یونس غیاثوند، ۲۳ خرداد ۱۴۰۱
نه به مذاکره
از اوایل پیروزی انقلاب مردمی ۵۷ تاکنون، ما شاهد بدقولیها و بدعهدیهای پی در پی و وقیحانه غربیها در طول گفتگوهایی که با آنها داشتیم بودهایم. دولت پشت دولت در ایران اولین هدفشان رسیدن به توافق با امریکا و اردوگاه غرب بود. ولی چه شد؟
نتیجۀ تمامی این مذاکرات تنها یک کلمه بود: خیانت! خیانت به چه؟ خیانت به قولهایی که به ما دادند. عهد بستند که تحریمها را بردارند، دسترسی ما را به چرخههای مالی دنیا، با رفع سلسله قوانین منعکنندۀ ایسا، کاتسا و یوترن ایجاد کنند و در قبال آنها ما انرژی هستهای خود را به این گرگ صفتها تحویل دهیم.
از سال ۱۳۸۱ تاکنون، دولتهای محمد خاتمی، محمود احمدینژاد، حسن روحانی و ابراهیم رئیسی سعی کردهاند که خود و تفکراتشان را وابسته به غرب سیاه نشان ندهند. اما شواهد عینی و تحلیلی چیزهای دیگری را برای ما و جهانیان آشکار میکند.
از دوران خاتمی ما سلسله مذاکراتی را در شهرهایی همچون وین (اتریش)، آلماآتا (قزاقستان) و… دنبال کردهایم. هدف آنها در تمامی این ۲۰ سال گذشته این بوده و بس: «انرژی اتمیات را بده تا ما تو را عضو دهکدۀ جهانی کنیم». آیا این مضحک نیست؟ یک بچه کوچک هم اگر شناخت ریزی از غرب داشته باشد، این به مغزش خطور میکند که غربیها تنها دست بگیر دارند و دست بده ندارند.
در طی این ۲۰ سال گذشته، آقای علی خامنهای اعتقاد راسخ و محکمی بر این نظریه داشتهاند، که ما باید به مذاکرات با غربیها تن ندهیم. زیرا، بر سر عهد و پیمانشان باقی نمیمانند و از سویی دیگر خودمان میتوانیم با یک اقتصاد درونزا و مقاومتی کمر تحریمها را بشکنیم. مگر تا کی میخواهند ایران را از بازارهای مالی دنیا خارج نگه دارند! ایران همچون کرۀ دموکراتیک (شمالی) یا کوبای سوسیالیستی نیست که از لحاظ وسعت، جمعیت و منابع، محدود و غیرمهم باشد. اگر نفت و گاز ایران در جهان تبادل نشود، چرخ تولید صنایع کشورهای صنعتی و یا پرشتاب، کند شده و یا از کار خواهد افتاد.
بیایید تنها ایران را از لحاظ اشتراک مرزهایش با دول همسایه بررسی کنیم. ما دارای مرز زمینی با ۷ کشور هستیم و از آن سو با ۸ کشور ارتباط آبی داریم. چین با وسعت چند برابری خود با ۱۷ کشور ارتباط مستقیم زمینی و یا دریایی دارد. روسیه در طی برخی فصول سال شاهد یخبندانی شدید در بیشتر آبهای تحت کنترل خود است. برای مثال: ما در کنار خود پاکستانی را داریم که دارای بازار مصرف ۲۱۰ میلیون نفری است. کشورهای عربی خلیج همیشه فارس را نظاره میکنیم که بشدت مصرفگرا و غیرتولیدی هستند. کشورهایی همچون روسیه، ترکمنستان، قزاقستان و قطری را داریم که از طریق راههای ما میتوانند تجارت خود را به سوی اروپا آسانتر نمایند. در نتیجه، ما سود کلانی نسبت به حق ترانزیتمان کسب خواهیم کرد.
گرامیان! حال قضاوت را به شما می سپارم. تنها ایران میتواند با تکیه بر تجارت و صادرات خود به دول همسایه، شاهد سرازیر شدن پول به سوی خزانه خود باشد و ما را از شر اقتصاد تمام نفتی برهاند. یک سوال از شما خوانندگان محترم دارم: آیا با این همه فرصتهای بکر و دستنخورده باید دوباره با غرب بر سر رفع تحریمها مذاکره کنیم؟
ما برای رفتن به سوی پیشنهادی که رهبر عزیمان گفته، نیازمند به بررسی تجربۀ کشورهای مختلف هستیم. برای مثال: اتحاد شوری از سال ۱۹۱۷ تا سال ۱۹۹۱ که جهان شاهد تجزیه و نابودی آن بود، امریکا تحریمهای گستردۀ اقتصادی، فناوری، نظامی و حتی ورزشی (المپیک مسکو- ۱۹۸۱) را بر آنان تحمیل کرد. ولی، راهکار آنها برای مقابله با تحریمها چه بود؟ تا توانستند اقتصاد ملی خود را تولید محور و صنعتی کردند. به تجارت با همسایگان و کشورهای انساندوست اهمیت داده و مهمتر از همه، دست سرمایهداران و هواداران خصوصیسازی دلهرهآور را از سفرههای مردم شوروی دور کردند. نتیجه چه شد؟ ما شوروی جنگزده، قحطیزده، بیمار و خرافات زدهای را دیدیم که از ۱۹۱۷ تا ۱۹۸۵(پیش از روی کار آمدن گورباچف) توانست بر تحریمهای شدید اقتصادی، جنگ داخلی، جنگهای جهانی و ویرانیهای آنها غلبه کرده و انسان و حیوان به فضا بفرستد و جهان را از شر استعمار کهنه رهایی بخشد.
شوروی نیز دچار باتلاق مذاکره گشت. میخائیل گورباچف از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ تلاش میکرد که تا جان دارد به غربیها به این امید باج دهد که بتواند تحریمهای آنها را لغو نموده و به آرزوی مضحک خود که همان کنسرتهای راک، مواد مخدر، فیلمهای پورن هالیوود و مکدونالد و همبرگر سرطان زا بودند، برسد. کشوری که روزی دومین اقتصاد و اولین ارتش دنیا را دارا بود، به آنچنان خاری و ذلتی دچار شد که مردمش محتاج کالباس و نان شب بودند و امریکا تنها به این بسنده کرد که آذوقۀ باقی مانده و فاسد سربازان جنگ جهانی دوم خود را به آنان تحویل دهد. گورباچف کشور را از تولید و مقاومت به سوی تنبلی و دلقکیسم برد.
حال ایران ۱۴۰۱ شاهد تکرار دوبارۀ این دلقکیسم و تنبلی است. دولت ما هزینههای زمانی و مادی فراوانی صرف مذاکرات با غرب میکند تا شاید دل آنها بسوزد و مقدار کمی دلار امریکایی به طرف ما پرت کنند. ما هواداران عدالت اجتماعی خوب میدانیم که غرب به گرفتن انرژی هستهای ما بسنده نخواهد کرد. آنها بعدها میخواهند که ما از منطقه و جهان از لحاظ نظامی خارج گشته و کلیۀ ابزار پیشرفته جنگی خود را به آنان تحویل دهیم، تا بلای عراق دوران صدام و لیبی قذافی بر سر ما بیاید و آنها منابع ما را نوش جان کنند و جشن بگیرند. زیرا، دیگر ما موشک و پهپاد و تانکی نداریم که در مقابل کفتاران ناتو مقاومت کنیم. این است سرنوشت بندگی! باید با کشورهایی گفتگو کرد که مرام و معرفت داشته باشند، نه اینکه دورویی، فرصتطلبی و جادوگرمنشی را در وجودشان حمل کنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*- پانوشت نگارنده: تشکر فراوان از همکار یاور و مهربانم که در تدوین و انتشار مقالههای بنده کمکهای فراوانی کردهاند، عمر و قلمشان همیشه پربرکت باشد!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*- منابع:
*- ویکیپدیای فارسی، تاریخچۀ مذاکرات جمهوری اسلامی ایران با امریکا.
*- نقطه نظرهای علی خامنهای، رهبر ایران دربارۀ تعامل با غرب و اقتصاد مقاومتی.
*- تبریک روز کیهان نوردی، ۱۲ آوریل (۲۳ فروردین)، ابراهیم شیری.