نگاه فشرده بر ساختار وجودی و علل ظهور طالبان
رسول پویان
نگاه فشرده بر ساختار وجودی و علل ظهور طالبان
حکومت طالبان دارای بافت تک قومی، تعصب قبیله یی، ماهیت استبدادی و ستمگرانه با روپوش مذهبی است که بر مبنای باورهای متروک سنتی و تبعیض قومی، زبانی و سمتی با نگرش افراطی و سطحی از دین اسلام شکل گرفته است. ایدئولوژی طالبانی تولید شده در مدارس مذهبی پاکستان در اصل وابسته و در خدمت استعمار نوین می باشد.
طالبان در مدارس مذهبی پاکستان برای ترور، انتحار، تخریب و جنگ علیه رقیبان ناتو و ایاالت متحدۀ امریکا تربیه شده اند و در حقیقت بقایای پوسیده و عقبگرای همان جنگ چهل و پنج سالۀ افغانستان می باشند که در جهان دوقطبی در بین پیمان ناتو و ورشو جریان داشت.
از طالبان نباید توقع دولت داری، نظام سازی، انتخابات مردمی، تدوین قوانین موضوعه روشن و مترقی، برابری قومی، شکل دهی نظام سیاسی اقتصادی پیشرفته و عدالت اجتماعی داشت؛ زیرا طالبان برای درک و تطبیق این اهداف بنیادی و استراتیژیک ساخته نشده اند و به آن باور ندارند یا از آن بی خبر و دور نگهداشته شده اند.
پروژۀ طالبان سالها پیش در راستای اهداف استراتیژیک و جیوپولیتیک امریکا و ناتو با دالرهای باد آوردۀ نفتی سرهمبندی شد و در پیوند با اهداف ناتو و امریکا در اوکراین از 2014 میلادی زمینه برای انتقال قدرت از دولت جمهوری وابسته به امریکا به امارت طالبانی در خدمت اهداف جیوپولتیک امریکا در منطقه آماده گردید و در 15 آگوست 2021 میلادی قدرت به طور کامل به طالبان منتقل شد. بی سبب نیست که موضوع افغانستان یکی از محورهای مناظرۀ اتخاباتی بین ترامپ و هریس به تاریخ سه شنبه 10 سپتمبر 2024 میلادی در امریکا بود. در دور دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ نیز توجۀ خاصی به آن در حال شکل گیری میباشد. پروژۀ طالبان یک مجموعۀ بسیار مرموز، پیچیده، ترکیبی و دارای ابعاد بسیار متنوع است که توسط سازمانهای استخباراتی ناتو، امریکا، اسرائیل و پاکستان طراحی شده و رهبری میشود. این پروژه برای ناآرام سازی منطقه در حال و آیندۀ معینه و اخلال در راه نفوذ اقتصادی و سیاسی چین و روسیه عمل خواهد کرد؛ هرچند طالبان در ظاهر تمایل به روابط با چین و روسیه و هم پیمانان آنها نشان میدهند.
در زیر چتر طالبان ده ها سازمان و گروه افراطی و تروریستی جا به جا شده اند و برای اهداف خاص آموزشهای ایدئولوژیک، نظامی، اطلاعاتی و تروریستی می بینند. اگر طالبان در قدرت بمانند مدارس دینی و مراکز افراطیت پروری بیشتری از پاکستان به افغانستان انتقال داده میشود تا برای ناامن سازی تمام آسیای میانه، جنوب آسیا و شرق دور
کافی باشد.
گسترش بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و تخریب عمومی بعد از انتقال قدرت به طالبان
پیش از آغاز گفتگوهای رسمی بین ایالات متحدۀ امریکا و سران طالبان در قطر پروسۀ انتقال قدرت به طالبان در راستای اهداف استراتیژیک و جیوپولتیک امریکا در آسیا (که با تغییرات سیاسی در اوکراین در 2014 میلادی و بعد شروع جنگ روسیه و اوکراین گره خورده بود)، روی دست گرفته شد و در 15 آگوست 2021 میلادی قدرت به طور پلان شده به طالبان انتقال یافت.
پس از انتقال قدرت به طالبان ساختار سیاسی، نظامی و دولتی را تخریب کردند( قوای سه گانۀ مقننه، قضائیه و اجرائیه از بین برده شد، ارتش یا اردو و پلیس فروپاشید)، قانون اساسی و انتخابات لغو شد، بیرق ملی کشور به خاک افتاد، بحران اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و انسانی در این کشور بسی گسترش پیدا کرد. ترس و وحشت از تیغ خون آشام طالب تمام
جامعه را فرا گرفت.
طالبان پس از تخریب ساختارهای دولت جمهوری در فکر ساختار جدید بر مبنای قانون اساسی، انتخابات و ساخت قوانین لازم موضوعه نشدند و در لابلای گرد و غبار همان ساختار فروپاشیدۀ سابق روز گذرانی میکنند. آنان تاکنون به دون یک برنامۀ منظم و واضح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی میباشند و خود و مردم را به چند فرمان تکراری، مبارزۀ ظالمانه با زنان، بمیان کشیدن امر به معروف و نهی از منکر و ایجاد رعب و وحشت در جامعه مصروف ساخته اند. به عبارت دیگر چراغ مرده و آسیاب میگردد.
سکتورهای اقتصادی، تجارتی، مالی و بانکی ضربات کاری خوردند، رکود اقتصادی فراگیر شد، تولیدات داخلی کاهش یافت و اقتصاد در کل منقبض و کوچک تر گشت. کمکهای عمومی خارجی قطع شد(اما دولت امریکا مطابق به پلان استراتیژیک خود میلیارد دالر به طالبان داده است) بیکاری اوج گرفت. سرمایه داران و تاجران زیادی با سرمایه های خود از کشور فرار کردند و در ایران، پاکستان و کشورهای دیگر پناه گزیدند.
بار گران حکومت طالبانی قوزی بر قوز مشکل خشک سالی های پی در پی، نا امنی های مزمن دراز دامن(که عامل اصلی خود طالبان بودند) وپی آمدهای بیماری کرونا (کوید19-) افزود.
افراد کارشناس، متخصص و مسلکی در ادارات از وظیفه برکنار شدند و به جای آنان طالبان بی سواد و اشخاص غیرمسلکی و تحصیل نکرده جایگزین گردیدند، (به عبارت دیگر افغانستان به حیث غنایم جنگی در بین طالبان تقسیم شد). میلیونها نفر مجبور به مهاجرت و ترک وطن گردیدند. فرار مغزها(متخصصان و کارشناسان) به اوج خود رسید و همه
در دامهای از پیش طراحی شدۀ غرب افتادند و بحیث نیروی کار ارزان (که با دوران برده داری قدیم فرق چندانی ندارد)، به پای خود وارد بازارهای کار امریکا و کشورهای غربی شدند.
امواج تبعید و کوچهای اجباری داخلی، آوارگی و مهاجرتهای بیرون مرزی دورۀ دوم طالبان بسیار گسترده تر از موج آوارگی و مهاجرت بعد از کودتای هفتم ثور 1357 خورشیدی و موج آوارگی در دور اول طالبان بوده و می باشد.
بر اساس گزارش سازمان بین المللی مهاجرت در هشتم سپتمبر سال 2024 میلادی تنها در یک هفته بیش از 67 هزار نفر به ایران و بیش از 28 هزار به پاکستان مهاجرت کرده اند و این جریان بعد از انتقال قدرت به طالبان تا کنون به شدت ادامه داشته است. گفته می شود که از سال 2022 میلادی تا حال بیش از هشت میلیون نفرمجبور به ترک خاک وطن شده اند.
آمار واقعی خیلی بیش تر از این است. فقر، گرسنگی، سوء تغذیه و قحطی مخفی و آشکار رو به افزایش نهاد به طوری که تا کنون ادامه دارد. به طور خلاصه، بحران فراگیر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی با تخریبات گستردۀ عمومی در تمام زوایای جامعه طبق نقشه و برنامه های مرموز و پیچیدۀ استعماری روی دست گرفته شده است.
padarjan2025-02-01T07:09:11+00:00