سکینه روشنگر

جنبش حق خواهی زنان افغانستان زنده باد!

بزرگداشت از هشت مارچ به نام روز جهانی همبستگی زنان امری نیک و قابل قدری است که متاسفانه در جامعۀ ما آن چه سال به سال برجسته تر به چشم می خورد و آمارش بالا می رود، محکومیت زنان، خشونت برزنان، دست کم گرفتن استعداد های ناشگفته و شگفتۀ زنان، پیشگیری از مهارت ها و توانایی های شگوفای زنان درعرصه های مختلف زندگی و جامعه است. و این عقبگرد تاریخ و تکامل منفی است. هنوزهم آنچه از مغز جاهلان و کوردلان زن ستیز بیرون داده می شود، به آن رنگ و روغن فتوای مذهبی – سنتی می دهند، که در جامعۀ مذهبی – سنتی غرق خرافات از اهمیت خاصی برخوردار می شود و عده ای بی خرد و نادان دین زده و انسان  کش، آن را مثل حکم قرآن و فرض شان می پندارند و به آن عمل می کنند.  

هنوز هم روال حاکم درکشور ما، ایجاد ترس و وحشت، تهدید و کشتار انسان های بیگناه، بخصوص زنان، مادران بی دفاع واطفال مظلوم این دیاراست که توسط ارتجاع هار و تا دندان مسلح(طالب ومجاهد) به وسایل مرگبار، در هر لباس و در هرجایگاهی که هستند، به گونه های مختلف انجام می شود. تا جائی که  فتوای قتل عام مردم،  بخصوص زنان و خانوداه های کشور را به صورت دستجمعی همه روزه صادر می کنند.

جنبش خود جوش و پرافتخار زنان کشور، بعد از به قدرت رسیدن دوبارۀ طالبان در افغانستان، در سراسر کشور خیلی از زنان با احساس و دختران شجاع را دور خود جمع کرد و همه روزه با راه انداختن تظاهراتی در ولایات مختلف موج دادخواهی و حق خواهی را به راه انداخت. شجاعت و جسارت این خواهران و مادران قابل قدر و افتخار تاریخی این ملت است. زنان شجاع کشور برای بدست آوردن حقوق ازدست رفتۀ شان، که حق کار، حق تحصیل، حق حضور فعال دراجتماع در ساحات مختلف زندگی وغیره می باشد، قهرمانانه به میدان مبارزه شتافتند و فقط با فریاد حق طلبانۀ شان با دستان خالی در برابر رژیم قرون وسطایی طالب به پا ایستادند.

اما که این فریادهای بلند آزادیخواهی چنان ترس و وحشت را در دل طالبان خونریز و وحشی با افکار جاهلیت و ضد زن ایجاد کرد که لرزه بر اندام کثیف شان انداخت. ازآنجائی که طالبان کور مغز از حضور فعال زنان در اجتماع و رشد و پیشرفت های چشمگیر شان در تمامی ساحات زندگی اجتماعی می ترسند، از توسعۀ این جنبش ها که منجر به نابودی رژیم قهقرایی قرون وسطایی شان خواهد شد، به هراس افتادند و لذا جنبش زنان را به شدت محکوم وسرکوب نموده و بی رحمانه بر روی شان “اسپری مُرچ” پاشیدند وبا فیرگویا هوایی عده ای را زخمی نموده و کوشیدند جمعیت زنان را ازهم بگسلند. همچنین زنان سخنگوی و فعال جنبش را به زندان های مخوف طالبی با جبر و زور انداختند تا فریاد دادخواهی شان شنیده نشود. بدین نحو طالبان روز تا روز می کوشند از دست این فریادها راحت ترشوند و به آنچه اعمال ضد بشری و زن ستیزی بوده و خلاف قوانین انسانی می باشد، به آن دست یابند. این مرتجعین همه روزه قوانین زورگویی و زن ستیزی خود را در سرتاسرکشور نافذ ساخته و شرایط زیست انسانی را بر زنان مظلوم کشور سخت وسخت تر نموده و نابودشان می سازند.

آنچه دراین میان از نظر من خیلی دردانگیز است عدم پشتیبانی مردان خانواده ها و عده ای از روشنفکران و آزادیخواهان کشور از جنبش حق خواهی زنان درسرتاسرکشورمی باشد. تو گویی این زنان پاکباز و مبارز پدری، برادری، شوهری، کاکایی، مامایی، پسرخاله ای، پسرعمه ای، پسر کاکایی، بچه جوانی و نارینه های نزدیک که همیشه خود را حکمروا و”حامی” خانوادۀ خود قلم داد می کردند، ندارند تا حتی یک بار در تظاهرات حق طلبانۀ زنان شرکت کرده و همبستگی خود را اعلام نمایند و از آنها حمایت کنند و صف تظاهرات را وسیع تر بسازند تا زن های جوان و نترس هم با جرئت و دلگرمی بیشتر و استوار تر به مبارزۀ شان ادامه دهند. برخلاف عدۀ معامله گر وابسته به جریان های همطراز طالبان اینجا و آنجائی که زور شان برسد باتحمیل برخی شعارهای حزبی و یا بلند کردن پرچم حزبی شان براین جنبش خودجوش وپیشتاز انگ وابستگی می زنند تا آن را نیز مثل همه چیزی که فروختند، بفروشند و طبیعتاً از عظمتش می کاهند. گاهی هم دلقکان زن نمائی که برای بدست آوردن پست ومقامی در نظام فاسد و مزدورپیشین هرآنچه را نباید می کردند، کردند  و وزیر و وکیل و رئیس شدند، حال درحسرت آن مقام های پوشالی شان به دامن پاک جنبش زنان کشور با دست های آلودۀ شان دست درازی می کنند، که امیداست هرگزاین جنبش پاک ابزار مقاصد شوم اینان قرار نگیرد.   

لازم به تذکر می دانم که حمایت من و امثال من از جنبش زنان افغانستان، مبارزۀ پرجوش زنانی است که برای تامین خانواده های شان کار شرافتمندانه می کردند، حال که این حق شان غصب شده، آن ها برای گرفتن حق شان دست به مبارزه زدند. یا دختران مکاتب و محصل که در این استبداد طالبی حق ادامۀ تحصیل از آن ها گرفته شده است و برای بدست آوردن این حق مسلم شان به میدان آمده اند. یا زنان ودختران آگاهی که تحمل ستم طالبی را ناروا دانسته و علیه آن بی باکانه فریاد آزادی سر داده اند و…. همین ها جنبش خود بخودی رزمنده و نترس زنان را ایجاد کرده و دربرابر گلولۀ مذاب طالب خونریز سینه سپرکردند و حق دارند که مورد حمایت همه شخصیت ها ونیروهای مبارز ضد استبداد و ضد تجاوز قرار بگیرند.

مسلماً همه خبر دارید که در حال حاضر دراین سرزمین فروش دختران خورد سال و اطفال معصوم برای نجات شان از گرسنگی و ستم فقر، مثل صدراسلام  رایج ساخته شده است. این چه وحشت و دهشتی است که اسلام طالبی برمردم مظلوم ما تحمیل می کند؟

در امارت اسلامی طالب، بیکاری، فقر، مرض، تعصب قومی و زبانی و مذهبی روز تا روز به شدت هرچه بیشتر دامن زده شده و هستی انسان های در بند این مرز و بوم را به نابودی می کشاند.

دراین جا که دیده درایان طالب دم از تأمین امنیت می زنند، هنوز هم نا امنی بیداد می کند و حملات مرگبار انتحاری در مساجد و جاهای پر عبور و مرور مردم جان انسان های مظلوم این مرز و بوم را می گیرد.

مردم، وبه ویژه زنان مظلوم کشور ما، حق دارند علیه این بیدادگری بشورند، فریاد زنند و برزمند. یقینأ که رسالت نیروهای آزادیخواه ودموکرات همراهی و زنده نگه داشتن این فریاد ها و جنبش حق طلبانۀ مردم و در رأس آن جنبش زنان مظلوم کشورما است. ما باید با همبستگی خود از آن دفاع نمائیم و بکوشیم تا دشمنان این ملت از حاشیه های آن برای خود راه منفعت جویی و تبلیغاتی نجویند. ما باید براین ادعای بیجا که گویا این جنبش ازطرف فلان قوم و یا فلان حزب سیاسی خود فروخته و بدنام درافغانستان پشتیبانی می شود، نه بگوئیم و نگذاریم این جنبش پاک با رنگ وننگ این وطنفروشان رنگین وننگین شود.

 نه! مردم مظلوم ما در طول بیش از چهل سال ضرب وشتم این جانیان را خورده اند و اجازه نخواهند داد که لومپن هائی ازاین قماش شعارهای محفلی و قومی  و متعصبانه ای شان و پرچم حزبی برباد رفته ای شان را در حاشیۀ هر تظاهراتی چه در داخل و یا خارج کشور بلند کنند و جریان را به نفع خود بکشانند.

نه! جنبش زنان مظلوم و ستم کش کشور به صورت خود جوش برای بدست آوردن حقوق و امتیازات مدنی و انسانی و اجتماعی شان به راه افتاده و با تشکل درست ورهبری سالم خود مستقل و مترقی به مبارزۀ خود تا تحقق این آرمان انسانی مبارزه خواهد کرد. چنین جنبشی شایستۀ تمجید، حمایت وهمراهی است وهمه باهم آن را حمایت می کنیم.