ارسالی ض. نوابی
پول کم و امکانات ناچیز؛ وضعیت کارگران معدن در افغانستان
کودکانی که در معادن کار می کنند مجبورند روزانه حداقل ۸ بار فاصله ۹ کلیومتری از معدن نمک تا محل تخلیه بار را طیکنند.
در زمان جنگهای داخلی، بخش اعظم استخراج معادن افغانستان را قاچاق سنگهای قیمتی و استخراج غیرحرفهای و غیرقانونی آنها تشکیل میداد. با ایجاد حکومت موقت در سال ۲۰۰۱ میلادی، وزارت معدن و نفت، شمار زیادی از “ظواهر معدنی” افغانستان را به مزایده گذاشت و به شرکتهای خصوصی قرارداد کرد.
ظواهر معدنی یکی از اصطلاحات پرکاربرد در صنعت معدن افغانستان است و به آندسته از معادن گفته میشود که اطلاعات دقیقی از حجم و موقعیت کان آن در دست نباشد و صرفاً براساس برآوردهای تجربی و غیرعلمی مشخص شده باشد.
براساس گزارشهای نشر شده ریاست بازرسی فنی معادن، حدود ۱۴۰۰ معدن به طور خودسر استخراج میشوند.
در تمام معادن افغانستان، استخدام کارگران غیرحرفهای و زیر سن، نبود دسترسی به کمکهای اولیهای بهداشتی، نبود وسایل آتشنشانی و عدم استفاده از وسایل ایمنی کاملاً مشهود است. در این زمینه تفاوت میان معدن قرارداد شده و خودسر دیده نمیشود. در کنار آن آزار و اذیت کارگران و عدم پرداخت حقوق مشکلات دیگر است.
مسایل ایمنی در این معادن رعایت نشده است
در شماری از ظواهر معدنی، مواد ساختمانی همانند سنگ، ریگ و جغل(شن)، زغالسنگ، نمک و کرومیت، مردم محل به طور خودسر و بدون درنظر گرفتن قواعد فنی و ایمنی، استخراج میشوند. وزارت معدن افغانستان استخراج شماری از ظواهر معدنی افغانستان را در برابر مبلغ معین پول به شرکتهای خصوصی قرارداد کرده است.
خواستهای دولت از این شرکتها استخراج معادن با در نظرداشت معیارها و استنداردهای استخراج معدن است که در بندهای مختلف قرارداد با این شرکتها، بر “رعایت قواعد صحی/بهداشتی و ایمنی”،”استخدام مهندسان و کارگران فنی و حرفهای” تاکید شده است.
برای توضیح بیشتر، بندی از قرارداد یکی از شرکتهای خصوصی استخراج معدن را با وزارت معدن افغانستان اینجا عینا نقل میکنیم. این شرکت استخراج یکی از معادن زغال سنگ ولایت سمنگان در شمال افغانستان را از سال ۱۳۹۱ برای مدت ۱۰ سال قرارداد کرده است.
در این قرارداد آمده که “کمپنی/شرکت مکلف است تا پلان اکتشافی ظواهر معدنی را بطور معیاری/استاندارد تهیه و بعد از تایید وزارت معادن اجرا نماید. بعد از ختم مرحلهای اکتشافی، کمپنی قراردادی در تهیه پلان بهرهبرداری از زغالسنگ مکلفیت دارد”.
در قسمت دیگر این قرارداد آمده: “کمپنی توافق مینماید که نورمها و استندردهای معدنکاری/ استخراج را که روی آن در پلان بهرهبرداری توافق صورت گرفته، رعایت نماید. کمپنی مکلف به رعایت تمام مقررات مربوط به تهیهای وسایل محافظت شخصی میباشد. در صورتیکه کدام حادثهای ناشی از کار کمپنی موجب مرگ، جراحت یا معلولیت شخصی شود، کمپنی مکلف به جبران خسارهای آن مطابق به قوانین نافذهای کشور میباشد. کمپنی مکلف به تطبیق پروگرام آموزشی برای کارکنان میباشد. کمپنی مکلف است برنامههای اجتماعی مثل اعمار سرک/جاده، پل و پلچکها، مسجد، کلینیک صحی/بهداشتی، ساحهای تفریحی، کورسهای آموزشی، مساعدت به خانوادههای بیبضاعت و غیره را مطابق به پرپوزل/پیشنهاد خویش طی مدت قرارداد به هزینهای مبلغ یک میلیون دلار آمریکایی انجام دهد”.
اما در عمل آنچه که در ساحات استخراج دیده میشود، کاملاً در تضاد با مواد قرارداد است.
کارگران بدون اطلاع از خطر انفجار در اطراف معدن زغال سنگ آتش میافروزند
در یکی از تونلهای عمیق و تاریک معدن زغالسنگ دره صوف، کارگری را دیدم که نه کلاه ایمنی به سر داشت و نه لباس و کفش مخصوص کارگران معدن، تا در صورت بروز حادثه که در وقوع آن معادن زغال سنگ معمول است، از حداقل امنیت جانی برخوردار باشد.
او شکایت داشت که شرکت استخراج کننده کلاه، کفش، چراغ و هیچ نوع تجهیزات ایمنی مورد ضرورت را در دسترسکارگران نمیگذارند.
روزانه صدها کارگر معدن، در تونلهای بدون استحکام و غیر استاندارد مصروف کندن سنگ زغالهستند. در محل کار از داکتر، مرکز بهداشتی، کپسولهای آتشنشانی و کمکهای اولیه خبری نیست.
در این معدن شماری از کارگران را دیدم که زخمهای خود را که عمیق هم بود به شیوههای سنتی و ابتدای با پارچههای کهنه بسته بودند. درباره عفونت این نوع زخمها و پیامدهای ناشی از آن درباره کارگران چیزی گفته نشده است.
برای کارگران وسایل ایمنی در نظر گرفته نشده است.
لغزش و ریزش طبقات در داخل این تونلهای زغالسنگ، آتشسوزی، کمبود اکسیژن و نبود سیستم تصفیه هوا سالانه جان دهها کارگر را میگیرد.
درمعدن زغال سنگ دیگری در ولایت بغلان شماری از کارگران به دلیل کمبود اکسیژن در داخل تونلهای باریک، کمارتفاع و بدون استحکام، در وقفههای نیم ساعته کار میکنند و بعد از هر نیم ساعت به بیرون معدن آمده و در فضای باز نفس تازه میکنند.
این کارگران از ابزار ابتدایی همانند بیل و کلنگ استفاده میکنند و زغال کنده شده را با اُلاغ به بیرون تونل میآورند. شرکتهای قراردادی ظواهر زغال سنگ شامل قرارداد را به کارگران محل به کنترات/ اجاره داده و آنها بدون رعایت معیارهای لازم در بدل حقوق اندک به استخراج زغال سنگ میپردازند.
یکی از کارگران که در هنگام کندن کاری پایش صدمه دیده و اکنون قادر به کار نیست، گفت که شرکت طرف قرارداد برای او هیچ کمکی نکرده و برای مدت دو ماه خانه نشین است.
سختی کار باعث شده که بجای کارگران محلی کارگران از مناطق دور دست مثل ولسوالی شهرستان و ولایت دایکندی در مرکز افغانستان در این معادن به کار گماشته شوند.
کارگران به دلیل نداشتن اطلاعات لازم از خطرهای که متوجه آنان در مناطق معدن است، مطلع نیستند و اقدام به روشن کردن آتش میکنند. با توجه به اینکه طبقاتی از لایههای معادن زغال سنگ دارای گاز متان است که با رسیدن جرقه میتوانند منفجر شود.
صدها کودک با پدر و برادران بزرگترشان در حمل و نقل بارهای نمک با اُلاغ کمک میکنند
در معادن دیگر نیز کودکان ۹ تا ۱۰ ساله دیده میشوند. آنها در معدن نمک کار میکنند که با الاغ نمک کنده شده را به محل دیدگر منتقل میکنند و روزانه مجبورند که حداقل ۸ بار فاصله ۹ کلیومتری از معدن نمک تا محل تخلیه آن را طیکنند.
این راه فوقالعاده خطرناک و کوهستانی است. بعد از جستجو متوجه شدم که صدها کودک با پدر و برادران بزرگترشان در حمل و نقل بارهای نمک با اُلاغ کمک میکنند. شماری از آنان پا برهنه و نام آنها در هیج فهرستی درج نشده و روزانه فقط حقوق ناچیز از شرکتهای طرف قرار داد میگیرند.
استخراج نمک به این روش نه تنها باعث ایجاد شغل و توسعه محل نشده، بلکه باعث آزار و اذیت ساکنان محل شده و به محیط زیست آنان نیز به شدت صدمه میزند.
به طور مثال، تهنشین شدن آب آلوده به سیماب/جیوه در آبهای زیر زمینی قریههای “نورابه” و “سمتی” ولسوالی چاهآب ولایت تخار ساکنان این روستاها را با خطرهای بهداشتی مواجه کرده و مردم محل گفته که به دلیل آلوده شدن آب بامواد شیمیایی نمیتواند از آن استفاده کتند.