انجینیرشیر”آهنگر”

سردمداران امپریالیسم بحران درونی شان را

به جنگ جهانی بدل می کنند

هر پژوهشگر و دانش آموختۀ علوم اجتماعی، اگر درگرو سود و سرمایه نباشد، می داند که بحران کنونی نظام سرمایه داری(امپریالیستی) آن قدرعمیق است که کمتر نظیرش دیده شده. سردمداران جبار وغدار این نظام برای جلوگیری و دفع بحران از سرخود، به نیرنگ ها، وحشت و خونریزی و ویرانی کشورهای دیگر به شکل محلی و منطقه ای، برای غارت دارائی این کشورها ومناطق، سال ها است که عمل می کنند. آن ها با نیرنگ و ترفند دفاع از حقوق بشر، دفاع از دموکراسی، بازار آزاد، جهانی شدن و… با زور توپ وتانک و طیاره و راکت وبمب های کشتار جمعی انسان ها، کشورهائی را اشغال و به خون کشیدند و منابع شان را غارت کردند، تا این خون و دارائی دیگران را برحلقوم بحران درونی شان بریزند و نظام غیرانسانی سرمایه داری را نجات بدهند؛ ولی مثلی که این همه جنایت وغارت نتوانست مراد شان را برآورده سازد.

برای اغوای مردم کشورهای شان ومخفی ساختن بحران، زیر نام عوام گرائی(پوپولیسم) به عوام فریبی متوسل شدند و حتی شاهد بودیم که دهارۀ ترامپ(وهمپالگانش در اروپا و…) بردیوانسالاران پیشتر از خویش به شدت تاختند و آن ها را عامل بحران و خود را ناجی مردم معرفی کردند، ولی این نفی، چون جایگزین جدید ومتحول و پیشرو، به ویژه مردم سالار، نداشت به بهبود وضع نه تنها کمک نکرد، بلکه به سرکوب وحشیانۀ مردم فقیر، بیکار وجان به لب رسیدۀ خودشان با باتوم وگاز اشک آور، و حتی شلیک گلوله و کشتن معترضان، در امریکا و اروپا انجامید.

همین حاکمان سرمایه، به نژاد گرائی(راسیسم) متوسل شدند تا با مغشوش ساختن ریشه های اصلی بحران سرمایه، در داخل کشورهای شان گناه همه بدبختی ها را برگردن نژاد های غیرسفید بیاندازند، و این ترفند شوم شان را تا حد یک هستری به طرفداران متعصب خود ارتقاء دادند. این هستری نژاد گرایانه تا آن جا پیش رفته است  که پولیس راسیست امریکا انسان های سیاه پوست را به نا حق زیر رگبار گلوله می گیرد، و حتی زیر شکنجه و زانو نهادن برگردن شان ، آن ها را می کشد؛ ولی این ترفند شوم نیز نتیجۀ معکوس داد و موج اعتراض همگانی را در امریکا و اروپا علیه نژادپرستی به راه انداخت و بر دامنۀ بحران افزوده شد.

حاکمان امپریالیسم امریکا برای انتقال بحران به بیرون، ابتدا کشورهائی را که به ایالات متحد امریکا باج نمی دهند مورد حملات و تحریم های اقتصادی و خیزاب پروپاگند تخریبی قراردادند و همه بحران ها و بدبختی های ناشی از نظام سرمایه را برگردن این سرکشان انداختند، ولی بحران سرمایه همچنان پابرجا است و تخریب می کند.

هم اکنون موج یورش را درصحنۀ بین المللی علیه امپریالیسم نوخاستۀ چین به راه انداخته اند و تمام مشکلات شان را درعرصه های گوناگون به گردن این برادر تازه وارد خانوادۀ امپریالیسم می اندازند. گاهی صدور نابرابر اموال تجارتی را بهانه گرفته و با بستن تعرفه های غیرقانونی تمام مراودات خود ساخته را زیرپا می کنند، گاهی ویروس کرونا را “ویروس چینی” خوانده ادعای ملیون ها دالرغرامت می کردند و باری جاسوسی انترنتی را بهانه قرار داده و با حمله بر قونسلگری چین درشهر هیوستن تگزاس برتمام موازین ومقررات دپلماتیک جهانی پا گذاشته و جهان را در مرحلۀ خطرناک بهانه جوئی برای جنگ قراردادند.

ترامپ – پومپئو، و به تائید آنها بایدن – بلینکن اینک لومپنیسم(به معنی محلی ما لوچکی)  و تحریک دیگران با فحش وناسزا را به جای دپلوماسی درجهان پیشه کرده و برحریفان شان باکلمات زشت و رکیک و تحریک آمیز تاختند و می تازند و به همه زور گفتند و می گویند. رئیس جمهورکشوری را بعد از ملاقات با او دکتاتور می گویند، از طریق نهاد های دستنشاندۀ شان به روسای جمهور کشورهای مستقل دیگر حکم گرفتاری و زندان ومحاکمه صادر می کنند(؟!)

رئیس جمهور و وزیر خارجۀ امریکا زوزه می کشند که گویا رهبری چین و حزبش “کمونیست” هستند و کمونیست ها طبیعتاً “دکتاتور” و برای جهان سرمایه داری خطرناک می باشند. با این جفنگ از متحدانشان درسطح جهان می خواهند که در جبهۀ تازۀ جنگ علیه کمونیسم به دنبال امپریالیسم وحشی، دغلباز، لوچک و خونخوار ایالات متحد امریکا بایستند. ورنه “کمونیسم” آن ها را می بلعد.

از جمعبندی مجموعۀ عملکرد امپریالیسم امریکا ومتحدانش چنین نتیجۀ می توان گرفت که بحران درمان ناپذیری بار دیگر جهان امپریالیستی را تهدید می کند. ازسوی هم امپریالیسم ورشکستۀ روس دوباره سربلندکرده و با تجاوز به اوکراین خواهان مناطق زیر نفوذ درجهان است؛ امپریالیسم نوخاستۀ چین نیز مناطقی درجهان را، که هم اکنون زیر سیطرۀ امپریالیست های غربی است، برای استعمار واستثمار می خواهد، و لذا جهان درآستانۀ تقسیم مجدد بین امپریالیست های کهن وجدید قرارگرفته است.

امپریالیست های فرتوت امریکا و اروپا با متحدان شان که  با بکاربرد تمام ترفندهای اقتصادی و حتی تجاوزها و راه اندازی جنگ های محلی و منطقه ای نتوانستند هنوز به بحران عمیق و جانکاه شان راه حل بیابند، اینک حریفان دیگری نیز دربرابر شان قد کشیده اند که طبیعتاً ازمنافع غارتگرانۀ شان به سودخود می کاهند. لذا سردمداران عوامفریب، راسیست، جنگ طلب و خونخوارایالات متحد امریکا وسگان دنباله روش (اروپا و اسرائیل)، مانند اسلاف شان، برای حفظ سلطۀ شان برجهان و نجات از بحران، جنگ جهانی دیگری را تدارک می بینند، و آتش آن را دراوکراین و فلسطین با به خون کشیدن وحشیانۀ خلق ها و ویرانی آن سرزمین ها برافروخته اند.

این جنگ با آن که همه می دانند که با سلاح های مدحش کنونی چیزی درجهان باقی نخواهد گذاشت، ولی با آن هم سردمداران خودخواه، لوچک و وحشی،  برتری طلب و فزون خواه امریکا، اروپا، اسرائیل، روسیه و متحدان شان بی پروا به حیات انسان وطبیعت، آن را تدارک دیده اند. هریکی حریفان را با عملکردهای وقیح وخونین و کلمات زشت و رکیک تحریک می نمایند و به شدت به جنگ جهانی ویرانگر وتباه کن دیگری دامن می زنند.

آری، جنگ تباه کن و ویرانگر ارمغان نظام سرمایه داری است که تا حال دوبار توسط سردمداران سرمایه داری درسطح جهانی بر انسان و طبیعت تحمیل شده و اینک سوم آن، که جهان را به طور کامل به آتش و خون خواهد کشید، با عربده های بایدن – نتانیاهو- شولتز و…، پوتین و متحدان شان در راه است.