سکینه “روشنگر”

 روز کودک

اطفال عزیز و جگر گوشه های مظلوم وطن چگونه روز نام نهاد تان را تبریک بگویم که در گوشه گوشۀ سرزمینم محرومیت تان بیداد می کند و طلسم شوم استبداد و فقر شما را طعمۀ جهالت و سوء استفاده های ناروا می سازد .

اطفالی که برای بدست آوردن لقمه نانی برای خود و اکثراً برای فامیل قربانی جنایت سرمایه و بیداد جنایتکاران هوس باز میگردند، چه روز مبارکی دارند؟

به هر حال به امید این که دامنه ای این همه بیداد و جنایت بر اطفال و هموطنان مظلوم ما ازاین سرزمین برچیده شود و به امید این که دگر اطفال مظلوم وطن گرسنه نخوابند،  مشعل رهایی را بلند نگهمیداریم، و ضعیت ناگوار و محرومیت و مظلومیت تان را همه جا فریاد می کنیم.

Keine Fotobeschreibung verfügbar.

کودک بینوا

کودک بینوا، دوان و دوان

کفشی در پا و کفشی در دستش

صورتش چون شبی سیاه و غمین

اشک هایش روان، چو آب روان

در پس کوچۀ تباهی شهر

جست و جو کرد مادر زارش

لیک افسوس و صدهزار افسوس

مادر زار انتحاری شد

افت و خیزان به راه همی گوید

وای برخواهرم و وای به من

چشم گریان به هرطرف حیران

دل پر درد از زمین و زمان

جنگ و بیداد و ظلم و استبداد

حاکم زندگی به کشور او

کودک بینوا کجا جوید؟

راه برگشت به زندگی تنها؟

در پی سرنوشت ناپیدا؟

این چنین گشته زندگی برباد

برتباری ز کودکان اینجا