ارسالی علی احمد زمانی

قهرمانی دیگر

رفیق نجیب‌الله کاویانی، انقلابی جانباز جریان دموکراتیک نوین «شعلۀ جاوید» و از جملۀ اعضای رهبری «سازمان وطن‌پرستان واقعی» (ساوو) بود. او مثل ده‌ها کمونیست شرافتمند میهن ما درحالیکه جغد شوم شکنجه و مرگ بر آسمان مکدر کشور در پرواز بود و میهن‌ فروشان خلقی- پرچمی دهان هر آزادی‌خواه را می‌بوییدند تا مبادا از «عشق» سخن گفته باشند، همچون «تندر» در برابر هجوم وحشت‌بار نازی‌های وطنی ایستاد و در سنگرهای داغ دفاع از نجابت، آزادی، استقلال و منافع زحمتکشان جنگید و بر تسلیم «خط بطلان کشید». او با دفاع شجاعانه از آرمان بزرگش، سر بر آرمان سترگش نهاده و خونش را به درخت تناور آزادی اهدا نمود و در صفحات تاریخ مبارزات توده‌های زحمتکش افغانستان جاودانه گشت.
رفیق نجیب‌الله مثل ده‌ها «شعله‌ای» دیگر با کسب آگاهی‌های سیاسی و دیدن وضعیت ابتر توده‌های تحت ستم، به مارکسیزم به مثابه سلاح کارگران، دهقانان و زحمتکشان در مبارزه علیه استثمارگران، روآورد. او با فراغت از رشتهۀ ادبیات پوهنتون کابل در مکاتب مختلف کابل به حیث استاد مشغول به کار شد.
وی جوانی بود پرتلاش و منضبط که تمام زندگی‌اش را وقف مردمش نموده بود و بدون کوچکترین احساس خستگی از وظایف فراوان سازمانی رسیدگی می‌کرد. او در عملی‌کردن هدایات و وظایف سازمانش لحظه‌‌ای درنگ نمی‌کرد و اگر بخاطر کارهای انقلابی به دهات می‌رفت با روحیۀ بلند و با تمام نیرو در انجام دادن آن مبادرت می‌ورزید و با دست پر و سازنده دوباره برمی‌گشت.
در شرایطی که دستگیری و کشتار وحشیانۀ انقلابیون توسط میهن‌فروشان خلق- پرچم به امری روزمره مبدل شده بود و «خادیست‌»ها مانند سگان شکاری دام می‌گستردند و زندان‌ها را از وجود مقاومت‌گران دلیر انباشته بودند، نجیب‌الله با همرزمانش که رفیق هادی محمودی در رأس آنان قرار داشت، نقش برازنده‌ای در افشای ماهیت اشغالگران روس ایفا نموده و اعضای «ساوو» را در نبرد علیه نوکران روس متحد نگه داشتند. مبارزۀ انقلابی پرثمرش باعث شد تا تحت تعقیب «خاد» قرار بگیرد و با تاسف در ۴ سنبله ۱۳۵۹ش با جمعی از اعضای رهبری (ساوو) از خانه‌ا‌ی در کابل دستگیر و زیر شکنجه رفت.
رفیق نجیب‌الله در جمع ۲۳ نفری بود که در محکمۀ نمایشی و به اصطلاح علنی مزدوران روس، «محکمه اختصاصی انقلابیون» محاکمه میشد. او محکمۀ مسخره‌ی میهن‌فروشان را به صحنۀ مبارزه بدل نموده با رشادت تمام علنی ابراز نمود:
«بی‌هراس از اندیشه‌ای‌ که دارم می‌گویم شعله‌ای هستم و در سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی شامل و کمونیست هستم. این آرمان والا را نه تنها اینکه خود پذیرفته‌ام بلکه در گسترش آن نیز سعی و مجاهدت کرده‌ام و باز خواهم کرد، جای تاسف است یک تعداد افراد بیگناه را که اکنون پس از پنج ماه درین تالار با ایشان روبرو میشوم شما به ارتباط عضویت در سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی به میز محکمه کشانده‌‌اید. من عضو سازمان مذکور هستم و نظربه ادعای شما اعضای کمیته مرکزی و شعله‌ای سابقه‌ دار نیز میباشم و آشنایی با ایشان چیزی نمیدانم. گروه شما در قتل هزاران انسان بیگناه و وطنپرست محکوم خلق افغانستان هستید… ادعای شما بالای من نیز وارد نیست، شما که دم از انقلاب میزنید بفرمایید چه طبقه را توسط کدام طبقه سرنگون کرده‌اید؟ غلامی را کشته‌اید و طوق غلامی و سیاه او را خود بگردن کرده‌اید ومردم خودرا در قید استعمار نو قرار داده از ریختن خون، سوختن کلبه و سرپناه، غارت و بی‌ناموسی، آواره‌گی هموطنان چیزی دیگری نکرده‌اید. حرکت ما موافق به موازین علمی است اگر چنان نیست لطفا به آثار گرانبهای م‌-‌‌ ل (مارکسیزم-لنینیزم) مراجعه کرده عمل غیر اصولی و تخطی از مواضع م‌- ل‌ را من مرتکب شده باشم نشان دهید، پس از قناعت می‌توانید مرا محاکمه کنید».
در جریان دفاعیۀ آتشین، او رهبران خلق و پرچم را به نداشتن آگاهی از اصول کمونیزم و محاکمه و کشتار جمعی انقلابیون و کمونیست‌ها متهم می‌کند. قاضی می‌پرسد: «مگراعضای حزب دموکراتیک خلق کمونیست نیستند؟» رفیق نجیب قاضی و رژیم حاکم را به تمسخر گرفته و با لحن کوبنده می‌گوید:
«…گفتید حزب دموکراتیک خلق؟ من حزبی را به این اسم نشنیده‌ام و نمی‌شناسم و نمیدانم حزبی در افغانستان وجود داشته باشد. اگر منظور شما باندهای خلق و پرچم است بلی نه تنها من بلکه همه مردم افغانستان اینها را از عمل شان میشناسند، وطنفروش اند و وظیفه‌ا‌ی به‌جز کشتار در طول این سه چهار سال در افغانستان ندارند که جرم ما بخاطر افشای این باندهای وطنفروش و جنایتکار است که شما به نمایندگی از آنها با تفاوت نام قاضی گویا غرض بررسی اعمال ما بدون توجه به عمل غیر انسانی باندهای مذکور ما را به میز محکمه کشیده‌اید. راه ما برحق، عمل ما انسانی، گذشتۀ ما انقلابی و مردمی است، هرچه دلتان می‌خواهد که خواسته و می‌کنید ولی تقاضای رهایی فوری افراد بیگناه را دارم.»
میهن فروشان خلقی- پرچمی از دفاعیه‌های شور‌انگیز و دشمن‌ لرزان کمونیست‌های پرشور میهن و بخصوص دفاع حماسی رفقا لطیف محمودی، یونس زریاب، استاد مسجدی، نجیب و بشیر بهمن آنچنان به واهمه افتاده لحظه‌ای برای نابودی این انقلابیون جانباز درنگ نکردند و سرانجام در ۱۲ سرطان ۱۳۶۰ش آنان را در کشتارگاه پلچرخی زنده به گور ساخت.
رفیق نجیب و همرزمانش جان سپردند، اما رسم ایستادگی بر سر آرمان انقلابی را به رهروان شان به میراث گذاشتند.

یادداشت: دفاعیه رفیق نجیب کاویانی از جزوۀ «یادی از رفقای شهید» که به تاریخ ۲۰ جولای ۱۹۸۲ از آدرس «سازمان انقلابی وطنپرستان واقعی» (ساوو) منتشر شد، اقتباس گردیده است.