ارسالی ا. م. شیری

جنگ نفتکش‌‌ به عنوان مقدمات درگیری مسلحانه با ایران

آمریکا خاورمیانه را به آتش می‌کشد

النا پوستاوُیتووا (ELENA PUSTOVOYTOVA)

 عامل و مقصر تمام فجایع جهان، از جمله، فلسطین و مردم آن، امپریالیست‌های آنگلوساکسونی هستند.

نابودی غزه و «مغز بیمار» نتانیاهو چیزی نیست جز ابزارهای تیز شده برای رام کردن ایران که به سد محکمی در مقابل آمریکا در سراسر خاورمیانه و نزدیک تبدیل شده است. واشنگتن با از دست دادن اعتماد به اثربخشی استفاده از تکاوران خود در این منطقۀ «در حال فرار استراتژیک» جهان پس از افغانستان، نبوغ فزاینده‌ای در باز نکردن شاخک‌های خود نشان می‌دهد، که هنوز میادین نفتی سوریه و عراق را تحت فشار قرار می‌دهند. در این زمینه، هیچ چیز غیر منتظره‌ای در این خبر آسوشیتدپرس آمریکا وجود ندارد: «وزارت دادگستری آمریکا اعلام کرد که بیش از ۵۰۰ هزار بشکه سوخت ایران را که تحت تحریم‌های بین‌المللی قرار دارد، ضبط کرده است. مقامات آمریکا می‌گویند این سوخت برای تأمین مالی نیروهای شبه‌نظامی این کشور به طور غیرقانونی وارد می‌شده است. علاوه بر این، دادستان در رابطه با فروش نفت خام به خریداران در چین، روسیه و سوریه اتهامات کیفری اعلام کرد».

ما در مورد نفتکش سوئز راجان، حامل نفت ایران برای چین صحبت می‌کنیم که در آوریل سال گذشته توسط آمریکا «مصادره» شد و نفت را در سواحل تگزاس به تانکر « MR Euphrates» آمریکایی تخلیه کرد. به نظر وزارت دادگستری آمریکا، این اقدام کاملا قانونی است. و البته این که در ۱۱ ژانویه «عده‌ای افراد مسلح» از طریق یک بالگرد در تنگۀ هرمز به کشتی سوئز راجان، طبق نام‌گذاری آمریکایی‌ها- سنت نیکلاس، سوار شدند و سپس کشتی تغییر مسیر داد و در سمت بندر جاسک ایران حرکت کرد، کاملاً غیرقانونی است. رسانه‌های ایران همان روز گزارش دادند که این نفتکش «به دستور قضایی توسط نیروی دریایی ایران توقیف شد». یعنی به صاحب قبلی خود بازگشت.

«چشم در برابر چشم» – این اصل «جنگ نفتکش» بین ایالات متحده و ایران است که از سال ۲۰۱۹ جریان دارد. این نیز آمریکایی‌ها را دیوانه کرده است. زیرا، حتی اگر آن‌ها تمام ناوهای هواپیمابر خود را به تنگۀ هرمز پر کنند، قایق‌های تندرو مجهز به موشک‌های هدایت لیزری و سامانه‌های پدافند هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نمی‌توانند متوقف کنند. واشنگتن در انجام وظیفۀ استراتژیک خود، یعنی برقراری نظم به سبک آمریکایی در بزرگترین حوزۀ نفت و گاز جهان ناتوان است. قبل از همه بخاطر ایران. اکنون آمریکا تلاش خواهد کرد تا با دست اسرائیلی‌ها به این مهم دست یابد. و غزه تنها گام اول برای دستیابی به هدف است.

یورش دیوانه‌وار تل‌آویو به فلسطینی‌ها انتخاب اسرائیلی‌ها نیست و جشن موزیکال طبیعت که خشم اعراب را در نزدیکی مرز با غزه برانگیخته است، همچنان منتظر خبرنگار تحقیقی خود است. اما، نحوۀ عملکرد ارتش اسرائیل بدون هیچ شک و تردیدی واقعیت را نشان می‌دهد: کل عملیات تا کوچکترین جزئیاتش محاسبه شده بود. مسئله این نیست که چه چیزی از آن نصیب آمریکایی‌ها می‌شود. آمریکایی‌ها با قرار دادن اسرائیل در مقابل غزه، خشم نیروی «قدس»- یگان زبدۀ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برمی‌انگیزند. این نیرو که به انجام عملیات ویژه‌ در خارج از ایران مشغول است، امروز در عراق، لبنان، سوریه و یمن فعالیت می‌کند و از همۀ نیروهای شبه‌نظامی ضد آمریکایی متحد ایران در منطقه پشتیبانی می‌کند. روی این اصل، اسرائیل پس از پاکسازی پشت جبهۀ خود در غزه و کرانۀ باختری رود اردن، به اعلام جنگ با دشمن اصلی آمریکا در منطقه حتی نیاز نخواهد داشت. زیرا، این جنگ اکنون جریان دارد. کریستوفر رئی، رئیس ادارۀ تحقیقات فدرال، «دندان» خود را اینگونه نشان می‌دهد: «ایران یک خطر دائمی برای ایالات متحده است- تلاش برای کشتن آمریکایی‌ها در اینجا، در داخل مرزهای ما، حمله سایبری به بیمارستان کودکان، حمایت از تروریست‌ها در سراسر جهان، و خیلی چیزهای دیگر. تمام جنایات ایران هزینه دارد. و ادارۀ تحقیقات فدرال به اجرای تحریم‌های آمریکا که مانع از سرازیر شدن پول به خزانه‌اش می‌شود، متعهد باقی خواهد ماند».

… در ۲۸ ژانویه، یک هواپیمای بدون سرنشین انتحاری که به گفتۀ رئیس جمهور جو بایدن توسط «گروه‌های شبه‌نظامی تندرو تحت حمایت ایران» پرتاب شد، به گزارش روزنامۀ محافظه‌کار آمریکایی به برج ۲۲، یک ساختمان مسکونی در پایگاه نظامی ایالات متحده در اردن در نزدیکی مرز سوریه اصابت کرد. در نتیجه، سه سرباز آمریکایی کشته و بیش از چهل نفر مجروح شد. به عبارت دقیق‌تر، «پس از حداقل ۱۶۵ حملۀ شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران به نیروهای آمریکایی در منطقه از ۱۷ اکتبر، این اولین حمله است که به کشته شدن پرسنل ارتش آمریکا منجر ‌می‌شود. در عین حال، واشنگتن آشکارا تهدید کرد که در صورت کشته شدن نیروهای آمریکایی در اثر حملۀ شبه‌نظامیان مورد حمایت تهران، به اهدافی در خود ایران حمله خواهد کرد.

لیندسی گراهام، سناتور کارولینای جنوبی خواستار شد: «همین صبح، هم اکنون به ایران ضربه بزنید». آرکانسان تام کاتن افزود که بایدن اگر این کار را نکند، در واقع «یک بزدل است که شایستۀ فرماندهی کل قوا نیست». میچ مک کانل، رهبر اقلیت سنا، خواستار تحمیل «هزینه‌های غیرقابل تحمل… نه تنها به تروریست‌های دست‌نشانده در خط مقدم، بلکه به حامیان ایرانی آن‌ها نیز شد». ولی…

حمله به پایگاه آمریکا باعث نشد هیچ تغییری در ارزیابی‌های اطلاعاتی آمریکا مبنی بر اینکه ایران قصد ندارد با حمله به اردن یک جنگ گسترده‌تر آغاز کند. به نظر می‌رسد که جامعۀ اطلاعاتی آمریکا یک بزدل تمام عیار است. با وجود این، جامعۀ اطلاعاتی آمریکا در مورد خطر بالای حملات به تأسیسات نظامی آمریکا در خاورمیانه و پایگاه التنف در مرز سوریه و اردن، چه در جلسات توجیهی به قانونگذاران در کنگره و چه در پشت صحنه، از قبل خواسته بود، که با ۹۰۰ سرباز باقیمانده در سوریه و ۲۵۰۰ سرباز در عراق با ایران مقابله کند. آمریکا روزهایی را که «گربه‌های دریایی» و تکاوران به سرعت نظم برقرار می‌کردند، پشت سر گذاشته است. اکنون خود آن‌ها هدف آسانی هستند. پنتاگون و مقامات اطلاعاتی آمریکا از اکتبر گذشته نگران احتمال حملات هواپیماهای بدون سرنشین ساخت ایران هستند، همانطور که در اردن اتفاق افتاد.

گروه‌های شیعه به استفاده از پهپادهای ساخت ایران معروفند که به دلیل اندازه و سایر ویژگی‌های طراحی، پنتاگون را مجبور کرده است به کاستی‌های سامانه‌های دفاع هوایی مستقر در تأسیسات نظامی آمریکا در خاورمیانه، که به دشواری قادر به ردیابی آن‌ها هستند، اعتراف کند. به ویژه، پایگاه نظامی در منطقۀ التنف مجهز به وسایلی نیست که بتواند چنین تهدیدی را دفع کند. در ضمن، اگر به موضوع اصلی بپردازیم، لازم به گفتن است که ایران روابط بسیار قوی‌تری با چین و روسیه برقرار کرده است. و اکنون، حتی اگر جنگ با ایران خطر کشاندن آمریکا به درگیری مسلحانه با روسیه و چین را نداشته باشد، خطر برهم زدن توازن ناپایدار در منطقه و کشاندن کشورهایی از لبنان و یمن تا عراق، سوریه و فراتر از آن‌ها را در پی دارد. آنچه واشنگتن تاکنون در اوکراین موفق به اجتناب از آن شده، در منطقه‌ای که ظرفیت عظیم نفرت از نظامیان آمریکایی انباشته است، کارساز نخواهد بود. سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان دربارۀ حمله به التنف گفت: «آمریکا و شرکای آن درک درستی از رابطۀ  ایران و شبه‌نظامیان ندارند. نیروهای محور مقاومت مستقل هستند، نه نوکرانی که کورکورانه از دستورات اطاعت می‌کنند. خودشان تصمیم می‌گیرند».

اما این حتی چیزی نیست که باعث شود کاخ سفید و پرزیدنت بایدن در پاسخ به سؤالات روزنامه‌نگاران خود، که «آیا ایالات متحده فکر می‌کند که این چالش پاسخ داده شده است؟»، بایدن گفت: «من فکر نمی‌کنم که ما به جنگ گسترده‌تر در منطقه نیاز داشته باشیم. خاورمیانه. این چیزی نیست که من دنبالش هستم». سابرینا سینگ، معاون سخنگوی پنتاگون نیز در یک جلسۀ توجیهی ضمن طفره رفتن، پاسخ داد: «از نظر ارزیابی اطلاعاتی در مورد اینکه آیا رهبران ایران این حمله را هدایت کرده‌اند یا خیر، دیگر چیزی برای گفتن ندارم. ما تصور نمی‌کنیم که ایران خواهان جنگ با آمریکا باشد».

آنچه که او به دنبال آن است، یک راز نیست. این فرصتی است برای برخورد با ایران به همان شیوه‌ای که روسیه را مجبور کرد کل اقتصاد خود را تحت فشار بگذارد تا آن را در شرایط جنگی بازسازی کند و در نتیجه، رشد اقتصادی خود را محدود کند. کی‌یف مناسب ترین ابزار برای این کار بود.

البته، همانطور که سرلشکر حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران ایران گفت، «ایران به دنبال جنگ نیست، اما به هر گونه اقدام آمریکا علیه کشور، منافع و شهروندانش با قاطعیت پاسخ خواهد داد». پنتاگون نیز مدام تکرار می‌کند: «ما به دنبال درگیری گسترده‌تر با ایران نیستیم… ما خواهان جنگ با ایران نیستیم». با این حال، به هر کاری که تل‌آویو بخواهد، دست می‌زند.

نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی

https://eb1384.wordpress.com/2024/03/06/

۱۶ اسفند- حوت ۱۴۰۲