سکینه روشنگر

          شکوه آزادی

بخوان سرود رهایی

بخوان ترانۀ عشق و شکوه آزادی

که تا پرندۀ عاشق دمی کند پرواز

دوباره پر بکشد مرغک بهاری ما

دوباره چهچه زند بلبل هزار دستان

صدای شیون مرغان

صدای شرشر باران

چه خوش در آمیزد

 و لذتی بخشد به آن که

پنجرۀ صبح را به باغ گشاید

نشاط  را ز روی لاله وبنفشه بچیند

درآن سپیده دمی دلپذیر صبح بهار

هوای تازه تراود ز عطر سنبل و گل

چه سبزه زار لطیفی، چه چشمه سار زلالی

بیا به یاد آریم

هوای سبز چمن

فضای باغ و دمن

دوباره جان گیریم

نفس کشیم دمی در بساط خاطره ها

بخوان دوباره بخوان

تا هر آنچه یادت نیست

دوباره باز آید

بخوان سرود رهایی

بخوان ترانۀ عشق و شکوه آزادی

به کوچه کوچۀ باغ 

به انتظار بهار