحت ستم برای سرنگونی مرتجعین)، موافق مبارزه مسالمت آمیز و طرفدار ماندلا و راهکار حقوق بشری است.

این همان دیدگاه همه باهم غالب بر این کمپین “آزادی فوری” زندانیان سیاسی ایران است. یک دیدگاه راست که سازش طبقاتی و رفرمیسم را به جای مبارزه طبقاتی و انقلاب واقعی علیه دشمن(نظام سرمایه داری ایران) تبلیغ میکند. و اصلا تصادفی نیست که محفل مدعی حزب م ل م  با راه انداختن “بشکن قفس را، رها کن پرنده را” آنچنان مبانی و اصول وحدتش برای آزادی فوری زندانیان سیاسی ایران طبق مبانی و راهکار اعلامیه حقوق بشر سازمان ملل و تشکل های معتقد به مبارزه بر مبنای حقوق بشری پایین می آورد که بتواند افراد و شخصیتهای رفرمیست و اصلاحطلب را با خود برای مدتی همراه کند.

در مورد این کمپین سوال اساسی این است: آیا آزادی کلیه زندانیان سیاسی تنها از طریق انقلاب برای سرنگونی جمهوری اسلامی بدست نمی آید؟ چرا نمی توانید با راهکار رفرمسیتی زندانیان سیاسی ایران “فورا آزاد” کنید؟

۲- نوشته خانم لادن بازرگان تحت عنوان “چرا باید رژیم اسلامی ایران را در همه عرصه ها تحریم کرد؟” را اینجا (سایت روشنگری) بخوانید:

http://roshangari.info/?p=52010

۳- آپارتاید یا جدانژادی که واژه‌ای به زبان هلندی است یکی از اشکال تبعیض نژادی را بیان می‌کند و در اصل عبارت است از سیاست تبعیضی که نژادپرستان کشور جمهوری آفریقای جنوبی علیه اکثریت سیاهپوست بومی و بومیان آن کشور اعمال می‌کردند.

از نظر لغوی به معنای مجزا و جدا نگهداشتن است. آپارتاید یعنی جدا نگه داشتن افراد متعلق به نژادهای غیرسفید، مجبور کردن آن‌ها به اقامت در محلات و استان‌های خاص، محروم کردن آن‌ها از کلیه حقوق سیاسی و امکان تحصیل و پیشرفت. در دوران آپارتاید در مناطقی که سیاهپوستان مجبور به اقامت در آن می‌شدند و حق خروج از آن را نداشتند حداقل امکانات زندگی نیز موجود نبود. کنگرهٔ ملی آفریقا با درخواست ایجاد جامعهٔ آزاد چندقومی، جنگی علیه نظام آپارتاید به راه انداخت. طرفداران لغو آپارتاید، تظاهرات آرامی در شپرویل و تسوتو به راه انداختند، که با مقاومت مخالفان روبه‌رو شد. راهپیمایان سیاه‌پوست شلاق خوردند، و حتی در ۲۱ مارس ۱۹۶۰، حدود ۶۹ آفریقایی کشته شدند.- منبع ویکی پدیا
توضیح ضروری: نقد دیدگاه و راهکار خانم لادن بازرگان برای اولین بار در کانال کمونیسم نوین و در لینک زیر، در  شبکه اجتماعی تلگرام منتشر شده است:

کانال کمونیسم نوین

https://t.me/New_Communism/2390