ش. آهنگر

 

“محفل هرات” وارد جنگ مسلحانه می شود

قسمت بیست ودوم

 

      نتیجۀ مرحلۀ دوم:

 دراین مرحله ازنظر گسترش كار، فرازی بی سابقه درگراف ترسیم می شود. از نظر تبلیغاتی – سیاسی و تثبیت هویت بیرونی، علاوه بر فراگیری میهن، به بیرون از مرزها نیز تثبیت ما پرمی كشد، و خط سیاسی ما، درسیاست داخلی و خارجی، جلائی خیره كننده می یابد.

درساحۀ نظامی در ره یابی و تشكیل جبهات مسلح و عملكرد شان، دستاورد عظیمی داریم كه تاثیراتش رعشه ای دیرپای بركالبد لرزان دشمن می اندازد وسنگرها و امكانات مساعدی را هم فتح و كمائی می كنیم.

درساحهُ ایدئولوژیك، ایدئولوژی استوار ما درقسمت هائی زیرغبار بلند شده از میدان های جنگ می رود. ولی درعقبگاه ها (پشت جبهه) تاحدی منزه است و ره می گشاید(آثار تئوریکی مانند “بازهم ازتضاد چه می دانیم….؟” و “تفسیری دربارۀ پراتیک”- سخنرانی های درسی رفیق آهنگر درحلقات کادرها-، دستاوردهای این دوره است).

از نظر تشكیلاتی صعود و نزول مشخصۀ این دوره است. 

    كمبود ها وعوامل:

عطش فراوان شركت درجنبش آزادی بخش و كمبود تجربه و آگاهی، ما را زیرغبار روحیۀ نظامی، می گیرد. اتكاء به این امر، با امكانات ناچیز تسلیحاتی وضربات خیلی سخت دشمن، كه ما را ازهرطرف زیرآتش گرفته است(امپریالیزم روس وعمال رجعت گرای غرب)، ما را در درون جبهات به هركسی كه ظاهراً ضد دشمن ما می رزمید و به ما روی خوش نمایاند، خوش بین ساخت؛ در یك پولاریسم و قطب بندی معین(بین مرکز کابل وحوزه) درغلتیدیم، لذا نفوذ پذیرشدیم كه با ورود مكروب خطرناكی، تومورخبیثه ای درپیكرایجاد شد که به نام حوزۀ غرب، مرکز را و به نام مرکز، حوزۀ غرب را می زد. این تومور خیلی كشنده بود واعضای حساس ما را در کابل و هرات از بدن جدا ساخت وآحادی را هم منفعل و ناباور، و مصمم بود یك قلم نابود مان كند. سرانجام بر او چیره گشتیم، اما با تنی علیل از كشتارگاهش پاكشیدیم و از یك سری ره آوردها گذشتیم. اکنون با جانی نیمه رمق و آسیب دیده وارد مرحلۀ دیگری می شویم.