عزت آهنگر

مخمسی برای میهن

در وجودت شعر و رویا می شوم
در دلت شور هریوا می شوم
عطر ذهن و نور دلها می شوم
ذهن پربار و  گهر زا می شوم !
بلبل پر شور و غوغا می شوم

میهنم ، ای مادر بشکسته زار!
آن که از رنج زمانه گشته خوار
آی تنت آگنده از خرچنگ و مار
ای دلت مملو ز خشم روزگار
قلب پاکت را مداوا می‌شوم

مادر افسرده از درد زمان
زخمهای پیکرت هریک نشان
گاه از بیگانه گه از خود عیان
گنج هایت را ربودند قاتلان
دشمنانت را که افشا می شوم

نسل های خسته از جور و ستم
این پرستو های رنجور، با الم
ذهن ها آلوده ای تبعیض و وهم
دور از دامان پاکت پر ز غم
شهپر بال تمنا می شوم

میرسد روزی که آزادی رسد
دور از هر بند و بربادی رسد
نو بهار عشق  بنیادی رسد
با  یل آزادگی شادی رسد 
پر انرژی پر تقلا می‌شوم

چون صدف در قلب دریای گهر
زیر چتر ناجوی علم و هنر
صاحب یک سرنوشت پر ثمر
با عدالت با رهایی همسفر
باز اندر سینه‌ات جا میشوم

سه شنبه 23 می2023