ارسالی حزب کار ایران (توفان)
علل بحران آب و بی آبی درایران
تا سال ۲۰۴۰ میلادی ۳۳ کشور در خطر بحران آب قرار خواهند گرفت و از هم اکنون ایران در ردیف این کشورها محسوب میشود. بحران آب دو عامل اساسی دارد، یکی عامل طبیعی و دیگری عامل سوء مدیریت است. خاورمیانه با پنج درصد جمعیت جهانی تنها یک درصد از پتانسیل آب شیرین جهانی را دارا میباشد.
تا ۵۰ سال آینده در ایران ۱۲ استان سفرههای زیرزمینی را از دست میدهند و ساکنین آن ناچار به ترک محل زندگی خود خواهند شد. باید در نظر داشت که ۱۵ درصد از مساحت ایران از پوشش گیاهی برخوردار است و بقیه ۸۵ درصد مناطقی خشک و نیمه خشک هستند. بارش متوسطِ کشور یک سوم متوسط جهانی است. از ۴۰۰ میلیارد متر مکعب بارش تنها ۱۱۰ میلیارد مترمکعب به صورت آب شُرب تجدیدپذیر در زیست بوم ایران باقی میماند. اگر میزان کاهش بارندگی ۱۲ سال آینده را در نظر گیریم، ۲۵ درصد از آبهای روان کشور کاسته میشود.
تا دی ماه سال گذشته حجم آب مخازن سدهای کشور نسبت به سال گذشته ۱۴ درصد کاهش داشته است و از ۲۳ میلیارد و ۷۲۰ میلیون متر مکعب به ۲۰ میلیارد و ۲۳۰ میلیون متر مکعب رسیده است. ظرفیت مخازن سدهای کشور بیش از ۵۰ میلیارد متر مکعب است و در قبال آن مقدار ورودی آب به مخازن سدهای کشور طی یک سال از ۷,۴۸ میلیارد به ۵,۳ میلیارد متر مکعب کاهش داشته است. کمبود آب چه بصورت خشکی در برخی شهرها خودنمایی کند و چه به خاطر گرد و خاکهای ناشی از خشکشدن دریاچهها، رودخانهها و تالابها….یکی از متداولترین دلایل نارضایتی مردم است .
بعد از انقلاب تصمیم گرفته شد ایران در کشاورزی خودکفا شود، که به خودی خود تصمیم درستی بود، اما با مدیریتی بی نهایت غلط. از کشاورزان خواسته شد محصولاتی را بهکارند که به آب زیاد احتیاج دارند! چرا هیچکس به عواقب چنین تصمیم ابلهانهای جوابگو نیست؟ به کشاورزان برق رایگان داده شد. دولت گندم را به قیمتی بسیار بالاتر از بهای فروش از کشاورزان خرید. در بسیاری از مناطق چغندر و نیشکر به اندازه بسیار زیادی کاشته شد که هر دو محصول به آب بسیار زیاد احتیاج دارند.
پتانسیل منابع تجدید شونده آب، برخلاف آنچه گفته میشود، ۱۳۰ میلیارد نیست، بلکه کمتر از ۱۰۰ میلیارد مترمکعب است که بیش از ۹۳ میلیارد مترمکعب آن در بخش کشاورزی مصرف می گردد، با بازده ۳۵ درصد! به عبارتی بیش از ۴۵ درصد کل آب کشور بطور کل به هدر میرود. آب هدررفته برابر است با آب شُرب بیش از ۲۰۰ میلیون انسان. در حالی که بازده مصرف آب بخش کشاورزی در اروپا ۷۰ درصد است. این را در نظر داشته باشیم که اتحادیه اروپا محصولاتی مثل نخ، پارچه و پنبه را بخاطر به هدرندادن آب از ازبکستان و هند تأمین میکند. ضمنِ دستمزد پایین، یکی دیگر از دلایلی که گوشی ایفون در چین ساخته میشود، مقدار آب مورد احتیاج در ساخت ایفون است. هر گوشی تلفن ایفون تا تولید کامل به ۱۵۰۰ لیتر آب احتیاج دارد. تازه برآورد شده که واردات مجازی ایران ۲,۵ برابر صادرات آن است. در سال ۱۳۹۳ شمسی ۸۳۳ هزار تُن هندوانه از ایران صادر شد. اگر در نظر بگیریم که در هر یک کیلوگرم هندوانه ۴۰۰ لیتر آب مجازی نهفته است، یعنی ۳۳۳,۲ میلیارد لیترآب ذخیره در همان مقدار هندوانه، به عبارتی فقط به واسطه این صادرات ۷ برابر ظرفیت سد کرخه، آب صادر شده است.
طبق سند چشم انداز بیست ساله کشور قرار بود استان سیستان و بلوچستان رتبه نخست توسعه یافتگی داشته باشد. اکنون آخرین رتبه را به خود اختصاص داده است. این استان علی رغم منابع آب دریا، در حوضه شمال با پرداخت هزینه فراوان از افغانستان آب وارد می کند و در جنوب با فاصله ده متر با دریا شاخص دسترسی به آب فقط ۲۳ درصد است. بهترین و حاصلخیزترین خاک در سطح جهان در این استان است، ولی ۲۰ سال است بیآبی و خشکسالی در این منطقه فاجعه به بار آورده است. دریاچه هامون مرکز تلهای شنهای روان شده است. وقتی از طریق افغانستان مرز آبی هیرمند بسته شد، هامون که مادر رود هیرمند بود، آنقدر در انتظار فرزندش هیرمند ماند تا خشک شد. بادهائی که از روی آب هامون گذر میکردند و خنکای دلپذیر را به ارمغان میآوردند، شدهاند بلای جان مردم. دریاچه هامون به کویر هامون تغییر شکل داده است. دامپروری و کشاورزی با خشکشدن هامون از این دیار رخت بسته است و زمینهای کشاورزان و دامپروران زیر شن مدفون شدهاند. مشکلات تنفسی و آسم جای آن هوای مطبوع ۴۰ سال قبل را گرفته است.
با خالی شدن سد زاینده رود هر سه حوضۀ شُرب، کشاورزی و صنعت در این استان با مشکل جدی روبرو هستند و خشکسالی اصفهان را تهدید میکند. یکی از منابع آب زاینده رود، آبهای زیرزمینی بود. بر اثر حفر بیرویه چاه در پایین زاینده رود، آبهای زاینده رود مکیده شدهاند، و یا بهتر است بگوئیم ربوده شدند. مخزن سد زاینده رود ۲۰۰ میلیون متر مکعب است که بیش از یک میلیارد متر مکعب حجم سد خالیست. سال گذشته مخزن آن ۴۰۰ میلیون مترمکعب بود. بدین صورت زاینده رود تقریباً خشک شده است. جالب اینکه منبع آب زاینده رود تنها بارندگی و احداث سد نبود. در طول مسیر و از دامنه ارتفاعات آب به زاینده رود میریخت و چون آب دیده نمیشد، گفته میشد که آب از زیرزمین میزاید «زایندهرود». یادش گرامی! سدهای درودزن در فارس و سد دوستی در خراسان رضوی هم با کاهش بالای ۳۰ درصد روبرو هستند. هر چه ازسفرههای آب زیرزمینی استفاده شود و به آن اجازه تجدید آب داده نهشود، طبعاً زمین فرومینشیند. چرا باید رکورد نشست زمین در کشوری ثبت شود که قاعدتا نباید دچار بحران آب باشد؟ چرا باید طی ده سال آب استحصال ایران از ۱۳۵ به زیر ۹۰ میلیارد متر مکعب برسد؟
عیسی کلانتری یکی از مسئولین اصلی بحران آب، که ۱۳ سال در پست وزارت کشاورزی لمیده بود و تسبیح میانداخت، میگوید: «هیچ طرحی برای مقابله با بیآبی نداریم»! این وزیر سابق، که اکنون مدیر سازمان آب کشور است، قادر است یک بُز را از این طرف خیابان به آن طرف خیابان هدایت کند. به او ۱۵ بُز بدهید، گیج میشود و بزها را فراری میدهد. سوء مدیریت موجب خشکی تالابها و هدررفتن آبهای کشور شده است. زمانی که ملایان به قدرت رسیدند آبهای تجدیدپذیر کشور بیش از ۲۰۰ میلیارد متر مکعب بود، به خاطر فساد، دزدی و عدم مدیریت صحیح، این رقم با وجود پیشرفت بشر در امر هدایت صحیح آب به زیر ۹۰ میلیارد رسیده است. طبق ضوابط بینالمللی سازمان جهانی محیط زیست، نباید بیش از ۴۰ درصد آبهای تجدیدپذیر استفاده شود. در ایران این رقم به ۸۰ درصد رسیده است. نتیجه اشتباهات برشمرده شده، خشکشدن تالابها، کمشدن آبهای استاتیک از ۵۰۰ میلیارد به ۱۵۰ میلیارد متر مکعب طی ۳۰ سال گذشته و همچنین کمشدن و خشکشدن آبهای روان است. در حال حاضر سالانه ۶۲ میلیارد متر مکعب آبهای زیرزمینی تخلیه میشوند. علت آن، حفر بیرویه چاههای غیرقانونی و در واقع دزدی آبهای کشور توسط کشاورزان و صاحبان زمینهای کشاورزی و بخاطر نبودِ سیستم درست آبیاری بیش از ۷۰ درصد آن به هدر میرود. امروز در ایران یک تالاب آبدار موجود نیست. از هامون تا هورالعظیم و از ارومیه تا بختگان کویر است و نه آب. با ساختن هزاران سد، روانآبها پشت سدها محبوس گشتهاند.
انتقال آب هم در عرصۀ کشاورزی و هم در عرصۀ لوله کشی ساختمانها با مشکلاتی جدی روبرو است. انتقال آب به زمینهای کشاورزی بدون لولهکشی و از روی زمین انجام میگیرد، مقداری از آن به خاطر گرمای زیاد تبخیر میشود و بخش اعظم آن هم در خاک فرو میرود، پیش از اینکه به محصولات کشاورزی برسد. نوع و شیوه کشاورزی ایران دچار مشکل اساسی است و مدیران نالایق ایران هم حالیشان نیست. سد کرخه با ظرفیت ۵,۷ میلیارد متر مکعب ساخته شد، ولی هرگز به ۲ میلیارد متر مکعب نرسید. سد ساوه برای ۱۷۰ تا ۱۸۰ میلیون متر مکعب ساخته شد، که هرگز ۳۰ میلیون متر مکعب هم پشت آن نبود. در برخی مناطق سدهایی ساخته شده است که آب شیرین را شور میکنند و دوباره برای شیرین کردنش باید هزینه کرد، مثل سد گتوند خوزستان. همین سد یکی از دلایل شورشدن آب شیرین کارون است که از سد عباس پور میآید. طرح توسعه نیشکر در خرمشهر بیش از نیمی از آبهای رود کارون را به خود اختصاص داده است و بدین ترتیب آب دریا از سمت خلیج فارس به سوی اروندرود و در ادامه به سوی رودخانه کارون پیش میرود و باعث شور شدن آب کارون میشود و مردم خرمشهر به ناچار از آب شور کارون استفاده میکنند. در اطراف رود کارون سالانه ۱۲ تن در هر هکتار نمک وارد مزارع میشود و طبیعی است که کشاورزی در این منطقه رو به نابودی میرود. این رویه سدسازیهای بزرگ و بیهوده تنها بخاطر این بود که پیمانکاران سدها، که همان آقازادههای چپاولگر هستند، پروژههای بزرگ را میپسندیدند که از قَبَلِ آن هر چه فربهتر شوند. هیچ مقامی به فکر مردم و آینده مملکت نیست. هر چه کردند خرابکاری بود و چپاول و غارت منابع کشور. در ایران بطور متوسط ۲۴۰ میلیمتر در سال بارندگی است، که نیمی از آن تبخیر میشود و بخشی دیگر هم بخاطر عدم وجود کانالهای زیرزمینی بیهوده به هدر میرود. در نتیجه ۶ بار کمتر از معیار جهانی آب در اختیار است. آن آبی هم که وارد رودخانه و یا کانال میشود از دست میرود. در اروپا انتقال آب از طریق لوله صورت میگیرد. بیشتر از نیمی از هزینه سدهای ایران میبایستی هزینه لولهکشی در تمام زمینهها و بخصوص بخش کشاورزی میشد، که نشد. سرمایهدار در یک پروژه سدسازی هم سریع و هم بدون دردسر به سودهای هنگفت میرسد، تا یک پروژه بزرگ لولهکشی در مزارع کل کشور. مطابق برآوردهای رسمی هزینه ۷۰۰ سد بین ۸ تا ۹ هزار میلیارد تومان است.
بیهوده نیست که از ۱۷۰ کارخانه لولهسازی ۷۵ درصدشان تعطیل شدند و این ۲۵ درصد هم با کمتر از ۳۰ درصد ظرفیت فعالاند. اگر بخش خدمات و صنعت توسعه پیدا کُند، بطور طبیعی آبرسانی و آبیاری مزارع سالم گشته و آب هدر نمیرود. آب کشاورزی از ۹۰ میلیارد به ۴۰ میلیارد متر مکعب کاهش مییابد. گفته شده دولت ۱۳۰۰ میلیارد تومان جهت بهرهوری داخل مزارع در نظر گرفته است. این مبلغ برای ۲۰۰ هزار هکتار مناسب است. مزارع ایران نزدیک به ۶ میلیون هکتار است. یعنی ماست مالی. برآورد شده است برای سامان دهی استفاده از آب در ایران احتیاج به ۵۰ میلیارد دلار است. چیزی نزدیک به اختلاس دو سال چپاولگران در ایران. یعنی ۸ درصد درآمد نفت در دوران جناب احمدی نژاد. با ۸ درصد درآمد نفت میشد ایران را نجات داد. ولی کجا رفت آن ۷۰۰ میلیارد سرمایه کشور، بر کسی معلوم نیست.
هر فرد در شهرستانهای ایران بطور متوسط ۲۵۰ تا ۳۰۰ لیتر آب مصرف میکند، یعنی دو برابر آب مصرفی در اروپا. بخشی از این به خاطر ضایعات انتقال آب شهر است. از ۳۰۰ لیتر آب ۱۵۰ تا ۱۶۰ لیتر آن به دلیل پوسیدگی لولههای انتقال آب، که مربوط به شهرداری است، از میان میرود. در دهه ۴۰ شمسی سرانه آب ۵۵۰۰ متر مکعب بود الآن به ۱۶۰۰ متر مکعب رسیده است. در استانهای تهران، البرز، قم، مرکزی و سمنان، یعنی حوزه دریاچه قم این مقدار به ۸۵۰ متر مکعب رسیده است. باید دقت داشت که طبق ضوابط بین المللی سرانه آب زیر ۱۷۰۰ متر مکعب وارد بحران میشود، زیر ۱۰۰۰ متر مکعب وارد بحران مزمن و زیر ۵۰۰ متر مکعب بحران کامل. استانهای شرقی کشور که اصلاً آب ندارند و در بحران قطعی بسر میبرند. استانهای مرکزی در بحران مزمن و استانهای دریاچه نمک با ۸۰۰ متر مکعب جزو بحران قطعی به حساب میآیند. وضع و حال استان رضوی هم با ۱۰۰۰ متر مکعب در بحران مزمن است. در بخش کشاورزی هم وضع به همین منوال است و البته با ارقامی نجومیتر. از۹۰ میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر طبق ضوابط بینالمللی نباید بیش از ۴۰ درصد آن یعنی 35 میلیارد متر مکعب را برداشت کرد. ایران ۶۰ درصد آن یعنی نزدیک به ۶۰ میلیارد متر مکعب را به مصرف میرساند.
آبهای روان کشور سالانه از ۹۳ میلیارد طبق بارشهای ۲۴۵ تا ۲۵۰ میلیمتر به ۵۳ میلیارد متر مکعب و به بارشهای زیر ۲۳۵ تا ۲۴۰ میلیمتر کاهش یافته است. به عبارتی کاهش باران ۳ درصدی در قبال کاهش ۴۷ درصدی آبهای روان! چرا؟
در سال انقلاب، ایران بیلان منفی در این زمینه نداشت. سالهای دهه ۷۰ ایران بیلان منفی ۵,۲ میلیارد متر مکعبی را از سر گذراند و چون مسئولین در فکر چپاول و غارت منابع کشور بودند، ایران را به بیلان منفی ۱۵ میلیارد متر مکعب رساندند که حتماً باید به مدیران مدبر در این حوضه جایزه داد! سالانه بیش از ۱۱ میلیارد متر مکعب از سُفرههای زیرزمینی و ۴ میلیارد متر مکعب هم از تالابها اضافه برداشت میشود. اینها همه از سرمایه میلیونها سال زیرزمین مصرف شده است. در واقع با اضافه برداشت سالانه ۱۵ میلیارد موفق شدیم باقی آبهای شیرین امروزمان را شور کنیم. آفرین بر مدیران مدبر کشور! کاهش نزولات جوی، کاهش ۳۰ تا ۷۰ درصدی ورودی آبهای سطحی، کاهش روزافزون منابع آب زیرزمینی، ثبت رکورد جهانی فرونشست زمین به نام دشت میان فسا و جهرم با ۵۴ سانتیمتر در سال. یکی از طرح های مسخره برای جبران ضرر کشاورزان «طرح نکاشت» است. یعنی اگر کشاورزان کاشت نکنند، پولی را که از درآمد زمین کشت داشتند به آنها پرداخت میشود!!! به ازای هر هکتار سه میلیون تومان. در پی اعتراضات کشاورزان مبلغ اضافه شد. این هم دوام نیاورد. سال دوم کشاورزان به آن راضی نبودند. اینها بحران عظیم آب در ایران است.
بر این اساس میزان مصرف آب در حوضه کشاورزی باید از۹۳ میلیارد به ۵۵ میلیارد متر مکعب و آب شُرب از ۸ به ۶ میلیارد متر مکعب کاهش یابد و در بخش صنعتی باید ۹۰ درصد آب مصرفی مورد استفاده مجدد قرار گیرد. ۷۰ درصد آب کل کشور در دسترس کشاورزان، ۲۲ درصد در بخش صنایع و ۸ درصد باقی مانده در بخش عمومی است. در هیچ حوضهای هم طبق استانداردهای بینالمللی بهرهبرداری نمیشود. باید درِ صندوق توسعه ملی باز شود و در بخش انتقال آب، سرمایهگذاری اساسی صورت گیرد. کشاورزی باید مناسب ذخایر آب کشور باشد و با تدبیر و دلسوزی به آن پرداخته شود. حال می بایست بطور جد از دزدی آبهای زیرزمینی توسط چاههای غیرمجاز جلوگیری شود. با عزمی راسخ باید سالانه 30 میلیارد متر مکعب مصرف آب را کاهش داد، بخصوص در بخش کشاورزی. برخی معتقدند از سالهای ۲۰۵۰ میلادی بتدریج آب جایگاه نفت را به عنوان نخستین ماده تجاری جهان خواهد گرفت.
متأسفانه تمام نهادهای دولت در فساد و دزدی فرو رفتهاند و مردم هیچگونه اعتمادی به هیچ ارگان دولتی ندارند. دولت چپاولگر ایران مردم را در جریان مسایل و مشکلات کشور قرار نمیدهد و دلسوزانه با مردم سخن نمیگوید. در این میان بیگانهپرستان وطنفروش با حیله و تزویر مبارزه به حق مردم را به بیراهه میبرند. آنکه از این شرایط استفاده می کند، باز هم دشمنان درونمرز در حکومت و دشمنان برونمرز هستند. ماه گذشته شاهد نارضایتی و تظاهرات مردم جان به لب رسیده خوزستان، بخاطر نبود آب شُرب بودیم. گفته شد این مشکل به دلیل ترکیدن خط ۱۸۰۰ میلیمتری جا آر پی بود که آب را از طرح غدیر به خرمشهر و آبادان میرساند. از آنجا که مسئولین اطلاع رسانی نمیکنند، مردم را محرم مسایل کشور نمیدانند و چون به موازات هر عملی قبل از هر چیز در فکر چپاول اموال مردماند، مردم به رسانههای دولتی اعتماد نمیکنند. اصلاً توجه به رسانههای دولتی نمیشود. بیهوده هم نیست که مردم به رسانههای بیگانگان رجوع میآوردند. رسانههای بیگانه هم وظیفه دیگری ندارند جز شایعه ساختن و فریفتن توده مردم.
هیچ دولتی در چهارچوب نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی ایران قادر نیست بر بحرانهای موجود غلبه یابد تا چه رسد به بحران آب در کشور؛ چرا که وجود جمهوری اسلامی خود بحرانزاست. شالودۀِ کشور در هر زمینه از هم پاشیده شده است. تنها راه نجات کشور و مردم ایران سرنگونی این نظام جهل و چپاولگر به دست توانای مردم و بدون دخالت اجنبی برای حفظ استقلال و کسب آزادی و دموکراسی است. مردم باید خود سرنوشت خود را در دست گیرند و ایران را از منجلاب بدبختیها نجات دهند.
***