Skip to content
جنگ برای منافع اسرائیل- چرا واشینگتن به یمن نیاز دارد؟
جنگ برای منافع اسرائیل- چرا واشینگتن به یمن نیاز دارد؟
النا پوستاوُیتووا (ELENA PUSTOVOYTOVA)، عضو کانون نویسندگان روسیه، روزنامهنگار
ارسالی ا. م. شیری
قالبهای جدید بردگی استعماری در خاورمیانه آزمایش میشود
سنتکام (فرماندهی مرکزی آمریکا) اعلام کرد چهارشنبۀ گذشته، آمریکاییها به حملات جدیدی علیه حوثیهای یمن دست زدند و دو موشک ضد کشتی «آمادۀ پرتاب» یمنیها را منهدم کردند. اگر یانکیها بتوانند چنین موشکهایی را در قلمرو تحت نظارت حوثیها شناسایی کنند و تشخیص دهند که این موشکها کشتیهای تجاری و جنگی آمریکایی را تهدید میکنند و آنها را «با هدف دفاع از خود» منهدم کنند، یعنی این که بر این کشور اشراف کامل دارند و نیروهای مسلح آمریکا کاملاً آمادۀ حمله به این منطقه هستند.
آمریکا در اینجا نیرو و ابزار کافی دارد. ناوگان پنجم که در منامه، پایتخت بحرین مستقر است، به پایگاه اصلی آزمایش و استفاده از تجهیزات مستقل دریایی، هواپیماهای بدون سرنشین، تلفیق آنها در یک سامانۀ کنترل رزمی واحد با بهرهگیری از الگوریتمهای هوش مصنوعی – ۷ هزار پرسنل نظامی ایالات متحده، ۵ ناوشکن و حدود ۱۰ قایق نظامی تبدیل شده است. امارات ۵۰۰۰ نظامی و ۱۶ اسکادران نیروی هوایی آمریکایی را در پایگاه هوایی الظفره در جنوب ابوظبی در خود جای داده است. ضمنا، بحرین و امارات نیز شرکای اسرائیل هستند. در اردن ۳ هزار پرسنل نظامی آمریکا و در پایگاه هوایی السلطی در بخش مرکزی این کشور ، ۱۲ هواپیمای اف- ۱۶ و سه اسکادران جنگندۀ تمام عیار در آن مستقر است. در قطر ۱۳ هزار نظامی و مقر فرماندهی مرکزی آمریکا در خلیج فارس در پایگاه هوایی العدید قرار دارد. علاوه بر اینها، پایگاه السیلیه، بزرگترین پایگاه ارتش آمریکا در جهان، قادر است بیش از ۱۵۰ تانک ام- ۱ آبرامز، ۱۱۶ خودروی جنگی برادلی،۱۱۲ نفربر زرهی و دیگر وسایل و تجهیزات را در خود ذخیره کند. در کویت، در سه پایگاه آمریکایی «بوهرینگ»، «میهنپرستان» و «سر نیزه» ۱۳ هزار نیروی مسلح آمریکایی وجود دارد. پایگاه عریفجان نیز واحدهای نیروی هوایی، دریایی، تفنگداران دریایی و گارد ساحلی آمریکا را در خود جای داده است. در عمان ۶۰۰ سرباز حضور دارد و پایگاههای هوایی در شهر تومریت و جزیرۀ مصیره به نیروی دریایی آمریکا اجاره داده شده است. در عربستان سعودی ۳ هزار پرسنل نظامی، سه پایگاه هوایی و یک پایگاه دریایی در جده واقع است، در عراق ۲۵۰۰ هزار نفر تحت پوشش دیپلومات، حدود هزار پرسنل نظامی و ۹ پایگاه نظامی، در سوریه در استانهای نفتخیز دیرالزور و حسکه و در نهایت، در ترکیه ۵ هزار نظامی آمریکایی حضور و وجود دارد.
اگر این «جغرافیا» را در تمام نقشۀ خاورمیانه علامتگذاری کنیم، معلوم میشود که در کل جزیرةالعرب عرب تنها یک «گوشه» آزاد از حضور آمریکا وجود دارد – یمن. چرا واشینگتن با داشتن ارتش ۵۰ هزاری نفری و مجهز به انواع تسلیحات پیشرفته، هنوز این کشور را به یک صحرای شنی بزرگ به نام ربعالخالی تبدیل نکرده است؟ نه تنها به دلیل ترس بعد از هجوم به عراق، افغانستان و سوریه، بلکه به این دلیل که در یمن امروز حوثیها دست بالا را دارند. حوثیها نیروی اصلی طرفدار ایران، یعنی شیعه در جزیرةالعرب عرب، زادگاه اسلام سنی هستند. هیچ جنگی وحشتناکتر از جنگ مذهبی نیست و این تقسیم اسلام به مذاهب مختلف در طول تقریباً پانزده قرن نه تنها برای ایرانیان و اعراب، بلکه برای همۀ پیروان یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفری اسلام در جهان امروز، به یک فاجعۀ هولناک تبدیل شده است.
پس چه عاملی اکنون بایدن را به جنگ در دریای سرخ علیه یمن، علیه یک کشور فقیر که در اثر نزدیک به یک دهه جنگ با سعودیها ویران شده، وادار میکند؟
بیدلیل نیست که حوثیها اربابان تنگۀ بابالمندب محل عبور حدود ۱۲ درصد تجارت جهانی، از جمله حدود ۲۰ درصد تردد کانتینری بینالمللی محسوب میشوند. تقریباً ۱۰ درصد تجارت جهانی نفت و ۸ درصد گاز طبیعی مایع را به این موارد اضافه کنید. حوثیها با قفل کردن بابالمندب، کانال سوئز در شمال دریای سرخ را نیز مسدود کردهاند.
پیشینه آن کاملاً روشن است. حوثیها برای حمایت از فلسطینیان در نوار غزه، در اواسط نوامبر به کشتیهای مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ حمله کردند که این، باعث کاهش شدید تردد کشتیها از طریق کانال سوئز گردید. آمریکا نیز به نوبۀ خود همراه با ده کشور دیگر آغاز عملیات حفاظت از کشتیرانی را اعلام کرد. گروه شبهنظامی حوثی انصارالله هشدار داد که حق حمله به کشتیهای اعضای این ائتلاف را برای خود محفوظ میدارد. در ۱۲ ژانویه، آمریکاییها و انگلیسیها به اهداف حوثیها در چهار استان یمن حملۀ هوایی کردند. در اثر حملۀ موشکی تلافیجویانۀ شیعیان، یک ناو جنگی آمریکایی در دریای سرخ غرق شد. در هفتۀ گذشته، ایالات متحده ۵ حملۀ هوایی بزرگ علیه مواضع حوثیها در سرزمین اصلی انجام داد و آنها نیز در پاسخ به ۴ کشتی تجاری در این تنگه حمله کردند. این یک ماشین رزمی بسیار خوب سازماندهی شده، با انگیزه و آبدیده در جنگ سخت است که زمین را خوب میشناسد و درک دقیقی از این دارد که آمریکا ترجیح میدهد چگونه بجنگد. زرادخانۀ موشکی گستردۀ حوثیها نشان از تمرکز بلندمدت و مستقیم ایران بر تقویت قابلیتهای ضد کشتی آنها و تلاش برای انتقال الگوی قدرت دریایی ایران از خلیج فارس و تنگۀ هرمز به منطقۀ ژئوپلیتیک دریای سرخ و تنگه بابالمندب دارد. اگر آمریکا و متحدانش نتوانستند طالبان را در افغانستان شکست دهند، پس معیار محاسبات آنها در یمن چه بوده است؟
هفتۀ پیش، دولت بایدن، حوثیها را به عنوان «گروه تروریستی جهانی» خواند و در را به روی تحریمهای گستردهتر و بیشتر باز کرد. علاوه بر این، این درگیری در آستانۀ تبدیل شدن به یک جنگ نیابتی غیرقابل پیشبینی غرب و اسرائیل علیه ایران و متحدانش مانند حزبالله و حماس در لبنان و غزه است. آیا روسیه، کرۀ دموکراتیک و احتمالاً چین در این مورد از آنها حمایت خواهند کرد یا خیر – پاسخ معلوم است.
شکی در این نیست که در پشت این وقایع، قبل از هر چیز، «پوشش عمیق اقتصادی» نهفته است. بدیهی است که مجتمع نظامی-صنعتی آمریکا اکنون تضمینهای محکمی برای افزایش سفارشات تسلیحاتی دریافت کرده است. دقیقاً به همین دلیل است که واشینگتن اوکراین، افغانستان، سوریه، عراق و یمن را به آتش کشیده و حالا تایوان، ایران و به دنبال آنها، جمهوریهای بالتیک و در نهایت چین را برای قربانی کردن منافع خود آماده میکند. بنابراین، دلارها برای افزایش تولید تسلیحات آمریکایی هدر نخواهد رفت. بخصوص اینکه، سلاحهای موجود در انبارها در اصل ضرر مستقیم هستند. باید شلیک شوند، بمباران کنند، منفجر شوند و غیره، یعنی باید از تحقق هدف مورد نظر در هنگام تولید آنها اطمینان حاصل شود و تجارت مرگ تضمین گردد.
اما بخش عمیقتری در درگیری دریای سرخ وجود دارد که به آن اهمیت بیشتری میدهد. حوثیهای یمن به خط گسل دیگری در میان شرق و غرب تبدیل شدهاند. در پاسخ به تجاوزات آمریکا و حمایت آن از کشتار اعراب فلسطین به دست اسرائیل، دهها، اگر نگوییم صدها هزار داوطلب ممکن است از کشورهای عربی بخواهند با جمعیت غرب به خاطر نارضایتیهای اخیر در غزه همسو شوند. چه کسی میتواند جلوی آنها را بگیرد؟
بر اساس گزارش دفتر پردازش اطلاعات، آمریکا با آغاز جنگ علیه یمن، تلاش خواهد کرد تا سلطۀ خود را در منطقه پیش از هر چیز مطابق با منافع استراتژیک اسرائیل تثبیت کند. در عین حال، این نشریه معتقد است که اهداف راهبردی دیرینۀ واشینگتن به شرح زیر است: حذف حوثیها، تنها متحد ایران در جزیرةالعرب، بدست گرفتن کنترل مهمترین مسیرهای دریایی در دریای سرخ، در صورت ورود به جنگ با ایران و اختلال کشتیرانی در تنگه هرمز، ساخت یک خط لولۀ نفت از طریق یمن! یک مورد جدید دیگر نیز به آنها اضافه میشود: حالا که اسرائیل عملیات پاکسازی قومی فلسطینیها را شروع کرده، آمریکا تلاش خواهد کرد بدون پرهیز از درگیری مستقیم با هر ارتش، هر گروه شبهنظامی مردمی در منطقه که برای جلوگیری از جنایات اسرائیل تلاش کند، جاهطلبیهای ارضی تلآویو را به هر قیمتی تضمین نماید.
در این صورت، باید به وضوح متوجه شد که هدف از آغاز جنگ، فقط گسترش سادۀ قلمرو اسرائیل نیست، بلکه، تلاشی است برای تثبیت رژیم صهیونیستی اسرائیل به عنوان قدرت مسلط در خاورمیانه و تحکیم موقعیت هژمونیک آمریکا در منطقه از طریق آن.
نسلکشی در غزه تنها بخشی از استراتژی جنگ گستردۀ واشینگتن برای اعمال حق فرماندهی بر یمنیها است. اما هدف اصلی امروز در این منطقه ایران است که از دیرباز برجهای دیوار بزرگ چین در پشت آن نمایان است. بگونهای که اگر بایدن نه، جانشین او در آمریکا باید به پای آن بیفتد.
پنتاگون چنین جنگی را نه تنها از چندین دهه پیش برنامهریزی کرده، بلکه نیات استراتژیک آن هرگز برای بقیۀ جهان حیاتیتر از امروز نبوده است. ایران در مقابل سلطۀ آمریکا بر منطقۀ اصلی صادرکنندۀ نفت جهان و موقعیت منحصر به فرد قدرت ژئوپلیتیک واشینگتن در سراسر آوراسیا، آفریقا و هندوچین مشکل جدی ایجاد کرده است. سیاستمداران، ایدئولوژگها و اقتصاددانان آمریکایی اکنون دیوانهوار روی متعادل کردن کاهش قدرت اقتصادی خود از طریق جنگ و غارت منابع دیگران به شکل جدیدی از بردگی استعماری کار میکنند. و یمن بخش کوچک، اما مهمی از استراتژی کلی آمریکاییها است.
شب ۲۴ ژانویه، حوثیها آغاز محاصرۀ دریایی اسرائیل از شمال، از دریای مدیترانه را اعلام کردند. اگر سخنان آنها منطبق با کردارشان باشد، هیچ اسکادران اروپایی برای محافظت از کشتیهای تجاری غربی کافی نخواهد بود. خطر جنگ در خاورمیانه رو به افزایش است.
۷ بهمن- دلو ۱۴۰۲
padarjan2024-02-09T07:35:08+00:00
Page load link