سکینه روشنگر

        عبور از ظلمت شب

همراه با خواهران هم سرشت و هم سرنوشتم،
که سینه دربرابر تفنگ سپر کرده اند،
با مبارزه و مقاومتی اینچنین و پایدار،
با فریاد، قلم وقدم های استوار مان
عبور می کنیم
از این شب ظلمانی و شب پرستان در کمین نشسته
در می نوردیم قله های پیروزی را
از اسارت و ستم قرون وسطایی
با زلال آبی اندیشۀ رهایی
در مسیر نور و تبلور آگاهی
آری!
عبور می کنیم
کوهپایه های پویندگی را
ازمیان صخره های سخت
با هیاهوی برف و بوران
با حماسۀ مقاومت وحدیث عشق
می شکافیم معراج حقانیت انسان را،
حقانیت و حقیقت زن را
عبور می کنیم
کوچه های پرخم و پیچ رزم مردم را
با دستان خالی از سلاح مرگ بار،
اما با فریاد ستم سوز حق طلبی و دادخواهی
و پیوسته از هم میدریم
طلسم بردگی، ستم و زن ستیزی را
تا در تجلیگاه سبز آزادی مسکن گزینیم.
آن جا که در میان هلهله و شادی مردم
دیوار خارائین استبداد و استثمار فرو می ریزد
باران می شویم تا بشوئیم همۀ آلودگی های جبر و ستم بر انسان را
لاله می کاریم دشت های جهل و نفرت و تعصب تباهی را
بپا می کنیم جشن آزادی را به همت تو، من و ما
جلوه های پرشکوه پیروزی را به یاری هم
عبور می کنیم
با زلال آبی اندیشۀ رهایی
در مسیر نور و تبلور آگاهی
و سرانجام چنین …
تا تجلیگاه سبز آزادی بر همه زنان و مردان این سرزمین.