سکینه روشنگر

مبارزه علیه خشونت بر زنان در جامعۀ رنگین به خون ما

روز 25  نوامبر روزی است که به بهانۀ مبارزه علیه خشونت بر زنان همه ساله عده ای دور هم جمع می شدند تا از رنج ها و خشونت های روا داشته شده بر زنان مظلوم دنیا و از سنت های زشت زن ستیزی در فرهنگ های مختلف جوامع بشری یاد آوری و آن را تقبیح نموده و بدین ترتیب مبارزه علیه این پدیدۀ شوم را تقویت بخشند.  آرزو داریم این فریاد ها روزی بتوانند همه جا گیر شده وسیل بنیان کنی علیه خشونت ها گردد، تا به شدت و از عمق، این ریشه ها را برکند و نیست و نابود گرداند.

متاسفانه امسال با گستردن ویروس کشنده وجهانگیر کرونا زمینه ای همه گردهمآیی را برچیدند و فریاد ما و عده ای دیگری که علیه خشونت ها برانسان، بخصوص بر زنان، سرمی دادیم در چهارچوب فضای مجازی باقی ماند که امیدواریم با یاد آوری این چند نکته  دراین راستا دینی ادا کرده باشیم.

با دلی پردرد  و بی قرار، این بار می خواهم از خشونت های شوم مذهبی، سیاسی، استعماری، زبانی، ملیتی، قوم گرایی، منطقه ای، قدرت طلبی، برتری جویی، انحصارگرایی و… بر مردمان دیارم بنویسم. از عملکرد های وحشیانۀ بنیادگرایی اسلامی زیر نام طالب و داعش، جهادی و… از سیاست های ظالمانۀ استعمارگران و مداخله گران، چه در قالب امپریالیزم تجاوزگر امریکا و متحدین ناتویی اش و چه سیاست های شوم همسایه های جفاکار ما در منطقه که جز به منافع خود به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند و برعمق فجایع می افزایند. این گروه های ستمگر برای استحکام بخشیدن پایه های قدرت شان در منطقه از هیچ گونه عمل وحشیانه در حق مردم بلاکشیدۀ ما دریغ نمی کنند تا منطقه را ناآرام نگهداشته و هر چه بیشتر منافع خود را تامین کنند.

به قدرت رساندن دوبارۀ طالب درافغانستان بخشی از ستراتیژی منطقه ای امپریالیسم امریکا است. اما پذیرش آن، با آن سابقۀ سیاه دهشت افگنانه و خونین، در ذهنیت مردم افغانستان و جهان به فشار حد اکثری نیاز دارد. امریکا این فشار حداکثری را با قتل عام مردم بیگناه ما توسط طالب تحمیل می کند تا مردم ما به زور به خواست شوم امریکا، که حاکمیت دوبارۀ طالب است، تن بدهند.

نتایج شوم این عملکرد های وحشیانه و فاجعه بار توافق امریکا – طالب  بر مردم ما در سراسر افغانستان همه روزه تلفات انسانی است که خیلی دردآور و مصیبت زا است. مصیبت های روا داشته شده بر مردم بیدفاع و بیگناه ما به حدی است که بار رنج عظیم و توانفرسایش آخرین رمق های حیات شان را می گیرد. جوانان تحصیل کرده و نسبتاً رشد یافته که در فرداهای نزدیک چشم و چراغ گوشه ای ازاین کشورمی شدند، جوانانی که فریاد حق طلبانه ای مردم را گاه گاهی از تربیون ها سر می دادند تا جهانیان بشنود، جوانانی که عمق فاجعۀ استعمار و استبداد  را در کشور تاحدی درک کرده بوند و برای تحقق امر مبارزه علیه بیداد شاید فعال تر در صحنه حاضر می شدند، هریکی را به نحوی سرزدند.

مادران مظلومی که با از دست دادن فرزندان جوان و جگر گوشه های شان در ماتم سرای کابل به گلیم عزا نشسته اند و تکه و پارچه های بدن فرزندان دلبند شان را از روی سنگفرش های خیابان های کابل سراغ می گیرند. مادرانی که همه روزه دم درب خانه منتظر آمدن دختران شان از پوهنتون دقیقه شماری می کنند، پدرانی که کوچه به کوچه و سرک پشت سرک با چشم گریان و دلی نالان به سراغ عزیزان شان می دوند، یا جگرگوشۀ شان را نمی یابند و یا به پیکر خون آلود و مشبکش برمی خورند، همه می پرسند چرا؟ و چرا؟ و… متاسفانه سوالاتی که همه بدون جواب می ماند و جست و جویی که نتیجه اش ناپیداست و غمبار.

درخشونت های مذهبی، به نام اسلام ومذهب، مکتب وشفاخانه و زایشگاه را به گلوله و راکت می بندند و مادران و نوزادان و اطفالی را که درهیچ آئینی گناهکار به حساب نمی آیند، این مسلمانان دوآتشه به خون می کشند.

با استفاده از جوی که طالبان خونخوار و وحشی، در زد وبند و توافق با امریکا، در کشور ما ایجاد کرده اند، چه بسا که درخشونت های سیاسی و گروهی، دسته ها و گروه های متعدد جهادی مسلح که به نحوی از قدرت شان کاسته می شود، با استفاده از جو خشونت، مثل سال های حاکمیت جهادی ها، در محل های حریف شان، با ترور و انتحار و بمب چسپکی و انفجار مردم ما را به خون می کشند و خود با ایجاد هیاهوی طالب و داعش و… از پذیرش مسئولیت جنایات شان فرارمی کنند. رهبران مکار وفریبکار این گروه های جلاد و خونریزلمیده درقدرت هم از همه امکانات دولتی برای پرده پوشی این جنایات استفاده می نمایند.

چه کسی می تواند تصور کند که گلبدین و حزبش می توانند با امکانات فراوانی که دارند، درحاشیه نشسته و تماشاگر سادۀ حکمروائی حریفان می شوند. چه کسی نمیداند که راکت پراکنی های اخیر در کابل، که سالهای 70 و 71 ش را دوباره زنده می کند، از آدرس گلبدین و یاران نزدیکش مناطقی از کابل را نشانه نگرفته باشد؟ این چنین چیزی به تصور آن هائی که از سرشت خون آشام و قدرت طلب گلبدین آگاه هستند نمی گنجد؟. به تصورکی می گنجد که “امیران” خودکامۀ چون اسمعیل خان درهرات و عطا محمد نور در مزار و فرماندهان قدرتمند مسلحی درشمالی و مشرقی و… چون موسیچه های بی آزار به حاکمیت حریفان در محل ومنطقۀ زیر حاکمیت مطلق قبلی شان تن می دهند؟ چرا نباید پرسید که همین ها نیستند که با ایجاد ترور  و وحشت، که به سادگی جرمش را هم می توان به گردن دیگران انداخت، به حریفان شان ضربه می زنند؟

بلی در حال حاضر سرتا پای زندگی مردمان ما، در این دیار آغشته به خشونت های رنگارنگ است که نمی شود فقط از خشونت بر زنان، و آن هم به ویژه خشونت های خانوادگی، که مثل خوره جان زنان بیدفاع ما را همیشه خورده و پیوسته می خوررد یاد کرد.

از آنجائیکه خشونت های غیر انسانی که در رگ رگ و مغز استخوان  جوامع مردسالار ریشه دوانیده و از میان مظلومترین زنان این کشور مرتب قربانی می گیرد، مبارزه علیه تومورخبیثۀ خشونت بر زنان، امرقاطع و خیلی جدی و همه جانبه به حساب می آید. ولی باید فوراً یاد آور شوم که خشونت بر زن و خشونت بر انسان بیدفاع درجوامع مستعمرۀ مثل افغانستان زمانی تشدید می ‌یابد که دست ستمگر استعمار، زمینۀ رشد پدیدۀ شوم زن ستیزی و انسان ستیزی را با همدستی با ارتجاع، جهل وعقب‌ ماندگی‌های فرهنگی، بیسوادی، فقرو … توسعه می بخشد.

استعمارگران امریکائی – اروپائی که دم از دموکراسی و حقوق بشر می زنند، برای تداوم سلطۀ شان در زد و بند و همسوئی با بنیادگرایان  جهادی و طالب و داعش، زن ستیزی و خشونت برزنان جامعۀ ما را تشدید کرده اند. بنیادگرایان اسلامی حکم سنگسار زنان کشور ما را صادر می کنند و زنان مظلوم و بی دفاع افغان درمقابل چشم افسران امریکائی و زیر چتردموکراسی صادراتی شان، با حضور به اصطلاح “جامعۀ جهانی” و نهادهای حقوق بشر و نهاد های حقوق زنان، سنگسارمی گردند؛ اما به خاطر منافع مشترک شان، صدای مقامات امریکائی – اروپائی  که گویا دموکراسی و حقوق مردم را حمایت می کنند، بالا نمی شود. چه درد انگیز است شنیدن این همه خشونت روا داشته شده بر زن و کلاً بر انسان این سرزمین.

پس تا زمانی که کشور آزاد نشود و در کل مردم، وبه ویژه زنان کشور به خود آگاهی دست نیابند و زمینه‌های رشد فکری سالم و زدودن افکار ناسالم از جامعه مساعد نگردد، متأسفانه این روند همچنان ادامه می‌ یابد و قربانی های بیشماری را همه روزه از میان ما می گیرد.

از آنجا که هیچ جنبشی بدون شرکت فعال زنان به پیروزی نمی‌ رسد، لذا با اتحاد زنان و مردان زحمتکش و پیشتازجامعه و پیگیری مبارزات اصولی برای نجات خود وجامعۀ خود، می‌ توانیم ریشۀ تومور خبیثۀ خشونت درمجموع و خشونت علیه زنان را نیز بخشکانیم.

آری خواهران، مادران و زنان  هم  سرشت و همسرنوشت!

 بیائید همه باهم درقدم نخست با گام های استوار در جهت رسیدن به خود آگاهی گام برداریم، تا قله های رفیع خود آگاهی را در نوردیم و با آگاهی کامل همراه با مردان زحمتکش ومبارز خود در یک مبارزۀ همه جانبه دست امپریالیزم و ارتجاع را از کشور خود کوتاه کنیم؛ و آنگاه است که می توانیم پدیدۀ شوم خشونت بر زنان و خشونت بر انسان را در حریم خانواده، کشور و جامعۀ انسانی مان اجازه ندهیم.

نغمۀ آزادگی، وارستگی، عشق با خود باوری

آهنگ عزم آهنینی راه باید رفت،

پیکارباید کرد،

امید باید داشت،

می توانیم درنوردیم صحنۀ پیکار مان را

شب به پایان میرسد یاران.

در سپید صبح هنگام…