ارسالی برهان عظیمی

نکاتی در بارۀ چرایی مسمومیت دختران نوجوان!

علم و رویکرد علمی که جمهوری اسلامی از آن به واسطه فراگیریشان  از طرف مردم ستمکش به ویژه زنان در مدارس وحشت دارد چیست؟

۱

رفقا برای درک پاسخ به این سوال باید تشخیص داد که دشمنی جمهوری اسلامی فقط با  زنان نیست، ریشه اش در دشمنی آخوندها  با علم و علوم  است. آنها از اگاهی زنان به وحشت افتاده اند و هیستری ضد زن خود را با حمله مسمومیتهای تروریستی به مدرسه دختران نوجوان در سراسر ایران به نمایش گذاشته اند.

زن ستیزی آشکار (تحمیل فاشیستی حجاب اجباری این نهاد بردگی و تحقیر زنان) و علم ستیزی نهان جمهوری اسلامی دو روی یک سکه منسوخ تاریخی هستند. مبارزه زنان و مردان آزادی خواه با ارزش های زن ستیزانه پایه و اساس جمهوری اسلامی از بین برد. زنان و دختران ایرانی پایه ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را ویران کردند، اخوندها را خلع سلاح ایدئولوژیک کردند و خواستار رفع سایه سنگین مذهب  از سر زنان شدند، این سایه سنگین فقط دشمن زنان نیست، دشمن علم و دانش و هنر تمدن و پیشرفت هم است. دشمنی آخوندها فقط  دشمنی با زنان نیست دشمنی با کل بشریت است که به بهانه مبارزه با فساد و ناموس پرستی و تحریک  غیرت مردانه به پیش میبرند؛ در واقع اخوندها مبارزه ضد علمی خود و تضاد آشتی ناپذیر خود با علم را با مبارزه با زنان پیش میبرند؛ زیرا رهایی واقعی زنان رهایی کل بشریت است. مبارزه با زنان که در مدارس علم و دانش می آموزند و سرکوب روزمره شان پایه و اساس دستگاه خرافه پروری جمهوری اسلامی است و بنابراین زنانی که علم و دانش آموخته اند را تهدید جدی و اساسی در مقابل ادامه عمر نکبتبارش میبیند.

علم و رویکرد علمی که جمهوری اسلامی از آن به واسطه فراگیریشان  از طرف مردم ستمکش به ویژه زنان در مدارس وحشت دارد چیست؟

برای پاسخ به این دو سوال به رفیق آردی آسکایبریک رجوع میکنیم که بطور صحیح گفته است:

رویکرد علمی به پدیده ها این است که برای درک ماهیت پدیده ها به ظواهر سطحی آن اکتفا نشود، درون پدیده ها و فرایندها مملو از عوامل گوناگون و متضاد است و میان این عوامل متضاد روابطی هست که با نگاه به ظاهر پدیده نمی توان آن ها را به سادگی درک کرد. بنابراین رویکرد علمی مبتنی بر جمع کردن شواهد و کنکاش در آن ها برای کشف روابط و لایه های درونی پدیده ها و الگوی تغییر  در آن ها است!

علم فرایندی مبتنی بر شواهد است که روابط عینی پدیده ها و قوای محرکه تغییر آن ها را برای ما آشکار میکند. علم بیان تلاش بشر برای شناخت جهان( جهان به آنگونه که هست) می باشد و خود در عین حال معیار حقیقت است. 

علم،روش و رویکردی است برای کسب توان تشخیص حقیقت(راستی و درستی) از کذب و دروغ. برای تشخیص آنکه کدام ایده بازتاب واقعیت است، واقعیت آنگونه که به واقع هست، به این معنا علم متفاوت از دین یا عرفان یا امثال آن ها است که تلاش میکنند واقعیت را با عطف به نیرویهای خیالی توضیح دهند و هیچگونه دلیل و مدرک واقعی برای تحلیل خود ارائه نمی دهند؛ برعکس برای علم ارائه گواه و مدرک الزام آور است. علم یک فرایند مبتنی بر دلیل و مدرک است. بنابراین برای درک هر مسئله ای در جهان یا برای سردرآوردن از اینکه چگونه می توان واقعیت(ضرورت پیش رو که مستقل از ذهن ما وجود دارد) را  تغییر داد نیاز به علم است.

۲

در ایران فاشیست های بنیادگرای اسلامی که در رأس حکومت اند دائماً بر طبل خرافات و جهل مذهبی و به ویژه خلقت جهان هستی به دست خدا و بر سوره های قرآن در مورد حجاب اجباری  زنان میکوبند. تلاششان این است که با رواج عقاید خرافاتی و تقویت باورهای غیرواقعی دین اسلام، مانع از شناخت جهان هستی و تکاملش بر مبنای تئوری علمی توسط مردم ستمبر شوند. رژیم جمهوری اسلامی با ترویج دین اسلام و ایجاد هاله ای از اعتقادات غیرواقعی و ضدعلمی دین بر روند اندیشیدن و فکر کردن توده های زنان و مردان ستمدیده  و به خصوص طبقه ی کارگر و اقلیت های ملی تحت ستم، مانع از آن میشود که ستمبران شناخت صحیحی از نیروهای محرکه ی تغییر طبیعت و جامعه پیدا کنند. وحشت هیستریک این نظام جهل و جنایت بیش از همه از زنان است و بر آن است که زنان را از علم و تعلیم و رویکرد علمی باز دارد، و با تحمیل حجاب اجباری آنها را خانه نشین کرده و به عنوان ماشین تولید نوزاد تحت سلطه مرد در آورد!

بدون درک همه جانبه از تکامل جهان هستی به طورکلی و نیروهای محرکه ی تغییر جامعه به طور خاص برمبنای علم عصر جدید نمیتوان به تغییر هیچیک پرداخت. نیروی محرکه ی تغییر هر جامعه عبارت است از مبارزه ی آگاهانه با استناد علمی توده های زحمتکش و خاصه قشر تحتانی طبقه جامعه (پرولتاریا) برای محو و از بین بردن استثمار و ستم طبقاتی. زمانی که توده های زن و مرد ستمبر به طور داوطلبانه، آگاهانه و متشکل توهمات و باورهای دینی خود را کنار بگذارند، آنوقت دیگر نیازی به “پیامبران” و واسطه های فریبکار روحانی ندارند. روحانیت در قدرت نیز به این نکته آگاه است و برای همین خیال ندارد که داوطلبانه از دقیقا ” خر مراد” دین و نظم متکی به فرا افکنی خرافا ت خویش پیاده شود؛ و دائماً به تولید و بازتولید آیین دین اسلام، بازتولید صحنه های تاسوعا و عاشورا (محرم) و غیره میپردازد تا با تحمیق مردم، زنجیر ستم و استثمار طبقاتی اش در مقابل دستیابی زحمتکشان به ویژه زنان زحمتکش به حقیقت جهان هستی و شناخت از نیروی محرکه ی تغییر جامعه پاره نشود.

سرنگونی نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی؛ هم مطلوب، هم ضروری و هم ممکن است!

انقلاب و نه چیزی کمتر!

پنج شنبه، ۱۸ اسفند ۱۴۰۱ مصادف با ۹ مارس ۲۰۲۳

گروه کمونیست‌های انقلابی سنتز نوین در ایران