میهن
انجینیرشیر”آهنگر”
میهن
میپرستم میهنم را
میپرستم میهنم را
میهن آزادگان را
زادگاه قهرمانان غیور آریا را
آریانای کهن را
هر وجب از خاک او را
مردم بیباک او را
میپرستم میهنم را
میپرستم میهنم را
*****
ای دریغا وای برمن
معبد ومعبود من این میهن شیران خاور
رفته در بند خسان سُست پیمان ستمگر
اهرمن درجازده در گوشه وکنج کنارش
جُغد وکرگس پرکشیده بر فراز مَرغزارش
بلبل خوشخوان و مرغان چمن آرام و خاموش
باغ و بُستان سرد وخفته درگلو صوت هزارش
حالیا !
حالیا آنجا نگه کن
بنگر آنجا ابر او را
های وهوی باد او را
ُغرشی رعد ونهیب سهمگین توفان او را
کز بهاران مژده دارد
از بهار آرزو ها
از بهار عشق و مستی
فارغ از اندوه و محنت های هستی
میپرستم این بهار شور زا را
میپرستم میهنم را
میپرستم میهنم را.
وزیری، جلال آباد
جوزای 1356 ش
padarjan2024-12-01T08:38:22+00:00