ش. آهنگر

“محفل هرات” وارد جنگ مسلحانه می شود

قسمت بیست وسوم

        3ـ مرحله سوم اوضاع كنونی (حوت 60 ش تاحال)

جانمایۀ آغازین حیات این مرحله كه نهادش دركورۀ از رنج و مصیبت شكست ها، فشار و شكنجه ها، نیرنگ و اغواها، ندانم كاری ها، ناباوری ها ، ابهام دورنما و… سرانجام مسلخ نیكوترین عاشقان راه خلق و انقلاب، كه به موج خون شان فوجی از دشمن را غرق ساخت ـ از به خون جولان زدن بهترین عزیزان ما – پاگرفته است. پس حق دارد اگر در روزهای بازیافتن حیات تازه اش شكاك است و نامطمئن، كرخت است وكم علاقه و هرچیز را ـ ولوچیزی را كه می بیند ولمس وحتی درك می كند – زیر تلی از پرسش ها بكشد تا دیگر اغوایش نكنند، به ناحق شكنجه اش ندهند، ره درگمش نسازند و یاران را بی موجب به خون نكشند، كه هرقطرۀ خون شان گوهری شبچراغ است درگنجینۀ خلق و نباید مفت هدر رود.

آری! این مرحله را چنین برپا داشتیم. و اما كه باز هم شناخت دیرین و باور پایدار و ریشه ای عناصر مشترك آحاد تركیبی، و تجانس زیاد فکری – تشکیلاتی عناصر سازنده اش، سد بزرگ فروریزی انسجام تركیب بود. چه، آن ها كه مانده بودند، هریكی شریك حیات دیگری بود و در زنده ماندنش، در شخصیتش، در ایمان و وجدان انقلابی اش سهمی داشت و این ها واقعاً در روند دیرینه ای عجین شده بودند(کارطولانی و اصولی محفل هرات). زود، و باكمی عمل و پیوند دهیی ارگانیك، پیكرۀ نیم رمق را دمی تازه بخشیدند واستوارش ساختند؛ تا بازهم ره نوردد كه از خون شهیدانی سترگ پاس دارد و به آرمان برحقش ایمان، كه این پیكره، دیگرتندیسی زینت یافته از خون است و قدیسی تعمید یافته و فروهر؛ و پایا داشتن وحفظش درحد فریضه و اساسی ترین وظیفه،  وتكلیف طریقت پویای ما. 

ایفای این وظیفه نیز تدابیری نیاز داشت كه باید به كار می گرفتیم. با درنظرداشت روحیۀ آحاد تركیبی، درجۀ كار، نحوه و مضمونش مشخص شد. استحكام ایدئولوژیك و انسجام كامل دوبارۀ تشكیلات عنوان قرارگرفت. كمبود كار ایدئولوژیك در مرحلۀ پیشین (ماقبل) غباری براندیشه بیخته بود ـ كه به هیچ صورت نباید تردیدش انگاشت.

با طرح ضربتی آموزش های پایه ای ونهادین ایدئولوژیکی، این غبار را برگرفتیم. رابطه های انتقالی از شرایط جبهه ای را به نسبتی خوب به ضابطۀ شایستۀ دورن تشكیلاتی بدل كردیم. رفقا را متناسب با وضع شان ـ از نظر امنیتی، كاركردن و زیستن ـ به محیط های مناسب گسیل داشتیم و درهمان جا تنظیم نمودیم.

یاران درعرصه های رنگارنگ مبارزه تجاربی پر ارج دارند، وظیفۀ جمعبندی تجارب را به اوشان سپردیم. رفقای مسئول رابطه به كمیتۀ “جمعیت علمای حركت انقلاب” را كه در موضع گیری شان با کمیته، در ارتباط با مسایل شرق سرك (كه شرحش رفت) تضادی فعلاً حل ناشدنی ایجاد شده بود (بخشی از كمیته ای ها از دولتی شدن جبهه های شان دفاع می كردند) دستوردادیم رابطه را ضعیف بسازند و بعد با نامۀ تحلیلی مفصل، مواضع نادرست كمیته را روشن و دورنمای وابستگی به دولت را درتمام جبهات شان، و درمجموع جبهات لومپنی هرات مشخص نمودیم و قطع رابطه را اعلام داشتیم؛ كه رهبران كمیته را سخت تكان داد و قسمتی ازآن درپی احیای دوبارۀ رابطه كوشیدند و پاسخ عذرآمیزی به نامۀ ماهم دادند؛ مگر ما طبق تحلیل خویش از آن ها بریدیم.

آن چنان كه درمرحلۀ پیشین شرح شد، به هیئت اعزامی از مركز(ساما) پیشنهاد دیدار و نشست همگانی داده بودیم و چون پاسخی ازمركز دریافت نشد، تاخیر دراین امر را روا ندانستیم؛ لذا بر آن شدیم تا خود هیئتی به مركز اعزام بداریم. سه رفیق را(ولید، کاکا و نیزک) بدین كار برگزیده و ماموریت دادیم تا ضمن توضیح و تثبیت همه جانبۀ مواضع استوار و رفیقانۀ ما، رفع ناهماهنگی دركارحوزه بامركز را بنمایند. هیئت اعزام شد و مسافرتش، به خاطر بحث های سازنده و ضروری و همکاری با رهبری سازمان، تقریباً چهارماه را دربرگرفت. گزارش و نتایج این سفر پرباراست، و ارجی تاریخی دارد:

بی خبری از مواضع یكدیگر، به ویژه در حوادث اخیر، و از وضع حوزه و مركز، به آگهی جانبین گذاركرد. مفاهیمی نهایت مهم از مسایل بغرنج حیات سیاسی ـ اجتماعی، تشكیلاتی ما، توحید شد، كه به شهادت تاریخ چند گانگی این مفاهیم در ارگانیسم واحد زیانبار بوده است.

اساسی ترین كاردرجهت ادغام تشكیلاتی حوزه و مركز، در تمام پروسۀ زیست سازمان تا این دم، برداشته شد. سایه روشن های پایه دار، و بی پایه، به روشنی وصفا جا عوض كرد؛ و مسجل شد كه تسلیم طلبی در تشکیلات هرات، و کلاً حوزۀ غرب، ریشۀ فکری نداشته بلکه از بیرون، توموری خبیثه بین مركز و حوزه پاگرفته بود؛ به نام سازمان، حوزه را و به نام حوزه، سازمان را ضربت می زد. حوزۀ غرب توانست به مجرد تشخیص هویتش، با قاطعیت و تحمل تلفات سنگین، آن را ازپای درآورد ومكروب مادر را نیز طبق فیصلۀ عمومی (مرکز و حوزه)، به سزای اعمالش رساند؛ و مركزهم درپی ریشه كن كردن كمی و كیفی آن و نظایرش است.

هردو(حوزه ومركز) واحدهای یك ارگانیسم دیالكتیكی لایتجزائی اند كه تركیب خونی یافته اند و …، كه مبسوط این گزارش در مركز و در نزد ما قید است.

ادامه دارد