عزت آهنگر

دوستان خوب!

این غزل غمین برای آنهائی که نیم قرن جوانی و زندگی شان را با این سیه رویان تاریخ از دست داده اند بیشتر قابل درک است.

    نوکر شیطان جهان

باز گرگان هوسبار، به غوغا شده اند

در پی قدرت گمگشته و رویا شده اند

این رباهان هوس در طمع ذهن قفس

در بر خرس ستمکار هویدا شده اند

دست در دست ستمگستر عریان زمان

مار هفت خال خیانت و بدیها شده اند

شرم شان نیست ازین جرم و جنایت به وطن

خیل دزدان و ریا، برده ای دنیا شده اند

روی این تختۀ شطرنج سیاست به قمار

برد و باختی زده با مکر فریبا شده اند

این خرد باختگان، نوکر شیطان جهان

عاشق قدرت و بدنامی و بدخواه شده اند

جانیان، عامل ویرانی و فقر اند و گریز

ریشه ای جعل و جهالت همه رسوا شده اند

ذهن آزادگی و عفت آزادی را

با تعصب و تفنگ کشته و افشا شده اند.

بفروشند صدف عشق و عدالت به جفا

خشم و خون بر قدح لاله ی صحرا شده اند

دشمن نسل عقابان رهایی در اوج

قاتل سنگر اندیشه ی فردا شده اند…

27 نوامبر