ارسالی وژمه

تذکر: از آن جا که وضعیت کنونی جوانان هم اکنون نیز به گذشته شباهت دارد؛ و همچنان به خاطر شباهت سیاست های شوم متجاوزان امریکائی با متجاوزان روسی، این مطلب دلچسپ را برای نشر برگزیده ام.

جــوانــان در مســیــر انـقـلاب

در درازنای هر مقطع تاریخی نسلی از جوانان زندگی می کنند. این نسل بالنده جانمایه و نیروی انسانی تکامل و حرکت پیشروندۀ زمان خود بوده و هستی انسانی را به ذریعه پویۀ شگرف و با شگفتی های انقلابی خویش در عینیت نوین و به اشکال درخشان داده است… و در مراحل بعدی جای خود و رسالت خود را برای نسلی تازه تر محول کرده و همینگونه آن نسل جوان دیگر نیز طبق قانونمندی های اجتماعی در تکامل و ترقی جامعۀ خود سهم عمده را به دوش داشته است.

بدینترتیب پویش تداوم تکوین نسل آدمیزاده در حیات اجتماعی به مثابۀ یک پروسه، دایم در حال تحول و دگرگونی بوده و دراین پروسه حیات نسل جوان مملو از ماجراها، شگفتی ها  و شگوفائی ها و حوادث بوده است، و جوانان برحسب نیروی تازه و نوین شان خصلتاً تجددگرا و ترقی پسند اند. به مسایل و پدیده های پیشرفته و نو محیط ماحول خویش تمایل پیدا کرده و ظهور آن ها را استقبال می کنند. و اما به چیز های کهنه و میرنده و خرافاتی توجه ندارند. بلکه به آن ها بمثابه موجودات ضاله می نگرند و در فرصت های مناسب و در پاره ئی از موارد برضد آن ها بپاخاسته به مخالفت، مقابله، … ستیزه  و مبارزه متوسل می شوند. و بر همین مبنا است که آنان در برابر رویداد ها، حوادث و حرکت های سیاسی – درون ستیزانۀ جامعۀ خود بیش از سایر افراد جامعه حساس بوده، محمل مادی عقاید به سیاست ها و ایده های نیروهای سیاسی گوناگون می باشند. بنابراین است که هر کدام از گروه ها و نهاد های سیاسی – اجتماعی بیش از حد نیازمند به نیروی پرتوان نسل جوان اند، و با جذب این نیروی تازه نفس و متحرک جامعه، ظرفیت مبارزاتی خود را بیش از پیش افزوده و خواهان آنند که با به کاربرد نیروی رزمی و یا با بدست آوردن آرای موافق آن ها به قدرت سیاسی برسند و یا این که اهداف دیگر، عقاید و سیاست های خود را وسیلۀ آن ها در جامعه پیاده کرده و جامعه عمل بپوشانند.

نیروی پر انرژی نسل جوان علاوه بر این که در امور سیاسی جامعه نقش متبارز دارد، در امور تولیدی و آزمون های علمی نیز موقعیت درخور اهمیتی را اتخاذ می نماید، زیرا در امر بلند بردن میزان تولید و هم در به وجود آوردن و خلق و ابتکارات فنی در امور تولیدی توانمندی بیشتری دارند.  و نیز از این رو است که سرمایه داران استثمارگر هم مزورانه تلاش می ورزند تا از بازار فروش نیروی کار، نیروی کار جوانان را به عنوان کالای ارزشمندتری خریداری کنند، تا ازاین رهگذر سودهای هنگفتی به جیب بزنند.

در جنبش های مبارزاتی و آزدیخواهانۀ جوامع انسانی نیز نسل جوان مبارز و آزادیخواه، مبتکرترین نیرو بوده است. هر آنگاهی که فریاد دفاع از میهن و آزادی و حقوق انسانی بلند شده است، نسل جوان در صف مقدم قرار گرفته و هنگام مبارزات مسلحانه با تجاوزگران و استعمارگران ، سیلی از آن ها روانۀ صحنه های نبرد شده اند، و در جریان درگیری های پیهم با دشمن هزاران هزار جوان حماسه ها آفریده اند و قربانی شده اند، خون این قربانیان ضامن پیروزی گردیده است و نام های قهرمان شان در اوراق تاریخ جاودانه می درخشد.

همچنان این نسل در اعمار جامعۀ نوین بر ویرانه های استعمارگران بیشترین جدیت، تلاش، ابتکار و کار را به عهده داشته است.

در ساحۀ علوم و فرهنگ نیز جوانان به علت این که آن ها بدون تعصب و با علاقه به فراگیری مدرن ترین علوم می پردازند، جای برجسته دارند. علوم، هنر و فرهنگ نیز زمینۀ گسترش و تکامل خود را در بستر استعداد جوانان باز می یابد. 

از آنچه گفتیم، نتیجه می گیریم که نسل جوان ذاتاً متحرک، تحول پسند، ترقی گرا و ضد عقبگرائی و کهنه پرستی است. و اما به علت موجودیت طبقات و نیروهای اجتماعی- سیاسی ماهیتاً متفاوت در جامعه تحت هرگونه شرایط قادر به ایفای نقش سازنده، ترقیخواهانه و پیشروندۀ خود نمی باشد. چه در بسا موارد دنبال سیاست های ارتجاعی و عقب گرایانه حرکت نموده و در خدمت دشمنان ترقی قرار می گیرد . و از همین جا نیز نوعی از خود بیگانگی و یا بیگانه پرستی بروز می کند، و این تبارز نامیمون با تأثیرات سوء خود – جامعه را در بست به گورستان عقب ماندگی و قهقرا رهسپار می سازد. همچنان مبارزات جوانان با تلاش مداوم این نسل به خاطر برآورده ساختن آرمان های والای انسانی اگر زیر هدایت یک ستاد رهبری آگاه و دور اندیش نباشد و اگر جوانان منظم و آگاهانه در امور مبارزاتی گام بر ندارند، با همدیگر همچون تنی واحد حرکت نکنند، و یا به دنبال سیاست های ضد انقلابی وارداتی حرکت کنند، آنگاه قادر به ادای رسالت خود نخواهند شد و بالعکس، آلۀ دست استعمارگران و استثمارگران گردیده ، به ذات خویشتن خیانت می ورزند. ما در بحث خود روی جوانان هیچ گاه سر تبرئۀ چنین جوانانی را نداریم. حال با آگاهی از وضع جوانان به سرزمین خون و آتش خود گام بگذاریم و نگاه خود را به نسل جوان، به این نیروی بی پایان جنبش مقاومت ملی ضد روسی معطوف سازیم.

جنگ مقاومت ملی ضد استعماری مردم غیور و با شهامت ما طی تقریباً ده سال که جریان داشته است، عمدتاً رزمندگان پیشمرگ خویش را از میان جوانان برگزیده است و جای هیچ شک و تردیدی نیست که اکثریت مطلق نیروی انسانی – مقاومت در سنگرها را جوانان و حتی نوجوانان تشکیل داده و بیشترین قربانی را در راه آزادی و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی شان متحمل شده اند. مردم شرافتمند و با شهامت کشورما، با همین فرزندان فداکار، با همت و نیرومند خود توانستند ابر جنایتکار روس، این قدرت افسانوی عصر حاضر را محکوم به شکست و عقب نشینی نمایند. و اما واقعیت اسف انگیزی که در مسئلۀ جوانان افغانستان خفته است ، وازآن تا کنون جنبش مقاومت مردم ما رنج می برد، این است که آن ها نیز فاقد رهبری آگاه و دور اندیش بوده، و بناءً  در طی نبردهای طولانی و خونین، از یک سازماندهی انقلابی محروم و در فقدان یک برنامۀ استراتیژیک نظامی، مبارزات ضد استعماری خود را به شکل خود جوش توده ای پیش می برند. نتیجتاً، آن ها در پروسۀ طولانی جنگ قادر نشدند ارتشی منظم و متحد بسازند و جنگ پراکنده و بی برنامۀ خود را نتوانستند به جنگ پلان شده و برنامه ریزی شده مبدل کنند. این هم یک معضلۀ بزرگی بوده است که جنبش مقاومت ضد روسی مردم ما آن را با خود حمل کرده است. برخورد نیروهای سیاسی نیز در رابطه با این مسله متفاوت بوده است.

سیوسیال امپریالیسم شوروی و ایادی شرف باختۀ آن از همان آغاز کودتا و تجاوز هدف اصلی خویش را ، الحاق کامل میهن ما به امپراطوری گستردۀ روسی، فراچنگ آوردن انقیاد هم میهنان انتخاب کرده و اکنون روی این هدف پافشاری می کنند، و حالا دیگر سعی می ورزند تا شکست نظامی را با مانور های سیاسی تلافی نمایند. ولی آن ها با یک نیروی شگرف معنوی به صورت غیرمترقبه روبرو شدند که در گذشته “افغانستان شناسان” و”جامعه شناسان” حزب و دولت شوروی آن را حتی به گمان هم نمی آوردند. این نیروی معنوی ارادۀ شکست ناپذیر ملت غیور افغانستان بوده که از فرهنگ اصیل و آزادی پسند میهن عزیزما سر چشمه می گیرد. لهذا دشمن نیز با وسایل و امکانات غیر قابل تصور به نبرد تخریبگرانۀ  این فرهنگ متعالی انسان افغانی شتافت. این حملات را از فشار اخلاقی و دامن زدن به بی بند و باری آغاز کرد، تا بتواند فرهنگ اصیل ملت قهرمان پرور ما را مسخ نموده و هویت ملی مردم وطن عزیز ما را خدشه دار بسازد.

استعمار روسی در این نبرد با در نظرداشت دو مزیت رویا رویی با جوانان و نوجوانان را انتخاب کرد. مزیت نخست این بود که جوانان و نوجوانان به علت کم بودن عمر و تجربۀ شان، از فرهنگ اصیل و تاریخی کشورخود آگاهی ندارند، و دوم این که جنایات و اهداف شوم استعماری را در ذهن خود جمعبندی کرده نمی توانند و توانایی درک چگونگی انطباق گفتار و عملکرد دشمن را ندارند. و دشمن برای استفاده ازاین دومزیت، مکاتب و سایر مراکز تحصیلی را که محل تجمع نسل جوان است و در آن جا به خوبی می توانند آن ها را به سوی خود بکشند، برگزیده است. دشمن حیله گر می داند که جوانان و نوجوانان را در کمترین فرصت می تواند به نام “پیشاهنگان”، “سازمان جوانان” و”کودکستان” ها در دام بیاندازد. و برای این مقاصد شوم استعمار خونخوار برای  لاابالی کردن جوانان شهرها فحاشی، میخوارگی و عیاشی را بیشتر از پیش دامن زده رایج و معمول ساخته است. با بردن جوانان و اطفال مردم ما به روسیه و کشورهای اقمار و با تربیت و پرورش آن ها با سبک استعماری، خیال حفظ سلطه بر حریم مقدس میهن ما را در سر می پروراند. رنج آورتر از همه این است که استعمارگر و رژیم پوشالی اطفال معصوم یتیم و بی سرپرست را در کودکستان ها می پرورانند و برای آنها درس وطنفروشی و اخلاق بردگی می دهند تا فردا برضد هم میهنان آزاده سرشت خویش و به خاطر تأمین منافع استعمار به مبارزه بر خیزند.

به علت عدم سازماندهی و نبود تبلیغات فراگیر ضد استعماری توسط نیروهای انقلابی  و برافراشته بودن چتر سیاه ارتجاع بر سر ملت ستمدیدۀ ما، استعمارگر نه تنها جوانان را، به ویژه در شهرها، از شرکت فعال و آگاهانۀ آن ها در امر مبارزات ضد استعماری و ضد ارتجاعی لجام زده، بلکه تا حدود معینی توانسته است آن ها را به گمراهی و تباهی بکشاند.

ارتجاع مزدور این نیروی وابسته و خزیده در صفوف جنبش مقاومت ملی، همانگونه که با سیاست های خانه خراب کن خود دست های مداخله گر بیگانگان را در امر مبارزاتی خلق ما باز گذاشت، از رشد سالم مقاومت ملی مردم به یک جنبش رهایی بخش ملی جلوگیری کرد، و ازاین هم پا فراتر گذاشته خیانت پیشگی شان تا آن جا پیش رفت که هم اکنون جنبش خود بخودی مردم پا برهنۀ ما را تهی از مضمون انقلابی نموده و آن را آلوده و بی هویت ساخته است. و همانگونه که این خائنین به ملت و تاریخ با استفاده از امکانات مادی و تسلیحاتی باد آوردۀ “خود، طی زمان طولانی بر گردۀ” مردم آزادیخواه کشور ما سوار بوده اند، و آن ها را نگذاشتند که از خلال مبارزات ضد استعماری خود به آگاهی سیاسی، فرهنگی، نظامی و اجتماعی دست یابند، تا بتوانند بعد از بیرون راندن ارتش مهاجم درفش گلگون آزادی و وارستگی را بر ویرانه های استعمار و ارتجاع به اهتزاز در آورند، همین گونه در تحمیق و به جهالت کشاندن نسل جوان جامعۀ ما نیز دست درازی داشته اند.

در نتیجۀ تلاش های استعمار و ارتجاع ابر های تیره و غلیظی از جهالت، عقب ماندگی و ازخود بیگانگی سایه های شوم خود را بالای سر ملت ستمدیدۀ ما گسترده است. در دل این تاریکی و در این فضای خفقان آور، آزمندان قدرت با آشفتگی سیاسی تعجب انگیزی، پی حصول قدرت و ریاست می شتابند و هزاران هزار جوان و سایر اقشار و لایه های اجتماعی میهن گرامی ما را قربانی حرص و آز خود می سازند.

 خلاصه این که، در این اوضاع درهم و برهم جنبش مقاومت مردم قهرمان ما، وظایف مبرم جوانان آگاه  انقلابی این است که با الهام از اندیشه های علمی و انقلابی و با شناخت درست از اوضاع، در تمام ساحات مبارزاتی بسیج گردیده، همچون رعد و برق نیرومند بر دل تاریک اوضاع مختنق و متشنج کنونی حمله ور شوند – ماسک های “صلح طلبی ” و یا “جنگ طلبی” استعمار و ارتجاع را بیدریغ دریده، چهره های کریه و پلید آن ها را آشکارسازند، واقعیت ارتجاعی و حرص ریاست جوئی آن ها را برای ملت ستمدیدۀ ما بر ملا و افشاء سازند و نگذارند که دشمنان مردم از آن ها کارآئی و ابتکارعمل را بربایند. این امر در صورتی امکان پذیر است که جوانان را به طور هدفمند و آگاهانه در چوب بستی قراردهیم تا برپایۀ یک سیاست مستقل و میهندوستانۀ مترقی و واقعبینانه با مردم ستمدیدۀ خود پیوند دایمی بر قرارسازند؛ به منظور خدمت میان آن ها رفته، از مصایب و مشکلات آن ها، از رنج ها و دردهای آن ها آگاه شوند  و با غم و شادی مردم رنج دیدۀ خود شریک شوند.

جوانان باید صفوف خود را منظم تر سازند و هدفمند وارد امر مبارزاتی گردند، و در این پویش انقلابی به صورت پیگیر و مداوم افکار روشنگرانۀ خود را تبلیغ و ترویج نمایند تا ملت غیورما در پرتو افکار روشنگرانۀ جوانان انقلابی، دشمن را از دوست و دوست را از دشمن تشخیص داده و این معضلۀ انقلاب را که اهمیت بس بزرگی دارد، حل نمایند. این راه پیروزی مردم  و نهایت پیروزی انقلاب ما است.  

برگرفته از “ندای جوانان” ( نشریۀ جوانان سازمان آزادیبخش مردم  افغانستان «ساما» ) شمارۀ دوازدهم، سال پنجم قوس ۱۳۶۷شمسی