عزت آهنگر

          میخانۀ دهر

میخانۀ دهر گشته پر از خامی خاطر

کی پخته شود آن که بنوشد می حاضر

اینجا همه مستانه ی نفس و نه طریقت

شور می و شهنای غزل را نه طراوت

خام است خیالات طربخیز به اذهان

در مسند این خانه هوس گشته شتابان

گه شعله کشد در دل و احساس تمنا

گاه موج زنان مستی کند لذت دنیا

پیکی ز محبت ندهد کس به لب عشق

یا اینکه نه عذراست به اندیشه ی وامق

گلخانه ی احساس، تهی از می ناب است

دلخانه ی انسان، پر از رنج و عتاب است

دنیا شده تار و تب جانسوز شقاوت

افسرده دل و روح بشر را به قساوت

آزادی و آزادگی از لانه گریزان

چشمان رهایی شده در حسرت انسان

شام جمعه 28 مارچ 2024 استانبول