Skip to content
شرارعشق
لیلی غزل
آدینه پگاه تان شاد
شرارعشق
عمیق باد، اگر زخم جاودان که تو باشی
رفیق باد غمی در حریم جان که تو باشی
شگفته باد بهارت، فدای قول و قرارت
نمودِ لالهی خوش رنگ شادیان که تو باشی
چگونه از تو ننوشم شرابهای جهان را؟
به شوق سربکشم، جام شوکران که تو باشی
بدون تو، به سرت، یک نفس قرار ندارم
چگونه دل بکنم، بلخ باستان که تو باشی
چرا به سمت رهایی و زندگی نَپَرم من
دلیل پرزدن خیل کفتران که تو باشی
میان کشور آغوش تو پرنده ترینم
بغل بغل دل آبیِ آسمان که تو باشی
هزار فصل تَنِش دارد از تو، تا تو رسیدن
به فرق سر بدوم راه امتحان که تو باشی
چگونه از نفس لیلی ات غزل نزند جوش
شرار عشق و جنون در دل و دهان که تو باشی
padarjan2024-08-23T09:53:22+00:00
Page load link