افراشته

عملکردهای مضحک وخونبار امپریالیسم، همه را درلبۀ پرتگاه کشانده است

 سیستم سرمایه داری در طول تاریخ حیاتش ترکیبی بوده از ستم، بهره کشی، استعمار، وحشتگری، ویرانگری، بحران آفرینی… و درعین حال نیرنگ و فریب و دروغگوئی و رسوائی. اما قرن بیست ویک شاهد رسواترین و افشاء ترین این مجموعه سیاست های سیستم سرمایه و در رأس آن امپریالیسم امریکا است، که با عملکردهای مضحک وخونبارش همه را درلبۀ پرتگاه کشانده است.

درهمین دودهۀ اخیر کلیۀ نقاب های امپریالیست ها دریده شد و چهرۀ واقعی شان که وحشی ترین و کثیف ترین سیما و نیرنگ بازترین چهرۀ ممکن بود، به نمایش گذاشته شد. از دموکراسی دم زدند، با ضد دموکرات ترین، دکتاتورترین و عقب مانده ترین حاکمان جهان برای سرکوب دموکراسی در کشورهای شان همدست شدند وبا تمام قوا ازآن ها حمایت کردند.

درپیش برد اهداف سودجویانۀ شان درکشورهای دیگرجهان به ایجاد، تربیت، سازماندهی و مسلح ساختن وحشی ترین و خونریزترین نیروها درتاریخ دست زدند و جهان را به خون وآتش کشیدند. نمونۀ رقتبار این جنایات امپریالیسم را در ایجاد جهادی و طالب و القاعده وداعش و محلقات آن ها، با نتایج خونبار و ویرانگرش درافغانستان وعراق و سوریه ولیبی و … به چشم سر شاهد بوده و هنوز هم نظاره گر آن هستیم.

این منادیان کاذب و حیله گر دموکراسی، حتی تظاهرات مسالمت آمیز را درکشورهای خود شان، که حق اولیۀ دموکراتیک مردم است، به خون وآتش کشیدند. نمونه های آن را دراکثر شهرهای بزرگ امریکا و فرانسه و … با قتل و کشتار مردم آن سرزمین ها شاهد بودیم.

در وینزویلا مداخلات مستقیم نمودند وعروسک خیمه شب بازی وطن فروشی را(به نام خوان گویدو)، با حضور رئیس جمهورمنتخب و نظام تحت فرمانش، به عنوان رئیس جمهور معرفی و امپریالیست های امریکا و متحدان شان گویا آن را به رسمیت هم شناختند. ولی نیرنگ شان به جان مردم هوشیار وینزویلا موثر نیافتاد و به دلقک گماشتۀ شان، مردم ارزش پشیزی قایل نشدند. اینک دوهفته پیش آخرین تیر جنایت شان را از تیرکش کشیده و با اعزام گروه تروریست از گارد مخصوص ترامپ، اقدام به کودتا و براندازی رژیم حاکم وینزویلا نمودند، که پلان شان خنثی و عناصرکودتاگر، به شمول امریکائیان، گرفتار و به پشت تلویزیون ها به جنایت شان اعتراف کردند. امریکائی های تروریست گرفتارشده، به صراحت اعتراف کردند که ازجانب ترامپ – پومپئو وظیفۀ براندازی نظام و به اسارت درآوردن رئیس جمهور وینزویلا را داشتند. این دیگر بزرگ ترین روسیاهی به امپریالیسم امریکا دراین دور و زمانه است که سردمداران بی آزرم امریکا به روی کثیف شان نمی آورند.

 واما درافغانستان مستعمره، که امریکا برای رسیدن به ستراتیژی منطقه ای اش به هرگونه کشتار و ویرانی خلق و کشور ما دست زد، دلقک بازی های رسوائی هم بر روی صحنه تمثیل کردند که درنهایت رقت انگیز و فاجعه بار بوده است. از جنایات و افتضاحات دیگر، زیاد نوشتیم و دراین نوشته تکرارش نمی کنیم؛ فقط به افتضاح انتخابات اخیر توجه کنید که هم اکنون بدین نحوش، نمونۀ فاجعه باری از کالای وارداتی دموکراسی امریکائی است.

مدت های مدیدی برای انتخابات به مثابه یک حق مردم که گویا مراجع شان را، از پارلمان تا رئیس جمهورخودشان انتخاب می کنند، با تبلیغات مشمئزکننده، گوش فلک را کر می سازند و در و دیوار را با عکس های کثیف ترین چهره های تاریخ اخیر کشور ملوث می کنند. درمتن این هیاهوی خودساخته و فریبگر، مردم ما را توسط عمال مزدورشان به دسته ها وگروه های قومی و مذهبی و زبانی وسمتی تقسیم می کنند و با انگشت گذاشتن روی این نکات حساس، به ایجاد دشمنی و استخوان شکنی بین اقوام و گروه های اجتماعی می پردازند. دراین راستا عروسک هائی را به نام روشنفکر فلان قوم بر روی صحنه می کشند و با هیاهوهای خائنانۀ شان این استخوان شکنی را تا حد تنفر وبرخورد تشدید می کنند. سپس ملیون ها افغانی را از جیب همین مردم گرسنه ودربدر به نام محصول ومالیات وغیره بیرون کشیده و برآن نام بودجۀ مصرف انتخابات می نهند و آن ملیون ها افغانی را حیف و میل می کنند.

در تمام این پروسه، مردم را چنان درتب وهستری انتخابات غرق می سازند که مردم حق و فرصت نمی یابند حتی بر مشکلات اساسی کشورشان مانند تجاوز و جنگ و انتحار و فقر و هزار پرابلم ناشی از آن بیاندیشند؛ و این اساس وبنیاد هدف این هیاهوها است که ذهنیت مردم را از مسایل اساسی منحرف ومنصرف بسازند، که تا به حال ساخته اند.

با این هم بسنده نمی کنند، پس از این که انتخابات مذخرف وسراپا تقلب و دغلبازی انجام شد، ماه ها مردم را درالتهاب اعلان نتیجۀ انتخابات درتقابل یکدیگر داغ وآتشین می سازند و خود مصروف انجام پلان های شوم شان(مثلاً صلح با طالب وحشی وخونریز) می شوند. دراین جریان، زمان اعلام نتایج انتخابات را آن قدر طولانی می سازند تا همه نقشه های شوم همان مقطع عملی شود. آن گاه نتایج را طوری اعلان می کنند که مزدور مطلوب ترشان با دغلبازی های آشکار، گویا پیروزانتخابات اعلان شود و مزدوران دیگر را بر علیه نتایج انتخابات به شور می آورند و باز تا سرحد تشویش و دلهرۀ جنگ داخلی آن را تشدید می کنند.

بدین ترتیب شما همه شاهدید که از آغاز پروژۀ به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری تا هم اکنون ماه ها گذشته و در تمام این مدت مردم را درتشویش، تشنج، وسواس، بحران های اقتصادی و اجتماعی و درنهایت در گرداب کینه ونفرت نسبت به یک دیگر اندخته اند و خود شان هر پلان شومی که داشتند عملی ساختند. در اخیر هم به انتخاب و انتخابات و رأی و همۀ مصارف و… آن پشت پازده و کاندید شکست خورده با پشت پازدن به اصول موضوعۀ خودشان نتیجۀ اعلان شده را نمی پذیرد(نه یک بار که درتمام انتخابات شان) و هیاهو شدت بیشتر می یابد.

این از مصایب روزگار و پایه گذاری بدترین سنت در یک پروسۀ دموکراتیک به نام “انتخابات” است که رایج شود، هرکسی که خود را کاندید کرد بعد از شکست نتیجه را نپذیرد و جنجال برانگیزی کند و سپس او را پنجاه فیصد شریک قدرت بسازند. درچنین پروسه ای انتخابات به افتضاح کشیده شده، به علاوۀ این که وقت وپول زیادی به نام انتخابات مصرف می شود به مردمی که رأی داده اند اهانت آشکار صورت می گیرد و به رأی شان هیچ گونه ارزشی قایل نمی شوند.

این درکجای “دموکراسی” است که برتمام “انتخابات و رأی مردم و نتایجش” یک قلم خط بطلان می کشند و به قول خودشان با یک “توافق سیاسی” مزدوران گماشته شده و شریک جرم، گویا برای رفع بحران(بحرانی که خودشان آفریده اند)، “حکومت مشارکت ملی” می سازند؟؟؟؟!!!!!

کس نیست از حاکمان امریکائی بپرسد که آقایان اگر درافغانستان مستعمرۀ تان بنا برساختن حکومتی از این دست داشتید پس هیاهوی انتخابات برای چه بود؟

در حاشیۀ دیگر، دربین دیده درایان جنایت پیشه که به هرنمایش مطروحۀ باداران شان کاندید هستند، کس نیست جواب بدهد چطور می توانید در بطلان انتخابات و غیرقانونی خواندن نتایجش تا حد ایجاد حکومت موازی و تهدید به جنگ داخلی پیش بروید و باز زیر رهبری همان رئیس جمهور برآمده از تقلب، وزیر و رئیس و … شوید؟ مگر با وزیر و رئیس ساختن شما این تقلب وغیرقانونی بودن ها پاکیزه و قانونی می شود؟؟؟

آن احمق هائی که به تحریک شما تا به حال دراین جنجال سینه چاک کرده اند و حتی بر روی هم شمشیر کشیده اند، حال چگونه دوباره کنار هم قرارمی گیرند وحکومت مشترک می سازند ودیگران هم آن را می پذیرند؟

یک مورد شرم آور و تأسف باردراین حکایت مضحک این است که درتمام این دوران عدۀ به نام “روشنفکر” و “نهاد مدنی” و … به همین ساز می رقصند و این افتضاح را نه یک بار که چندین بار تکرار می کنند و ازمردم در مصاحبه ها و رسانه ها پیوسته می طلبند که در انتخابات شرکت کنند. همین ها باز به اشارۀ امریکا با هزار و یک دلیل میان تهی به ساز دیگری می رقصند و به قول خودشان عدۀ “حکومت مشارکتی” را توجیه می کنند و مطابق “منافع کشور” تفصیل می نمایند وعدۀ دیگر مظلوم نمائی می کنند؟؟؟؟!!!!

سخن کوتاه امپریالیسم استعمارگر امریکا که درسطح جهان برهمه ارزش ها، حتی قوانین مطروحۀ خودش با قلدری و زورگوئی پا می گذارد، در کشورمستعمره اش افغانستان مبتذل ترین سیاست ها را تحمیل می کند و بر تمام قوانین و اصول اولیۀ دموکراسی پشت پا می زند و بدترین سنت ها را بنیاد می گذارد. نتیجه اش هم روزتا روز به قهقراکشیدن کشور ومردم مظلوم افغانستان است که درپلان بعدی به خاطر حفظ منافع امریکا، به چنگال خونین برهنۀ طالب و جهادی و بوروکرات مزدور سپرده خواهد شد.

حال دیگر با این همه نتایج کمیدی – تراژیک و مضحک وخونین برآمده از حدود دودهه تجاوز وحضور امریکا در کشورما، دیگر حتی خوشباوران(نه خود فروختگان) هم با ید پی برده باشند که هرگز نمی توانند و نباید به مارخوش خط وخال، ولی زهری وکشندۀ امپریالیسم ودموکراسی اش خودفریبی کنند.

راه نجات از این حالت مضحک وخونبار و درد و رنج آور، همان راه بسیج مردم دریک مبارزۀ دشوار آزادیخواهانه با اشکال متناسب زمان است که شرط اولیه اش متشکل شدن نیروها وعناصری است که به ملک وملت شان می اندیشند و کارآئی و ارادۀ  لازم درپیشبرد این مبارزه را دارند. همه باید شک و تردید ها را به دور اندازیم و ببینیم در این راستا چه کرده می توانیم که ما را به هم نزدیک بسازد. از بگو مگو ها بگذریم، هریک ما، خود پیش قدم شویم و دست وحدت به جانب رفقا و دوستانی دراز کنیم که می دانیم در صداقت و پاکی، چیزی کم ازما ندارند، ولی سلیقه ها و برداشت های متفاوت(که باکمی گذشت متقابل می توان به یکسانی اش رساند) ما را ازهم دور ساخته است.

اگر کسانی را می شناسید که هم اکنون می پذیرند که کشورما مستعمره است و در زیرسیطرۀ امپریالیسم وارتجاع به سوی نابودی کشانده می شود و قبول دارند که نیروهای ارگ وسپیدار و جهادی و بوروکرات های ماحول شان با طالب وحشی وخونریز، همه مهره های ویرانگر وابزار استعمار هستند که درنفی استعمار باید نفی شوند.

این دسته افراد با چنین درکی میهن پرست هستند و تا رسیدن به آزادی با شما هدف و ستراتیژی مشترک دارند، پس برای توحید امور روزمره وتاکتیکی باید دورهم بنشینید و یا به هرطریق ممکن، با گره زدن نکات اشتراک، راه عملکرد مشترک را نیز بیابید. هیچ کسی به تنهائی پوره وکامل نیست، این کار را همه باید با نزدیک شدن به هم انجام بدهیم که از دوری گزینی جان همه به لب رسیده است و فقط دشمنان ازآن بهره می برند. پس دست وحدت تان را پیش کنید و متحد شوید!