همسرنوشت

عاشقانه همسفر
وآرزو مندانه همسنگرم
با انسانهای که برای رهایی انسان
از ستم و استبداد
ظلمت و بیداد
با ایده و اندیشه
و با کار و پیکار در مسیر آزادی و عدالت
در دشت و دمن، کوه و برزن
دفتر و دیوان، کلبه و ایوان
شجاعانه وبی هراس
با تفکر آزاد، توانایی و استعداد
با بینایی قلم و چشایی احساس
بشیوه های متفاوت آزادی را فریاد
و خستگی نا پذیر در مسیر
تغییر و تکامل رزمنده
و رقم زن فردای رهایی
رویش آزادی و آزادگی
در چمنستان آرزوهای بشریت اند.
آن ها همسرشت وهم سرنوشت من اند
و همچو من سرزمین شان را
به تاراج سیه کاسه گان دهرمی بینند.
اما سیه رویان و سیه دلان
در دامن اژدها روییده اند
بردگان فکری و کوردلان مغزی اند
که زهرشان را
بادینامیت جهل و خرافات
و باشمشیر جبرو عقبماندگی
و با تسبیح ریا و نیرنگ
برسجادۀ اطاعت وعبادت ریایی فرو می پاشند
و بر ذهنیت نسلی از تبار انسان تزریق میکنند
مغز ساده دلان پاک طینت را به آتش میکشند
و انسانیت را در نیمی از جهان
به مسیر قهقرایی با خون و آتش سوق میدهند
عجوبه های خلقت
و ننگ بشریت اند.