ارسالی ا. م. شیری

سنگر لیبرالیسم- پول‌ گرایی

میخائیل کاستریکوف (Mikhail Kostrikov)، معاون سردبیر روزنامۀ «پراودا» (حقیقت)

همین یک ماه پیش، ما، توجه عموم را به «ایدۀ فوق‌العادۀ» آندری کوستین، رئیس هیئت مدیرۀ بانک دولتی «ВТБ» (VTB)، در مورد خصوصی‌سازی جدید نه فردا، نه مدتی بعد، بلکه همین الان در شرایط عملیات ویژۀ نظامی و جنگ تحریمی غرب جمعی علیه کشور ما در فدراسیون روسیه جلب کردیم. علاوه بر این، جنگی که پیش از «شکست ژئوپلیتیکی» روسیه، همانطور که خود سیاستمداران غربی بیان می‌کنند، نویسندۀ این فرمول‌بندی امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه، یکی از «شرکای» سابق کرملین است.

همانطور که انتظار می‌رفت پیام کوستین در وزارت دارایی روسیه شنیده شد. زیرا، وزارت دارایی روسیه، همچنان محکم در سنگر لیبرالیسم-پول‌گرایی موضع گرفته است. در این باره، الکسی مایسی‌یف، معاون رئیس این بانک در یازدهمین مجمع حقوق بین‌المللی که در سن پترزبورگ برگزار شد، نیز صحبت کرد. آژانس خبری ریانووستی این سوال را مطرح کرد که آیا ازسرگیری خصوصی‌سازی در مقیاس وسیع ارزش دارد؟

آندری کوستین، رئیس هیئت مدیرۀ بانک «ВТБ» (VTB) با انتشار یک مقالۀ برنامه‌ای، بازگشت به این موضوع را پیشنهاد داد. او نوشت: «در واقعیت امر، هیچ کس مخالف خصوصی‌سازی نیست. تنها مشکل این است که ابتدا باید دستور رئیس جمهور در مورد تشکیل سرمایه‌گذاری داخلی را اجرا کنیم».

«هیچ کس مخالف آن نیست» به نظر ما این نکته کلیدی است. معلوم است که قرار نیست از ما شهروندان عادی کشور بپرسند. اما در میان کسانی که به بخش به اصطلاح محترم مردم، به قشر «اشراف جدید» تعلق دارند، هیچ کس مخالف موج جدید خصوصی سازی در مقیاس بزرگ نیست. این مقالۀ آندری کوستین در واقع، یک اعلامیۀ بسیار روشن و بدون ابهام حاکی از قصد اجرای یک فرآیند دیگر برای تقسیم یا توزیع ثروت‌های ملی و میراث ارزشمند کشور در میان نخبگان یا بین «خودی‌ها» است.

به خاطر داریم که نتیجۀ خصوصی‌سازی قبلی، صنعتی‌زدایی در روسیه و کاهش عظیم پتانسیل صنعتی، گسست همکاری‌های صنعتی و زنجیره‌های فن‌آوری در کشور بود. و این، سهم کشور و سهم ما بود. اما برای هیأت حاکمۀ فدراسیون روسیه، به این واقعیت منجر شد که مقامات آن وارد لیست میلیاردرهای دلاری فوربس شده و با خیال راحت در آنجا باقی می‌مانند. اگر چه این یک حفرۀ تریلیون دلاری در بودجۀ کشور ما است، اما همۀ امور بر و بچه‌های میلیاردر روبراه است.

اتفاقاً نه تنها امورات آن‌ها، بلکه همۀ کسانی که به نمایندگی از دولت، مسیر لیبرالی-پول‌گرایی را دنبال کردند و به هر طریق ممکن در ثروت‌اندوزی میلیاردرها سهیم بودند، روبراه است. در لیست بسیار جالب توجهی که چندی پیش در کانال‌های تلگرامی منتشر شد، مشخص شده که مقامات ارشد سابق فدراسیون روسیه، یعنی آن‌هایی که بخشی از رهبری دولت بودند و ریاست بخش‌های مختلف را بر عهده داشتند، اکنون در کجا رحل اقامت افکنده‌اند. این لیست نشان می‌دهد که ماکسیم آکیموف، ایلیا کلیبانوف، الکساندر خلاپونین و یاکوف اورینسون، معاونان سابق نخست وزیر و همچنین، الکسی کودرین، رئیس دیوان محاسبات فدراسیون روسیه اکنون در اسرائیل ساکن هستند. اولگا گالودتس و ویکتور کریستنکو، در اسپانیا، آلفرد کخ، در آلمان و  آناتولی چوبایس، پس از پرسه زدن در اطراف اسرائیل و قبرس، اکنون در ایتالیا پناه گرفته است. اما دستیار سابق رئیس جمهور و معاون سابق نخست وزیر، آرکادی دوارکوویچ موفق شد قهرمانانه در غیردوست‌ترین کشور– در آمریکا ساکن شود.

این افراد، همانطور که ما به طور منطقی گمان می‌کنیم، احساس خوبی در سرزمین بیگانه دارند و هدف اصلی آن‌ها در دوره‌ای که در مناصب عالی دولتی فعالیت می‌کردند، همین بوده است. فکر می‌کنید مایسی‌یف‌های فعلی در وزارت دارایی و سایر وزارتخانه‌ها احمق هستند؟ آن‌ها نمی‌خواهند مانند «انسان‌های سفیدپوست» باشند؟ به همین دلیل است که آن‌ها به خصوصی‌سازی‌های جدید، اما تحت عنوان فریبنده‌تر مولدسازی نیاز دارند، نه ما.

ما به اندازۀ نیاز به هوا، به انحلال لانۀ لیبرالیسم- پول‌گرایی در روسیه نیازمندیم. ما به یک ملی‌سازی بزرگ نیاز داریم، به یک تجدید نظر اساسی در ترفندهای دزدی کسانی که ثروت خود را در «دهۀ نود» به دست آوردند و به «صفرهای» دارایی‌شان افزودند. بدون این، در اصل، غیرممکن است که منابع کشور را نه فقط برای رسیدن به پیروزی، بلکه برای بقای ملی-دولتی روسیه و مردمانش بسیج کنیم. عملیات ویژۀ نظامی که از یک سال و نیم پیش آغاز شده، تضاد بین منافع طبقۀ حاکمه فدراسیون روسیه را با همۀ شهروندان دیگر تشدید کرده است. با تمامی کسانی تشدید کرده است که سرنوشت خود را به شکل ناگسستنی با کشور، «با جایی که ما از سر خوش شانسی برای زندگی تا مرگ در آن بدنیا آمدیم و یک مشت خاک آن برای دیدن نشانه‌های کل مناسب است»، پیوند زده‌اند.

پ.ن.: در زمانه‌ای که نئولیبرالیسم سیاسی پول را به واحد سنجش تمام ارزش‌های انسانی تبدیل نموده و به برنامه‌های خود بُعد جهانی بخشیده است، ما میهن‌دوستان ایران نیز که دغدغۀ توسعه و ترقی میهن داریم و سرنوشت خود را به آن گره زده‌ایم، مانند قاطبۀ شهروندان روسیه به اندازۀ نیاز ماهی به آب، به انحلال لانۀ لیبرالیسم-پول‌گرایی در کشور نیازمندیم. ما هم به لغو خصوصی‌سازی، که با عنوان‌گذاری جدید از یک مرکز واحد، چه در روسیه، چه در ایران و هر جای دیگر مولدسازی نامیده شده، به ملی‌ کردن «مال خودسازی» شده‌های سال‌های گذشته نیاز داریم. ما نیز به تجدید نظر اساسی در ترفندهای دزدی کسانی که ۴۵ سال به تاراج ثروت‌های ملی مشغول هستند و به «صفرهای» دارایی‌شان مدام می‌افزایند، احتیاج داریم. ما نیز به مبارزۀ بی‌امان با مفسدان اقتصادی و رانتخواران که که طول چهار و نیم دهه از طریق یغماگری ثروت اندوخته و بسیاری از آن‌ها یا خودشان در خارج از کشور سکنا گزیده‌اند‌ و یا برای آقازاده‌هایشان املاک و مستغلات در داخل و خارج خریده‌، امکانات خوش‌گذرانی و عیاشی آن‌ها را فراهم کرده‌اند، نیاز جدی داریم. بدون این‌ها، توسعه و ترقی که جای خود دارد، حتی استقلال و امنیت کشور در معرض خطر قرار خواهد گرفت.

مطلب مرتبط: چرا آش نخبگان جهانی با مزاق حکومتیان تا این حد سازگار است

تا قسمت پ.ن.، نقل از‌: وب‌سایت روزنامۀ «پراودا»

https://eb1384.wordpress.com/2023/09/07/

۱۶ شهریور-سنبله ۱۴۰۲