افراشته

رژیم مزدور طالبان درخدمت امریکا – پاکستان

اینک حدوداً دوماه ازاستقرار حکومت مزدور، استبدادی، عقبگرا و وحشت زای طالبان در افغانستان می گذرد. هم اکنون افغانستان زیر سیطرۀ طالبان با موجی از بحران های خطرناک دست وپا می زند. طالبان وحشت، دختران را از مکاتب و درس خواندن محروم ساختند، زنان را با شیوۀ قرون وسطائی به خانه تپاندند، مردم مظلوم ما را از بامیان و دایکندی تا به پنجشیر و قندهار به بهانه های مختلف از خانه و کاشانۀ شان بیرون رانده و آواره ساختند؛ نا امنی فردی وگروهی کماکان بیداد می کند و مردم ما درخانه و مسجد ومحل کار به شکل فردی و گروهی به خون کشیده می شوند که قتل عام مردم بی گناه در کندوز و کندهار نمونه های بارز آن است. بیکاری، بیماری، بی سرپناهی بیداد می کند. بحران فقر و گرسنگی درافغانستان جهان را به لرزه انداخته و موسسات جهانی از یک فاجعه دراین کشور خبر می دهند و هزاران مشکل و پرابلم وطنی دیگر که کشور و مردم  ما درآن دست وپا می زنند. اما حل هیچ یک ازاین مشاکل تباه کننده در دستور کار طالبان نیست، در عوض به ازبکستان هیئت بلند پایه می فرستند تا برای تسهیل ترانزیت کالای امریکائی – پاکستانی به آسیای مرکزی که آرزوی دیرینۀ پاکستان است، مسئلۀ امتداد خط آهن ترمذ – مزار را تا پیشاور پاکستان راه بیاندازند و انتقال برق از ازبکستان به پاکستان را نیز تسهیل کنند. این است وظیفۀ یک گروه دست نشاندۀ مزدور اجنبی به نام طالبان که تمام منافع ملی را فدای منافع اربابانش می کند.

دیروز طالبان هیئت بلند رتبۀ را به ازبکستان فرستادند تا روی مسایل مورد علاقۀ دوجانب(درواقع روی مسایل مورد علاقۀ پاکستان) با دولت ازبکستان گفت وگو کنند. طبق اخبار منتشر شده یکی از موارد مهم این بحث بین طالبان و ازبکستان تمدید خط آهن شهر ترمذ ازبکستان – مزار تا شهر پیشاور درپاکستان است. پاکستان و متحدانش سالها قبل چنین طرحی را(انتقال تیل و ترانزیت کالا) ریختند و ابتدا خواستند آن را تو سط مزدوران و دست نشاندگان تنظیم های جهادی شان عملی سازند، که بنا براختلافات درونی و بی عرضگی مزدوران جهادی به آن توفیق نیافتند. آن گاه است که برای اجرای این هدف شان گروه وحشی طالبان را بنیاد گذاشتند و اینک پس از سا لها نیرنگ و وحشت و خونریزی، پاکستانیان در آستانۀ رسیدن به آرزوی شان که ایجاد راه ترانزیت بین پاکستان و آسیای مرکزی است، قرارگرفتند و طالبان برآنند تا پیش از حل هرمسئلۀ درافغانستان به زانو افتاده، ابتداء خواست ولینعمت و بادار پاکستانی شان را، که سالها روی آن کار کرده وانتظارکشیده است، برآورده سازند.

هفده سال پیش طی نوشتۀ به قلم انجینیرشیر”آهنگر” درمورد این هدف شوم امریکا و پاکستان ومتحدان شان تحلیلی را عرضه داشتیم، اینک که امروز این مسئله آشکار شده و درآستانۀ عمل است، آن نوشته را از نظر تان می گذرانیم تا به عمق این تحلیل علمی و شرح مزدوری طالبان به پاکستان بیشتر توجه کنید:

    افغانستان معبر پایپ لاین نفت وگاز و راه ترانزیت کالا

با فروپاشی اتحاد شوروی است كه حرص و آز امپریالیستی امریكا به طرف آسیای مركزی بمثابه یك منبع سرشارازمنابع نفت و گاز و بازار بزرگی برای تهیۀ موادخام و فروش مواد بُنجُل و ناكارۀ امریكائی(وپاکستانی – ویراستار) پَرمی كشد. امریكائی ها ازشوق رسیدن به این سرزمین ها،  كه چند سال قبل درخواب شان هم نمی آمد، سر از پا نمی شناختند.

كمپنی های نفتی امریكا مانند (UNOKAL ) به سرعت متخصصین شان را برای ارزیابی منابع نفت و گاز و چگونگی انتقال این مادۀ حیاتی به بازارهای غرب، توظیف نمودند. یكی از نتایج این ارزیابی طرح كشیدن پایپ لاین نفت و گاز تركمنستان به طول ۱۸۰۰ كیلومتراز طریق افغانستان به بحرهند است، كه ۸۰۰ كیلومترآن ازخاك افغانستان می گذرد. مطابق این طرح امریكائی ها به كمك پاكستان باید زمینۀ احداث این پایپ لاین را در افغانستان مساعد می ساختند وهمچنان راه عبور كالاهای تجارتی را ازطریق افغانستان به آسیای مركزی آماده می كردند.

سیاست سازان امریكائی ـ پاكستانی ابتدا كوشیدند ازطریق حكومت دست نشاندۀ شان، كه به نام حكومت مجاهدین درافغانستان تحمیل كرده بودند، به این اهداف دست یابند؛ ولی بی عُرضه گی و چند پارچه گی حاكمیت جهادی ها مانع رسیدن سریع امریكائی ها به این هدف می شد. ازسوئی هم امریكائی ها ترسیدند كه مبادا رقیب دیگری ازاین نابسامانی استفاده كند، لذا به توصیۀ پاكستان وهمراهیی عربستان سعودی، گلبدین را مامور ساختند تا حكومت یكدستی را به وجود آورد. دراین راستا به كمك و تقویت بیشتر گلبدین وهمراهانش اقدام كردند و میلیون ها دلار پول وسیل اسلحۀ ویرانگر به دسترس شان قرار دادند. مجلۀ MIDDE EAST  درشمارۀ ماه جون ۱۹۹۴م خود نوشت:

“طی دوسال گذشته عربستان سعودی دو ملیارد دلار مصرف كرده كه سهم عمدۀ آن نصیب حكمتیار شده است.”

احمد رشید نویسندۀ شهیر پاكستانی می نویسد:

“درآغاز سال ۱۹۹۵م حكمتیار مقدار زیادی راكت برای گلوله باران كردن شهر كابل از پاكستان دریافت نمود.”  (احمد رشید – طالبان، اسلام و… ص ۶۳)

 توجه كنید! این امریكا و متحدینش هستند كه افراطی ویرانگر و آدمكشی مثل گلبدین را با امكانات ویژه، مامور ویرانی كابل و كشتارمردم بی گناه آن ساختند؛ رشید دوستم و صبغت الله مجددی نیز او را دراین جنایت همراهی كردند.

 “درجنوری ۱۹۹۴م گلبدین ضمن ائتلاف با مجددی و دشمن سابق خود، دوستم، اقدام به یك حملۀ موشكی وتوپخانه ای به پایتخت كرد، كه كابل هرگز چنین حملۀ به خود ندیده بود. تا پایان سال ۱۹۹۴م حكمتیار (بامتحدینش) با بمباردمان نامشخص كابل توانست نیمی از شهر را ویران كند و حدود ۲۵۰۰۰ شهروند كابلی را به قتل رساند.”( افغانستان – طالبان وسیاست های جهانی، …ص ۵۴ )

درتقابل با این حركت وحشیانۀ پلان شده ازجانب امریكا و پاكستان، دست های كثیف دیگری نیز مداخله كردند. روسیه، برخی كشورهای اروپائی، هند و ایران درتقابل با امریكا ومتحدینش به گروه های ربانی ـ مسعود، سیاف وهمراهان شان كمك های مالی و نظامی می نمودند و درنتیجه همه شاهد بودیم كه این گروه های جهادی ـ ملیش چه روزگار وحشتناكی برسر مردم و كشورما آوردند. آن ها كشور ما را تا مرز تجزیه سوق دادند. احمد رشید به حق می نویسد كه: “قبل از ظهورطالبان درسال ۱۹۹۴م افغانستان درحالت ازهم پاشیدگی بسر می برد؛ كشور به مناطق تحت كنترول فرماندهان محلی تقسیم شده بود. فرماندهان (و رهبران شان) مرتب جناح های شان را عوض می كردند و با یكدیگر به نبرد می پرداختند. آنان دریك دورباطل وفاداری، خیانت و خونریزی درمقابل هم صف آرائی می كردند. (همانجا) [هم اکنون باز جناح بندی ها وصف آرائی های مجدد جهادی ها و طالبان و داعش برای قدرت، می رود که به خیانت و خونریزی شدیدتری بیا نجامد وباید دید که درپشت این پردۀ رسوا چه وقایع خونینی نهفته است – ویراستار]

 درچنین وضعیتی امنیت راه های ترانزیتی نیز تأمین نمی شد، چنان كه راه پیشاور تا سمت شمال به خاطر جنگ های گروهی، می رفت كه غیر قابل دسترس شود. نصیرالله بابر وزیر داخلۀ پاكستان درحكومت بینظیر بوتو درماه جون ۱۹۹۴م دریك جلسۀ دولت، طرح تأمین امنیت راه چمن ـ قندهار ـ هرات، تركمنستان را پیش كش كرد و دراین رابطه شخص بینظیر بوتو به تاریخ ۲۸ ماه اكتبر ۹۴ درتركمنستان همراه اسمعیل خان والی وقت هرات و جنرال دوستم حاكم وقت سمت شمال صحبت هائی داشت و از آن ها خواستار تأمین امنیت راه قندهارـ هرات تا تركمنستان شد؛ آن ها نیز تعهد سپردند كه چنین می كنند. یك روز بعد ازاین تضمین است كه:

“در۲۹ اكتبر ۱۹۹۴م كاروانی به رانندگی ۸۰ رانندۀ غیرنظامی پاكستانی از مَقَر “هستۀ پشتیبانی ملی”     NATIONAL LOGISTICS CELL)( N  LC ) )  ارتش، كه در دهۀ ۱۹۸۰م به وسیلۀ I S I تأسیس شده بود، به مقصد كویته حركت كرد. یك افسرمحلی و مشهور  I S I  كه در كنسولگری پاكستان درهرات كار می كرد نیز در كاروان حضورداشت… كاروان در “تخت ُپل”، واقع در ۲۰ كیلو متری خارج  قندهار و در نزدیكی فرودگاه، توسط یك گروه از قوماندانان: امیرلالی، منصوراچكزی… و استاد حلیم متوقف شده و به سوی روستائی در دامنۀ كوه ها برده شد…

“یك مقام رسمی پاكستانی دراین باره اظهار داشت: … ما تمام اختیارات ارتش را برای رهائی كاروان ـ مانند حملۀ سریع گروه ویژۀ نیروهای مسلح (كوماندوهای ارتش پاكستان) و یا پیاده كردن چترباز درمنطقه ـ مرور كردیم…”( احمد رشید – طالبان، اسلام ص ۵۶ و۵۷)

درسوم نوامبر ۱۹۹۴م طی یك حملۀ خونین ارتش پاكستان و طالبان به منطقه، كاروان آزاد شد، قوماندان منصور به قتل رسید و جسدش را درمحضر عام از لولۀ تانك آویختند؛ تا دیگر كسی جرئت مقابله با طرح های پاكستان را دركشورش نكند.

عصرهمان روز ملیشیای پاكستانی با جمع نام نهاد طالب با قدرت نیرومند نظامی به رهبری افسران پاكستانی مثل كلنل امام و كلنل گل و… به قندهار حمله می كنند وهمه را قلع و قمع می نمایند تا به هرقیمتی شده این راه ترانزیت را بازكنند. و بعد راه های دیگر و سرانجام طبق نقشۀ امریكا ـ پاكستان “امن وامان” ساختن كل افغانستان بمثابه راه ترانزیت بدون مالیه و مصرف اموال تجارتی امریكا ـ پاكستان و متحدین شان و معبرعبورپایپ لاین نفت و گاز، وظیفۀ اساسی طالبان قرار می گیرد(واینک با به حاکمیت رساندن دوبارۀ مزدوران طالب شان هدف تسهیل ترانزیت کالا را با کشیدن خط آهن ترمذ – مزار – پیشاور، عملی می کنند – ویراستار)

 سیاست سازان امریكائی ـ پاكستانی برای روكش كردن مقاصد شوم سود جویانۀ شان با استفاده از شرایط بی حد دشوار تحمیل شده ازجنگ های گروهی جهادی و خستگی مفرط مردم ازاین وضع، شعارفریبگر وعوام پسند “صلح” را به میدان كشیدند و طالبان را منادیان صلح وامنیت معرفی كردند(وحال دوباره چنین کردند – ویراستار). این شعار درآن زمان چنان جا افتاده بود، كه نه تنها عوام الناس بل كه عدۀ به اصطلاح روشنفكرسیاست فهم و دانشمند نما نیز ساده اندیشانه آن را پذیرفته و بدون چون و چرا هدف قرار می دادند، غافل ازاین كه در پس این صلح خواهی مزورانه، چه اهداف شومی نهفته است . واما “ظرف چند هفته پس از تصرف قندهار توسط طالبان… كاروان های موتر ازكویته به قندهار وسپس به سمت ایران، به سمت تركمنستان وازآن جا به سایر كشورهای آسیای مركزی، و حتی روسیه درحركت بودند. “(احمد رشید – افغانستان، طالبان و سیاست های جهانی ص ۱۱۸) ( و حال ابتدا از طریق ازبکستان عمل می کنند – ویراستار)