س. روشنگر

دلم تنگ است

دلم تنگ است برای دیدن دوستان، در نوروز

دلم تنگ است بهری رفتن گلزار دراین روز

شدیم  پیر و جوان محکوم به زندان قرنطینه

ز ترس ویروس وحشی، کرونای پر ازکینه

تباه شد مردم دنیا  ز آسیب  و پریشانی  

به نسل پخته بیشتر می فشاند سم بر ریشه

خموشی وهراس هر سو فکنده سایه اش برشهر

نفس گیرگشته این اوضاع برای مردمان دهر

دلم خواهد که این شیطان نامرئی فروپاشد

دوباره زندگی یک شورانسانی به خود گیرد

درختان پر شکوفه، لاله زاران مست درشادی

عروس سبز نوروزی به شهر عشق و آبادی