شامۀ فطرت
شعر از زنده ياد استاد داوود سرمد
شامۀ فطرت
طبعم از گل سخن نمی گوید
چون گلِ زخمِ سینه را بوید
دیدۀ تشنه ام درین ظلمت
چشمۀ پُر ز نور می جوید
گُلِ بی شبنمِ گلستان را
شامۀ فطرتم نمی بوید
گلِ عشقی ز شوره زار هوس
هم نروئیده، هم نمی روید
چون بمیرم ز خاک من “سرمد”
لالۀ داغ دیده می روید
padarjan2025-02-11T07:28:51+00:00