ارسالی برهان عظیمی
نکاتی دربارۀ قتل ۱۰ نفر از سوخت بران استان سیستان و بلوچستان
چه اتفاقی افتاد و چرا؟
قتل جوانان سیاه پوست توسط پلیس فاشیست آمریکا، قتل مهاجرین رنگینپوست در اروپا، به تیربار بستن مهاجران در مرزها، کشتن کولبران کرد، به گلوله بستن گازوئیل کشان(سوختبران) بلوچ همه و همه نتیجه سوختوساز سیستمی سرمایهداری امپریالیستی جهانی است. همیشه عدهای هستند که با نسبت دادن این بدبختیها به یک شخص (مثلاً خامنهای یا ترامپ) و یا نسبت دادن این مشکلات به خود تودهها سعی در فریباندن آنان دارند، درحالیکه تمام اینها ناشی از سیستمی است سخنگویش ترامپ، امانوئل مکرون، انگلا مرکل، جو بایدن و یا خامنهای هستند و پایههای آن را تمایزات طبقاتی و تولید بر مبنای سود بیشتر در یک رقابت خونین نه رفع نیازهای مردم بلکه فقط برای سود بیشتر برای مالکان ابزار تولید است یا بهاصطلاح همان سرمایهداران. برای درک بیشتر این موضوع بیایید با طرح یک سؤال نگاهی به بلوچستان داشته باشیم.
سؤال اساسی این است: ارتباط کشته شدن جوانان سیستان و بلوچستان که آیندهای بر خود در نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی متصور نیستند و در اقتصاد رسمی به خاطر تمایزات طبقاتی و تبعیضات و ستم ملی جذب نمیشوند با کارکرد سیستم سرمایه داری-امپریالیستی جهانی به رهبری آمریکا چیست؟ درواقع تحریمهای آمریکا که اساساً فشارش روی تهیدستان و قشر تحتانی جامعه و بهویژه جوانان بیکار اقلیتهای ملی تحت ستم (کولبران در کردستان و سوختبران در سیستان و بلوچستان) است که برای امرارمعاش خانواده هیچ گزینه دیگری مگر سوخت بری ندارند. سوختبری هم مانند کولبری برای ساکنان بومی منطقه “آخرین راه ارتزاق” است و بسیاری از این جوانان بیکار و فقیر که اساساً ماشین (وانت) هم ندارند توسط قاچاقچیان بزرگتر رقیب سپاه که وانت در اختیارشان گذاشته میشود اجیرشده و بهشدت با پول ناچیزی که در مقابل هزینه جانی استثمار میشوند و نفت را به آنسوی مرز میبرند و اگر زنده برگشتند از طرف سرمایهداران محلی قاچاقچی پول به آنها داده میشود، و درعینحال سپاه پاسداران که میخواهد تحریمها را دور بزند و نفت را در پاکستان بفروش برساند، و هر کس که رقیبش باشد را با کشتنش از سر راه برمیدارد.
این فرایند اساساً توسط نیروی محرکه آنارشی (به عنوان شکل عمده حرکت تضاد اساسی سرمایه داری که شرایط کلی برای مبارزه طبقاتی را ایجاد و تنظیم مینماید)[1] نظام سرمایه داری-امپریالیستی جهانی به رهبری آمریکا (با وضع تحریمها) کلید میخورد، سپاه پاسدار بهعنوان ابزار سرکوب دولتی برای برقراری “نظم و امنیت” نظام جمهوری اسلامی ولی همچنین ابزار سرکوب سرمایهداری جهان را ترغیب میکند که ماشه تفنگ را بکشد و جوانان بیکار بلوچ را به قتل برساند و ستمگری را بر اقلیتهای ملی همچون کولبران کرد و سوخت بران بلوچ با سرکوب خونین اعمال کند. این نشان میدهد که سپاه پاسداران و نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی و کلیت سیستم سرمایهداری جمهوری اسلامی باوجود تضادهای معینی که با امپریالیسم جهانی دارد، بخشی لاینفک از چرخه و زنجیره سیستم جهانی سرمایه داری-امپریالیستی به رهبری آمریکاست و از مالکیت خصوصی و منافع استراتژیک بینالمللی و ملیاش با خشونت شدید و سرکوب مخالفان و جوانان بیکار کولبر کردستان و سوختبران سیستان و بلوچستان با مشت آهنین با اتکا به گبار مسلسل دفاع میکند.
جوانان بلوچ با آتش زدن مرکز فرماندهی سیستان و بلوچستان نشان دادند که مرکز این توطئه کیست، و فعلاً به خانههایشان برگشتند. اما نفرت از دولت مرکزی نظام دیکتاتور جمهوری اسلامی همچون آتشی زیر خاکستری است که دوباره سربلند خواهد کرد.
مردم بسیاری از روستاهای سیستان و بلوچستان برای تهیه آب شرب باید ساعتها و فرسخها راه بپیمایند و بسیاری از دستشویی، مستراح، حمام، برق و گاز محروماند حتی از داشتن یک شغل در اقتصاد رسمی که آنها را برای زنده ماندشان بشدت استثمار کنند، محروماند. اکثریت تودههای استان سیستان و بلوچستان نیازهای ضروری و اولیه برای زندگی کردن را ندارند. این موضوع اما شرایط را برای رشد بنیادگرایی دینی در میان مردم بلوچ افزایش میدهد مردمی که در زیر زنجیرهای نظام سرمایه در حال له شدناند ناچار باید خود را به دین بند کنند چیزی که در این منطقه با تبلیغات بسیار ارتجاع تنها آلترناتیو رهایی برای مردم تلقی میگردد، اما رشد بنیادگرایی مدیون تغییرات سیاسی بسیار مهم و نیز سیاستها و حرکات آگاهانه بخشی از امپریالیستها درصحنه سیاسی هم هست. همه این تغییرات و سیاستها و حرکات، تأثیر عمیقی بر اوضاع بسیاری از کشورهای جهان سوم منجمله در خاورمیانه داشته است. این فرایند و تهاجم ایدئولوژیک بیوقفهای که امپریالیستها و اردوی روشنفکران دنبالهروی امپریالیسم در ارتباط با آن به راه انداختهاند، به نظریه شکست و مرگ کمونیسم انجامیده است.
این نظریه به شکلی گسترده ترویج و در میان مردم تبلیغشده و در حال حاضر، باعث بیاعتباری کمونیسم در میان بخشهای وسیعی از مردم منجمله در بین کسانی میشود که بیتابانه در جستجوی راهی برای مقابله با سلطه و هرگونه ستم و تحقیر سیستم سرمایهداری داخلی مرتبط با سیستم جهانی سرمایهداری- امپریالیستی هستند. در بلوچستان علاوه بر این بورژوازی محلی جانی اینگونه در ذهن بلوچان با دروغپردازی جا انداختهاند که آنان(کمونیستها) بیخدایانی هرزه هستند که در پی ناموس شمایند و حتی به مادر و خواهران خویش رحم نمیکنند؛ از طرفی فقدان یک دژ مستحکم سوسیالیستی (آخرین دژ کمونیستی در سال ۱۹۷۶ در چین با مرگ مائو و کودتای رهروان راه سرمایهداری به رهبری دانگ سیائوپینگ فروپاشید) در جهان که تودههای مردم را در مسیر و مجرای انقلاب واقعی بیندازد و راهنمایی کند بیتأثیر در این افزایش مقبولیت بنیادگرایی دینی(حتی به قالب اهل سنت یا تسنن) نبوده است. به این معنی که احساس موجود در میان بسیاری از ستمدیدگان سراسر دنیا نسبت به انقلاب سوسیالیستی بهمثابه ارائهکننده یگانه راه رهایی از فلاکت و ستم و استثمار، تضعیف شده است. و همزمان، سوختوساز نظام جهانی سرمایه داری-امپریالیستی جهانی بر مبنای آنارشی و رقابت خونین مابین قدرتهای بزرگ امپریالیستی زمینه بیشتری برای دیگر نیروهای مرتجع دیگر و بهطور مشخص بنیادگران مذهبی ایجاد میکند، نیروهایی که میکوشند مردم تحت ستم را پشت پرچمی بکشانند که هرچند بهطور نسبی باقدرت ستمگر مسلط بر دنیا (امپریالیسم جهانی) تا حد معینی مخالفت میکند اما خود نماینده یک جهانبینی و برنامه ارتجاعی است. نبود حزب کمونیست انقلابی در ایران هم مزیدی بر این مشکل است. درنتیجه فقط و فقط آگاهی و استراتژی و سازندگی کمونیسم نوین میتواند به داد این مردم و بشریت تحت ستم و استثمار تمام دنیا برسد. و رفقای مسلح به سنتز نوین کمونیسم نیاز دارند که به میان تودهها رفته و آنها را مسلح به متد علم کمونیسم نمایید. و بر انقلاب کردن برای سرنگونی، تارومار کردن و برچیدن کلیه ابزارهای سرکوب و ستمگر سیستم سرمایهداری و جایگزین کردن آن با نهادهایی که نهتنها منافع اساسی مردم تحت ستم و استثمار ایران بلکه منافع اساسی بشریت کل جهان را با بوجود آوردن یک جامعه سوسیالیستی نوین تحت رهبری دیکتاتوری پرولتاریا، تأکید اکید کنند. باید هستههای سرخ کمونیستی را برای بوجود آوردن حزب کمونیست انقلابی در داخل ایران بوجود بیاوریم.
سرنگونی نظام سرمایهداری تحت حاکمیت سران بنیادگرای دیکتاتور مذهبی جمهوری اسلامی هم مطلوب، هم ممکن و هم ضروری است!
بوجود آوردن یک جامعه بنیادا و دنیای نوین بهمراتب بهتر باهدف دسترسی به جهان کمونیستی برای پایان دادن به همه دهشتهایی که سیستم جهانی سرمایه داری-امپریالیستی تولید و بازتولید میکند، هم ممکن و هم ضروری است.
پیش بهسوی ایجاد هستههای سرخ کمونیست انقلابی بهعنوان نطفه اولیه برای ایجاد حزب کمونیست انقلابی در ایران.
پنجشنبه، ۷ اسفند ۱۳۹۹
گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران
[1] – برای درک اینکه چرا نیروی محرکه آنارشی شکل عمده حرکت تضاد اساسی سرمایه داری است به نوشته ریموند لوتا در کانال کمونیسم نوین در شبکه اجتماعی تلگرام مراجعه کنید: