تحریک احساسات کور ناسیونالیستی ترک‌ها

برای گرم کردن تنور انتصابات ریاست جمهوری اسلامی!

بهرام رحمانی

مقدمه

شعارهای بازنسشتگان سراسر کشور: «خیلی دروغ شنیدیم، ما دیگه رای نمی‌دیم» – «هم مجلس، هم دولت، دروغ می‌گن به ملت» و…

شورای نگهبان پس از بررسی سوابق هشتاد نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، صلاحیت شش نفر از نامزدها را تایید و اسامی آن‌ها در تاریخ نوزدهم خرداد، توسط وزارت کشور اعلام شد. مسعود پزشکیان، مصطفی پورمحمدی، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی و محمدباقر قالیباف، به‌عنوان شش نامزد انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری معرفی شدند.

همه این افراد سابقه نظامی و سیاسی و قضایی دارند و همگی در سرکوب و کشتارهای ۴۵ ساله جمهوری اسلامی، مستقیما نقش داشتند و دارند. بنابراین، هر کدام از آن‌ها وارد کاخ ریاست جمهوری اسلامی شود قرار است راه ابراهیم رئیسی «جلاد» را ادامه دهد؛ یعنی در مقابل رهبر بلی قربان‌گو و تعظیم‌کننده و در مقابل مردم قداره‌بند و سرکوبگر باشد!

در مطلب و گفت‌و‌گوهای قبلی‌ام در مورد این نمایش انتخاباتی به‌طور عمومی اظهارنظر کرده‌ام. بنابراین در این مطلب، مشخصا به یکی از نامزدها به‌نام «مسعود پزشکیان»، نماینده تبریز و اسکو در مجلس شورای اسلامی می‌پردازیم که نه تنها گرایشات اصلاح‌طلب و رفرمیست در داخل و خارج کشور، از او حمایت می‌کنند بلکه در تلاشند احساسات پان‌ترکیسی آذربایجان را تحریک کنند تا به پزشکیان رای دهند.

مسعود پزشکیان که خود را اصول‌گرای اصلاح‌طلب معرفی کرده اعتراف می‌کند که برای گرم کردن تنور این سیرک مسخره حکومتی آمده است.

این در حالی‌ست که گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی در نامه‌ای از زندان اوین خطاب به اصلاح‌طلبانی که مردم را به مشارکت در انتخابات ریاست‌جمهوری تشویق می‌کنند نوشت: شما نه برای پیروزی در انتخابات بلکه برای شکست مردم به میدان آمده‌اید. 

محورهای اصلی سخنرانی‌ شش کاندیدا در ستاد انتخابات کشور

محورهای اصلی سخنرانی‌ شش کاندیدا در ستاد انتخابات کشور؛ در این سخنرانی‌ها علیرضا زاکانی، شهردار کنونی تهران گفت: «قرار است با برنامه و کارنامه برای پیشرفت ایران عزیز با محوریت عدالت با رفع فساد و تبعیض تا آخر پای مردم بمانم.»

او هم‌چنین «شفافیت و فسادستیزی و مبارزه بی‌امان با رانت‌خواری» را جزو برنامه‌های خود اعلام کرد. زاکانی در مقام شهردار تهران به‌تازگی قراردادی بزرگ در شرایطی غیرشفاف با شرکت هواپیمایی ماهان منعقد کرده و طی آن سند شش دانگ یک زمین به مساحت ۳۰ هزار متر مربع در منطقه ۲ تهران را در اختیار هواپیمایی ماهان قرار داده تا در آن «اقدام به ساخت مرکز تفریحی و گردشگری» کند. مسئله قرارداد غیرشفاف دو میلیارد یورویی با یک شرکت ساختمانی چین برای واردات اتوبوس نیز هم‌چنان ابهام خود را حفظ کرده است.

در این سخنرانی‌ها، مسعود پزشکیان، وزیر سابق بهداشت و نماینده کنونی مجلس، بر لزوم اجرای دقیق سیاست‌های کلی رهبر جمهوری اسلامی و استفاده از افراد توانمند تاکید کرد. سعید جلیلی، مردی که به تندروی‌ و تحجّر معروف است، از «فرصت تاریخی جهاد بزرگ برای جهش ایران» به‌واسطه «دولت خدمتگزار» حرف زد.

امیرحسین قاضی‌زاده هاشمی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران، به اهمیت دولت مردمی و مکتبی و نقش‌آفرینی جوانان نخبه اشاره کرد. او که در دلوت رئیسی معاون او هم بود، تأکید کرد که راه رئیسی را ادامه خواهد داد و وعده‌های خود را «انقلاب سازگاری» نامید.

محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس شورای اسلامی، از سوء‌مدیریت کشور در دهه ۹۰ گفت و از لزوم ایجاد دولت کارآمد و انقلابی سخن به میان آورد. او ضمن برشمردن مشکلات مختلف کشور اعلام کرد که تمام آن‌ها قابل حل است. او که در یکی دو دهه اخیر از کانون‌ها و موضوعات همیشگی جدل‌های سیاسی بوده، هم‌چنین گفت که با حضورش جدال‌های سیاسی کاهش خواهد یافت. عجیب آن‌که هم‌زمان با اعلام نتایج رد صلاحیت‌ها توسط شورای نگهبان، یاشار سلطانی، منتقد جدی و افشاگر فسادهای مرتبط با قالیباف در همان ساعات اولیه بازداشت و زندانی شد.

قالیباف رئیس فعلی مجلس شورای اسلامی از سال‌های نسبتا دور که شهردار تهران بود تا امروز با اتهامات جدی فساد مالی و سوءاستفاده از قدرت مواجه بوده و هست. او در سال ۱۳۸۴ با اتهام دریافت «پول‌های کثیف» برای ستاد انتخاباتی‌اش خبرساز شد. ماجرای املاک نجومی، کمک از پول شهرداری به مؤسسه خیریه امام رضا که به نام همسر اوست و «سیسمونی گیت» تنها مواردی است که در کارنامه فساد او جای گرفته است.

میان همه سخنرانی‌ها شاید عجیب‌ترین سخنرانی را پورمحمدی داشت. او هیچ برنامه‌ای ارائه نداد و تنها به ناکامی‌ها و کاستی‌های گذشته اشاره کرد. او تنها در پایان سخنرانی خود وعده داد که دولت چهاردهم را با اولویت‌های عدالت، ثروت و قدرت تأسیس کند.

یکی از نکات قابل توجه سخنرانی‌های این شش کاندیدا آن است که هیچ یک در مورد سیاست خارجی سخنی نگفتند و برای مثال از تلاش خود برای رفع تحریم‌ها حرفی به میان نیاورده‌اند. اما جالب آن‌جاست که اکثر چهره‌های رد صلاحیت‌شده در سخنرانی‌های پنج دقیقه‌ای خود به این موضوع اشاره داشتند.

موضوعات مربوط به زنان در سخنرانی‌های پنج‌دقیقه‌ای کاندیداها جایی نداشت. حتی با وجود جنبش اعتراضی «زن زندگی آزادی» در سال ۱۴۰۱ که ایران را تکان داد و به‌شدت هم سرکوب شد، هیچ‌یک از داوطلبان هیچ اشاره‌ای به خواسته‌های مردم در این اعتراضات اشاره‌ای نکرد. فراتر از آن، موضوع حقوق و آزادی‌های فردی نیز در سخنان این افراد به هیچ وجه مورد توجه قرار نگرفت.

از سوی دیگر در حدود چهار سال گذشته میلیون‌ها ایرانی با محدودیت‌های جدی در دسترسی به اینترنت آزاد روبه‌رو بوده‌اند و این مسئله در زندگی روزمره و کسب‌وکارهای آن‌ها تاثیرات منفی زیادی داشته است. با این حال، در سخنرانی‌های کاندیداها، تنها قالیباف درباره اینترنت صحبت کرد؛ یعنی کسی که طرح موسوم به «صیانت» در زمان ریاست او بر مجلس موضوعیت پیدا کرد؛ طرحی که به‌دنبال ایجاد محدودیت‌های بیش‌تر در جریان آزاد اطلاع‌رسانی است.

همه این شش نفر، در حالی به‌زغم خود بخشی از مشکلات جمعی را عنوان کردند که در سالیان اخیر هریک در گوشه‌ای از ساختار قدرت کمابیش نقش بازی کرده‌اند و هم‌چنان نیز برای اجرای «سیاست‌های رهبری»‌(سیاست‌های شکست خورده)، به‌عنوان سرمشق هرگونه تحول و تغییر تاکید دارند.

روشن است که با سخنان و مواضع این شش کاندیدای ششلول‌بند و مرتجع، امکان ندارد حتی همه طرفداران حاکمیت و مردم متوهم را نیز به پاس صندوق‌های رای حاکمیت جهل و جنایت و ترور بچه‌کش بکشاند!

آخوند علم‌الهدی نماینده خامنه‌ای در مشهد هم بر تعیین یک رئیس‌جمهور مانند رئیسی و سرسپردگی او به خامنه‌ای تأکید کرد و گفت: ما به دنبال یک رئیسی دوم هستیم.

آخوند طباطبایی‌نژاد امام جمعه موقت خامنه‌ای در اصفهان نیز درباره مضحکه انتخاباتی گفت: اینهایی که کاندید هستند بالاخره اینها ظاهر خوبی دارند شورای نگهبان هم تاییدشان کرده ولی پشت سرشون خیلی حرف می‌زنند. گوش نده به حرف‌های چرتی که دیگران می‌زنند حق نداری حرف‌هایی که دیگران می‌زنند بهش تمسک کنی؛ چرت و پرت می‌گویند یعنی حرف‌های بی‌تحقیق حرف‌هایی که همین‌طوری شنیدند اونا اینارو گوش نده…

آخوند محمد حسنی، رییس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش خامنه‌ای هم با بیان این‌که شرکت در انتخابات نظام اسلامی واجب عینی است، گفت: شرکت در انتخابات به معنای تجدید بیعت با ولی فقیه و نظام جمهوری اسلامی است و عدم مشارکت در انتخابات، موجب خسران دنیا و آخرت می‌شود.

پاره‌ای از خرده «فرمایشات» مسعود پزشکیان

در این میان، مسعود پزشکیان نماینده مورد حمایت جریان اصلاح‌طلب که از حامیان سرسخت سپاه پاسداران و از مدافعان اقدامات رهبر جمهوری اسلامی است، بیش از آن‌که وعده‌های مشخص انتخاباتی بدهد، بیش‌تر خط قرمزهای حاکمیت را به رخ مردم می‌کشد و یادآوری می‌کند.

پزشکیان از حامیان طرح «گشت ارشاد» بوده که در دولت «اصلاح‌طلب» محمد خاتمی تدوین و تصویب شد. پزشکیان در سال ۹۱ که نماینده مجلس شورای اسلامی بود طرح سئوال از محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت را امضاء کرده که «چرا طرح عفاف و حجاب اجرا نشده است!» او هم‌چنین تاکید کرده بود که حجاب قانون است و باید اجرا شود.

مسعود پزشکیان در گفت‌و‌گوی ویژه خبری خود بر سرسپردگی خود به خامنه‌ای تاکید کرده و گفته که «قرار نیست برنامه جدید بنویسیم و سیاست جدیدی اجرا کنیم» و «سیاست های کلی رهبری مشخص است» و «بنابراین نقشه سیاست ها معلوم است و مجریان وظیفه اجرای مسیرهای تعیین شده را دارند تا ما را به آن هدف ها برساند.»

او هم‌چنین در نشستی در دانشگاه تهران گفت «رهبری را قبول دارم؛ اصلا ذوب او هستم، حق توهین و بی‌احترامی ندارید!»

اصلاح‌طلبان که همواره در انتخابات بر رای قشر دانشجو حساب ویژه باز می‌کردند، این‌بار نیز مسعود پزشکیان را راهی دانشگاه‌ها کردند تا شاید رأی بخشی از دانشجویان مردد شرکت در انتخابات را به سود خود جذب کند اما او در نشست‌های دانشگاهی ناکام ماند و با تندترین برخوردها رو‌به‌رو شد.

پزشکیان در سخن‌رانی تازه خود در «جبهه اصلاحات» خود را یک اصول‌گرای اصلاح‌طلب خواند و گفت: «من اصول‌گرایم و این اصولی است که به خاطرش می‌خواهیم اصلاح کنیم.»

مسعود پزشکیان نماینده فعلی و ادوار مجلس بعد از ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری دوره چهاردهم، در جمع خبرنگاران ضمن «تسلیت سانحه برای شهدای خدمت»، گقت: «برای این‌که بتوانیم به مشارکت پرشور کمک کنیم، وارد صحنه رقابت شدم.»

او افزود: «آن‌چه ما و مجریان باید انجام دهند، حرف‌های جدید و راه جدید نیست؛ مشکل ما این است که آن‌چه سیاست‌های کلی ابلاغی از سوی رهبری و قانون و برنامه است را یک طرف می‌گذاریم و از خودمان حرف‌های دیگری می‌زنیم.»

پزشکیان گفت: «باید برای اهداف سیاست‌های ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری تلاش کنیم. قرار بوده ایران جایگاه اول منطقه را در عرصه اقتصاد، علمی و فناوری با هویت اسلامی و انقلاب داشته باشد.»

پزشکیان: «من باز هم لباس سپاه می‌پوشم؛ سپاه اگر نبود کشور تجزیه شده بود.»

پس پزشکیان تا این جا موضع خودش را صریح و روشن بیان کرده است و آن‌هم گفته است من من «اصول‌گرای اصلاح‌طلب» هستم. در واقع کشف جناح جدیدی در میان جناح‌های مرتجع حکومتی؛ او تاکید می‌کند قرار نیست سیاست‌ها و حرف‌هایی جدیدی پیش گرفته شود؛ یعنی همان حرف‌های و سیاست‌های ابراهیم رئیسی، آیت‌الله قاتل را باید زد و ادامه داد. از سوی دیگر، رئیس جمهوری باید «تدارکاتچی» رهبر باشد و نه بیش‌تر.

روایت مسعود پزشکیان از انقلاب فرهنگی

بنا به گفته پایگاه اطلاع‌رسانی پزشکیان، «پس از انقلاب دکتر پزشکیان با تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده پزشکی و کلاس‌های قرآن و نهج البلاغه و جلسات بحث و مناظره، باعث تقویت نیرو‌های مذهبی و وحدت آن‌ها در مقابل گروه‌های ضدانقلاب و تفکرات الحادی و التقاطی آنان شد.»

حملات جمهوری اسلامی تازه به‌قدرت رسیده در راستای سرکوب انقلاب مردم به دانشگاه‌ها، با سخنرانی رفسنجانی در دانشگاه تبریز در ۲۶ فروردین ۱۳۵۹ آغاز شد. به‌دنبال این سخنرانی، جمع کثیری از دانشجویان در بخش پرسش و پاسخ او را مورد مواخذه قرار دادند اما رفسنجانی تهدید به تصفیه دانشگاه‌ها کرد که با هو کردن دانشجویان مواجه شده و دانشگاه را ترک کرد.

در ۲۸ فروردین جمعی از بسیجیان و چماقداران با پشتیبانی پاسداران پس از یک راهپیمایی به دانشگاه‌ تبریز حمله کرده و دفاتر و کتاب‌خانه‌ سازمان‌های سیاسی را تخریب کرده و آتش زدند.‌(خبرگزاری پارس، متعلق به سپاه پاسداران – ۲۸ فروردین ۱۳۵۹)

در همین روز افراد مسلح سپاه و بسیج در سراسر شهرهای ایران به‌ دانشگاه‌ها یورش بردند.

جریان ارتجاعی تحت عنوان «انقلاب فرهنگی» در جامعه ما قدمتی در حدود عمر جمهوری اسلامی دارد، اما با وجود انتشار مباحث مختلف در این حوزه، شاید تاکنون کم‌تر به نقش سازمان‌دهندگان این جریان اشاره شده باشد.

مسعود پزشکیان نماینده تبریزدر مجلس شورای اسلامی که در سال ۱۳۵۹، یعنی زمان شکل‌گیری انقلاب فرهنگی در دانشگاه تبریز، دانشجوی دانشکده پزشکی بود، در گفت‌وگو با ایسنا، به خاطرات شفاهی این جریان از جمله نقش تبریز و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در آغاز انقلاب فرهنگی پرداخته است.

او البته معتقد است که عموم شعارها و اهدافی که آن روز منشاء شکل‌گیری انقلاب فرهنگی شد امروز بر زمین مانده و باید مرحله دوم انقلاب فرهنگی را در دانشگاه‌ها راه انداخت.

پزشکیان با تشریح فضای آن روزها می‌گوید: روزهای منتهی به انقلاب فرهنگی در سال ۵۹، جو دانشگاه‌ها خیلی مبهم بود و گروه‌های سیاسی همه در حال فعالیت بوده و میدان را به دست گرفته بودند، در دانشگاه‌ها بیش‌تر افراد چپی و گروه‌های تشکیلاتی مختلف حضور داشتند و کارهای مشخصی را هم انجام می‌دادند.

روزی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را دعوت کرده بودند که برای سخنرانی به دانشگاه تبریز بیاید، ما هم آن زمان دانشجوی دانشکده پزشکی بودیم و چون این دانشکده در آن زمان منسجم‌تر بود و قدرت بیش‌تری داشت قرار شد که ایشان در این دانشکده سخنرانی کند؛ چراکه در دانشکده‌های دیگر دانشگاه تبریز بیش‌تر گروه‌های چپی و مجاهدین حضور داشتند و تنها دانشکده‌ای که در هیات‌های محلی نیرو و قدرت و فضا داشت و کار می‌کرد دانشکده پزشکی بود و با تصور این‌که ممکن است آقای هاشمی را اذیت کنند ایشان را به دانشکده ما آوردند.

البته بر در و دیوار دانشگاه هم شعارهایی علیه آقای هاشمی رفسنجانی نوشته بودند از همان حرف‌هایی که این روزها هم عده‌ای که خود را مسلمان می‌دانند بر زبان می‌آورند؛ آن زمان نیروهای چپی و پیشگام‌ها و پیکاری‌ها و توده‌ای‌ها و مجاهدین این حرف‌ها را می‌زدند و امروز هم ظاهرا برخی ادعا می‌کنند مسلمانند و همان حرف‌ها را تکرار می‌کنند.

برخوردی که آن روز با آقای هاشمی رفسنجانی شد برای ما خیلی سنگین بود؛ چراکه به هر حال آن زمان ایشان نماینده تام‌الاختیار حضرت امام(ره) در شورای انقلاب و بسیاری دیگر از جاها بودند، در هر صورت آن جلسه با حضور بسیاری از گروه‌های مختلف چپی و توده‌ای‌ برگزار شد و بعد از صحبت‌های آقای هاشمی جلسه بهم خورد و ایشان را به طریقی از جلسه خارج کردند و بعد از آن دعوا آغاز شد و کارمندان دانشگاه هم با دانشجویان یکی شدند و …

پزشکیان در گفت‌و‌گوهایش به سابقه‌ خود در انقلاب فرهنگی اشاره کرده است. دو گفت‌و‌گو به‌طور خاص در این مورد روشنگرند: گفت‌و‌گو با برنامه امنیتی «شناسنامه» با مجری‌گری محمدحسین رنجبران، و گفت‌گو با برنامه امنیتی «جدال» با مجری‌گری علی علیزاده.

پزشکیان در گفت‌و‌گو با علی علیزاده در اشاره‌ای کوتاه به انقلاب فرهنگی یک کلمه به کار برد که نقش او را به‌خوبی نشان می‌دهد:

«من وقتی دانشجو بودم مسئول انجمن اسلامی بودم. مسئول گزینش بودم، مسئول پاک‌سازی.»

اصلاح‌طلبی که این دوره قرار است برای بالا بردن مشارکت و داغ‌کردن تنور «انتخابات» کمپین به راه بیندازد، در انقلاب فرهنگی، مسئول «پاک‌سازی» بوده است.

انقلاب فرهنگی فاجعه‌ای برای دانشگاه‌های ایران بود. تنها چپ‌ها و کمونیست‌ها بیرون رانده نشدند. همه مخالفان دانشجو، استاد و کارمند را بیرون کردند. پزشکیان نه‌تنها بابت مشارکت‌اش در این فاجعه عذرخواهی نکرده، که در گفت‌و‌گوهایش با افتخار آن را تکرار می‌کند.

لازم به یادآوری است که دانشگاه تبریز در پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ بسیار پیشگام و فعال بود. در گزارش هیات ویژه رسیدگی به حادثه تبریز آمده است: «وضعیت کلی در آغاز روز ۲۹ بهمن ۵۶ دانشگاه آذرآبادگان اگر چه رسما تعطیل نبوده ولی حدود پنجاه درصد دانشجویان از حضور در دانشگاه خودداری نموده بودند. آن عده نیز که در دانشگاه حضور داشتند دو دسته بودند: یک دسته در کلاس‌های درس حاضر شده و دسته دیگر تعداد آن‌ها نسبتا معدود بوده و از ساعت ۹ به آشوبگری، دادن شعار و شکستن شیشه‌های ساختمان در داخل دانشگاه پرداخته و کلاس‌های تشکیل شده را تعطیل نمودند. متعاقبا بین ساعت ۱۰ تا ۱۱ پس از شکستن شیشه‌ها و آتش زدن کیوسک گارد دانشگاه در حالی‌که از طریق کندن چوب‌های باغچه و شکستن درخت‌های دانشگاه چوب‌هایی بدست آورده بودند از دانشگاه خارج و به طرف شهر حرکت کردند.»

در روز ۲۹ بهمن ۱۱۸ نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و زخمی شدند. «۵۸۱ نفر دستگیر و ۹ نفر کشته،  ۳ دستگاه تانک، ۲ سینما، یک هتل، کاخ جوانان، حزب رستاخیز و تعدادی اتوموبیل شخصی و دولتی به آتش کشیده شدند.»

شمار کسانی که تا ظهر ۲۹ بهمن جان باختند ۶ تن بود. چند روز بعد تعداد کشته شدگان افزوده شد. از جمله کشته شدگان این واقعه می‌توان به محمد تجلا که دانشجویی ۲۲ ساله بود و همان روز کشته شد اشاره کرد و محمدباقر رنجبر آذرفام که بعد از ۱۰ روز کشته شد. هم‌چنین جوانی به نام قربانعلی شاکری در چهار راه دانشسرا با هدف سرنگونی مجسمه شاه خود را به مجسمه رساند اما گلوله ماموران به وی اصابت کرد و کشته شد.

در گزارش ارتشبد شفقت تعداد دستگیرشدگان ۵۸۱ نفر یاد شده است. این رقم در گزارش دیگری که ساواک با عنوان «وضعیت افراد دستگیر شده در جریان وقایع اخلال‌گرانه ۲۹ بهمن ماه ۵۶ در تبریز» تهیه کرد و با طبقه بندی سری در قالب بولتنی تک برگی انتشار داد تفاوت دارد. در آن‌جا آمده است که طی هفته اول تعداد ۶۹۳ نفر به اتهام شرکت در تظاهرات و تخریب توسط مأمورین انتظامی محل دستگیر و به دادسرای تبریز تسلیم گردیدند…

بنابراین، دانشگاه تبریز با این کارنامه درخشان و انقلابی، هرگز حکومت تازه به قدرت رسیده اسلامی را نپذیرفت و نهایت با سرکوب و کشتار و بستن دانشگاه‌های کشور توانستند جنبش دانشجویی را برای دوره‌ای ساکت کنند.

پزشکیان با لباس سپاه پاسداران در مجلس شورای اسلامی

پزشکیان در دوران معاونت وزارت بهداشت

پزشکیان در دوران معاونت وزارت بهداشت و سپس وزارت بهداشت در دولت اول و دوم خاتمی چندان وزیر گشاده و روشن‌اندیشی نبود. در واقع، آن‌قدر متحجر بود که سنگ بنای یکی از سیاست‌های جنسیت‌زده‌ سلامت در این کشور را گذاشت: ممنوعیت پذیرفتن دانشجوی مرد برای رشته‌های پزشکی زنان.

کسی که علیه او دست به اعتراض زد، یک پزشک زن بود: دکتر فاطمه خاتمی، نماینده‌ مشهد در مجلس ششم، مجلس اصلاح‌طلبان؛ همان مجلسی که وقتی نمایندگانش در اعتراض به حکم حکومتی دست به اعتصاب و تحصن زدند، پزشکیان با آن‌ها مخالف بود.

یکی از بی‌شرمانه‌ترین نقطه‌های کارنامه پزشکیان دفاع او از نماینده‌ مجلسی است که جرم آزار و تجاوز جنسی او محرز شده بود.

دفاع از نماینده متجاوز و آدم‌کش

این مدرس نهج‌البلاغه، در ابتدای دوره‌ هشتم مجلس شورای اسلامی به دفاع از سلمان خدادادی، نماینده‌ ملکان آذربایجان شرقی در مجلس پرداخت. خدادادی به دلیل تجاوز و آزار جنسی منشی و یکی از مراجعه‌کنندگان زن‌اش در دوران مجلس هفتم چند روزی در بازداشت در زندان اوین به سر برده بود. بازداشت او پس از رأی آوردنش برای مجلس هشتم رخ داد و به همین خاطر اعتبارنامه‌ او برای مجلس هشتم را تأیید نمی‌کردند. پزشکیان به حمایت از نماینده‌ی هم‌استانی‌اش پرداخت که بدون هیچ سابقه‌ای در پزشکی، در مجلس ششم به کمیسیون بهداشت و درمان رفته بود و رابطه بسیار خوبی با پزشکیان داشت.

دفاع پزشکیان برای تایید اعتبارنامه‌ او، حمله به طرف مقابل بود. او سخنانش را این‌گونه با حافظ شروع کرد: «واعظان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند / چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند.» با دفاع او، اعتبارنامه این نماینده متجاوز و آدم‌کش مورد تایید قرار گرفت.

چند سال بعد در آبان ۹۷ زنی به نام زهرا نویدپور بار دیگر از «سوء‌استفاده جنسی» خدادادی از خود گفت و روایت کرد که او و نزدیکانش به مرگ تهدید شده‌اند که شکایت نکنند. حتی فایلی صوتی در تیر ۹۷ در وب‌سایت هرانا‌(وابسته به فعالان حقوق بشر در ایران) منتشر شد که صدای خدادادی در حال تهدید نویدپور به مرگ در آن به گوش می‌رسید. خدادادی از نویدپور می‌خواست شکایتش را پس بگیرد. هرانا سندهایی منتشر کرد که نشان می‌داد خدادادی دختران و زنان دیگری را هم هدف آزار و تجاوز قرار داده است.

دفاع پزشکیان در آغاز مجلس هشتم از او از جمله دلیل‌های آزادماندن این مجرم جنسی برای ادامه‌دادن به تجاوزهایش در مصونیت بود.

بالاخره زهرا نویدپور ۱۶ دی ۹۷ پیش از دادگاه به شکل مشکوکی درگذشت و اعلام کردند خودکشی کرده است. خدادادی هم از حمایت مسئولان جمهوری اسلامی، چه اصول‌گرا و چه اصلاح‌طلب، محروم نماند و دستگاه قضایی‌ای که ابراهیم رئیسی ریاست وقت آن را تازه برعهده گرفته بود، خدادادی را از تجاوز تبرئه کرد. مرگ مشکوک نویدپور را هم که بسیاری آشکارا «قتل» می‌دانستند، پیگیری بیش‌تری نشد.

همه‌ این‌ها یعنی ورشکستگی اخلاقی و سیاسی اصلاح‌طلبان و اهمیت‌ندادن آن‌ها به زنان و حقوق‌شان کماکان ادامه دارد.

پزشکیان و پرونده زهرا کاظمی

پرونده زهرا کاظمی در ۲ تیر ۱۳۸۲، عکاس-خبرنگار ایرانی کانادایی که در حال تهیه گزارش از تجمع خانواده‌های بازداشت‌شدگان ناآرامی خرداد ۱۳۸۲ تهران در برابر زندان اوین بود بازداشت شد و پس از ۱۸ روز بازداشت در زندان درگذشت. محافظه کاران در ایران می‌گفتند او ممکن است به‌طور تصادفی بر اثر افتادن یا حتی زدن تعمدی سر خود به یک شیء سخت مجروح شده باشد. سعید مرتضوی، دادستان وقت تهران تلاش می کرد سکته را دلیل مرگ او عنوان کند.

 پزشکیان که وزیر بهداشت بود این که کاظمی خود مسبب این جراحت بوده را رد کرد. او گفت شکستگی جمجمه او نمی‌توانسته در اثر «برخورد تصادفی سر با شی سخت ایجاد شده باشد.» او هم‌چنین در پاسخ به درخواست کانادا برای بررسی دلیل مرگ کاظمی گفت ایران دانش کافی برای معاینه پیکر و یافتن دلیل مرگ او را دارد و این کشور اجازه تحقیق به تیم‌های خارجی را نمی‌دهد. کمیته کارشناسی هیئت تحقیق ریاست جمهوری در خصوص فوت زهرا کاظمی زیر نظر پزشکیان گزارشی تهیه کرد که بر اساس آن مرگ کاظمی «بر اثر ضربه به جمجمه و خونریزی حاصل از آن به وقوع پیوسته و این ضربه موجب ایجاد شکستگی خطی در جمجمه شده است.» پزشکیان در تشریح این گزارش در ۲۵ تیر اعلام کرد «مرگ بر اثر خون‌ریزی مغزی ناشی از ضربه به سر بوده و علت آن سکته نبوده است.»

مسعود پزشکيان در پاسخ به خبرنگاران، وجود جراحات بر صورت زهرا کاظمي را رد کرد و گفت که هيچ‌گونه جراحتي روی صورت او ديده نشده است. 

موضع پزشکیان در جنبش «زن، زندگی، آزادی»

در پی جان‌باختن مهسا امینی و جنبش ۱۴۰۱ مردم ایران،  پزشکیان در سخنرانی‌ای به‌مناسبت اربعین با اشاره به اتفاق رخ داده اعلام کرد نمی‌داند مهسا امینی کشته شده یا فوت کرده؛ اما اگر بابت این اتفاق «زمین دهان باز کند و آدم خودش بمیرد جا دارد.» در ادامه او با حضور در صداوسیما، اعلام کرد از نظر علمی نمی‌شود گفت که مهسا امینی بی‌دلیل فوت کرده. او خواستار ایجاد یک تیم ارزیاب و شفاف‌سازی در خصوص این واقعه شد. و در ادامه با صدور بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن اعتراضات، آن‌چه «دمیدن در آتش خشم و کینه و افتادن کشور در التهاب و آشوب» خواند را به نفع مردم ندانست و آن را به سود منافقان و دشمنان ایران ارزیابی کرد و نسبت به توهین به رهبر جمهوری اسلامی و آن‌چه که او «کشتن برادران نیروی انتظامی و بسیجی و تخریب اماکن و اموال عمومی» توسط معترضان توصیف کرد؛ ابراز نگرانی کرد.

دفاع ضعیف پان ترکیست‌ها از نامزدی پزشکیان

از زمانی که صلاحیت «مسعود پزشکیان» برای شرکت در نمایش انتخابات ریاست‌جمهوری جانشینی «ابراهیم رئیسی» تایید شده است، برخی از گرایشات رفرمیست و ناسیونالیست معتقدند او که در مهاباد به دنیا آمده و تحصیلات دانشگاهی‌ را در تبریز ادامه داده و نماینده پنج دوره مجلس شورای اسلامی از حوزه‌های انتخابیه تبریز، آذرشهر و اسکو بوده، شانس کسب آرای شهروندان تُرک و کُرد را بیش از دیگر کاندیداها دارد. شهروندان در‌این‌باره چه می‌گویند؟

«ابراهیم ساوالان»، نویسنده و فعال مدنی آذربایجانی در حساب فیس‌بوک خود بعد از تایید صلاحیت پزشکیان و واکنش تُرک‎ها نوشته است: «فضای عمومی پرشور و عحیبی به نفع پزشکیان شکل گرفته است و در همین چند ساعت نزدیک پنج جلسه عمومی، هرکدام با تعداد نفرات بیش‌تری برای حمایت از پزشکیان در مشکین برگزار شده است. فرهنگیان و معلمان نیز جلسه‌ عمومی بزرگی را هماهنگ کرده‌اند و فعالان سیاسی شهر نیز هماهنگ می‌کنند تا کارهای ستادی را بین خود تقسیم کنند؛ حتی آنان که تا چند روز پیش تمایلی به رای‌گیری نشان نمی‎دادند.»

در روزهای اخیر، فعالان سیاسی روی سخنوری و تسلط پزشکیان به نهج‌البلاغه بسیار تاکید کرده‌اند.

ابراهیم ساوالان، مدعی است: «خیلی بیش‌تر از آن‌چه که فکر می‌کنیم، به‌خاطر پزشکیان به صندوق برمی‌گردند… به‌نظرم نظام با ریاست‌جمهوری پزشکیان هم زیاد مشکل نخواهد داشت.»

«رضا طالبی»، پژوهش‌گر در «دانشگاه لایپزیگ» و تحلیل‌گر سیاسی تُرک در گفت‌وگو با ایران‌وایر، در مورد تایید صلاحیت پزشکیان می‌گوید: «پزشکیان قبلا که در انتخابات مجلس رد صلاحیت شده و خامنه‌ای گفته بود که تجدیدنظر شود. برای تایید صلاحیت پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری هم این خواسته علی خامنه‌ای بود که مشارکت در انتخابات را بالا ببرد. من فکر می‎کنم که پزشکیان نفر مورد تایید بیت است، نه جلیلی و قالیباف که در سال‎های اخیر نشان داده‌اند نامزدهای ضعیفی هستند و پایگاه اجتماعی گسترده‌ای ندارند.»

طالبی به ایران‌وایر می‌گوید: «شابد بتوان گفت که مسئله اتنیکی هم در بالا بردن مشارکت تاثیرگذار باشد؛ به‌عنوان مثال، مسئله ترک/فارس می‌تواند مشارکت را بالا ببرد و خود خامنه‌ای هم در واقع خواهان این است. حاکمیت نامزدی را تایید کرده است که هم می‌تواند نامزد اتنیک‌ها باشد، هم نامزد اقلیت‎های دینی، هم نامزد اصلاحات، هم نامزد گروه‎های نزدیک به لاریجانی و احمدی‌نژاد که با حاکمیت زاویه دارند و هم نامزد اعتدال‌گرایان و برخی اصول‌گرایان باشد و طبیعتا این موجب افزایش میزان مشارکت می‌شود.»

«سجاد میرزاپور» جامعه‌شناس اهل تبریز در گفت‌وگو با ایران‌وایر گفت:

«جامعه مدنی ترک در سالیان اخیر عملا از تصمیم‌گیری و مشارکت سیاسی کنار نگه داشته شده‌اند و من فکر می‌کنم پزشکیان می‌تواند تُرک‌ها را فارغ از گرایش سیاسی برای رای دادن تحریک کند. فکر می‌کنم آن بستر را بتواند تحریک کند و رای بالایی از تُرک‌ها بگیرد. موضع‌گیری علیرضا بیگی در خصوص فساد حاکم در دوران قالیباف در روزهای اخیر می‎تواند کمکی باشد برای همراهی طیف اصول‎گرایان مناطق تُرک با آرای پزشکیان.»

این جامعه‌شناس در مورد کم‌خطر بودن پزشکیان برای حاکمیت گفت: «شاید به‌صورت نمادین بتوان سقوط هلیکوپتر رئیسی در منطقه کلیبر را غروب خورشید مشهد در خطه‌ آذربایجان دانست. شاید حاکمیت به این نتیجه رسیده است که حلقه خراسان‌(مشهد) بیش‌تر از آذربایجان از حاکمیت سهم می‌خواهد و به همین دلیل منافع حاکمیت بیشتر با آذربایجان تامین می‌شود تا خراسان. به‌نظر می‌رسد در شرایط فعلی، آذربایجان به ریاست‌جمهوری راضی است، ولی خراسان به کمتر از رهبری هم راضی نیست. منظور من از حلقه آذربایجان و حلقه خراسان، گروه‌های ذینفع نزدیک به حکومت است.»

او اضافه کرد: «تنها بدشانسی پزشکیان در بحبوحه‌ تبلیغات انتخاباتی، به پایان رسیدن لیگ برتر فوتبال است که اگر او حتی در یکی از بازی‌های باشگاه تراکتورسازی شرکت می‌کرد، قادر به جذب رای هویت‎طلبان تُرک نیز می‌شد.»

با‌این‌حال، فعالین مدنی آذربایجان در شهر ارومیه ۲۰خرداد، هم‎زمان با اعلام صلاحیت شش تن از کاندیداهای ریاست‌جمهوری با نصب و توزیع اعلامیه در سطح شهر عنوان کرده‌اند با توجه به تبعیض سیستماتیک علیه اتنیک‌ها در انتخابات نمایشی شرکت نکرده و خواستار تحریم انتخابات شدند.

مسعود پزشکیان در نشست پرسش و پاسخ با دانشجویان

نشست پرسش و پاسخ پزشکیان با دانشجویان، روز یک‌شنبه ٢٧ خرداد در دانشکده فنی دانشگاه تهران برگزار شد.

مسعود پزشکیان، حرکت به سمت حذف ایده حجاب اجباری را ناممکن خواند. او گفت که در صورت انتخاب شدن حتی آزادی زندانیان سیاسی در حوزه اختیارات او نخواهد بود و اگر بخواهد کاری هم در این زمینه بکند اختیار آن را نخواهد داشت. مسعود پزشکیان در ادامه گفت: «اگر مقامی به شما وعده آزادی زندانیان در قوه مجریه را داد به شما خیانت کرده و شما را فریب داده است.»

مسعود پزشکیان در ادامه تصریح کرد : «آنان که برای رای‌(جمع کردن) وعده‌ای خارج اختیار خود دادند، اشتباه کردند.» پزشکیان گفت که او درباره آینده اقتصادی کشور نیز وعده غیرعملی نخواهد داد.

مسعود پزشکیان در جای دیگری از سخنانش از دانشجویان و جوانان خواست که «احترام و جایگاه‌(رهبر) را نگه» دارند. او گفت: «من رهبری را قبول دارم، حتی ذوب در رهبر هستم. حق ندارید به کسی که قبول دارم توهین کنید.»

مسعود پزشکیان نگفت که آیا انتقاد از رهبر میسر است و اگر انتقادی صورت بگیرد فرد منتقد به اتهام یا بهانه «توهین به رهبری» تحت پیگرد قرار می گیرد یا نه. او گفت که آزادی از نظر او پرهیز از زیرسئوال بردن «اعتقادها و باورها است.»

مسعود پزشکیان ایرانیان مقیم خارج از کشور را نیز متهم کرد که قصد «نابود کردن کشور» را دارند و به «دنبال  تبدیل کردن اعتراض به اغتشاش هستند.»

او سپس گفت که ایرانیان خارج از کشور «دلسوز کشور نیستند» و اگر کسانی در داخل با پیروی از آنان نمی‌خواهند در انتخابات پیش‌رو شرکت کنند «طبیعتا باید انتظار نتایج و عوارض آن را برای خود و کشور داشته باشند.»

این موضع‌گیری‌های پزشکیان تاکید بر خطر قرمزهای حکومت و رهبری است. مواضعی که پزشکیان، حتی صریح‌تر و علنی‌تر از برخی از اصول‌گرایان به زبان می‌آورد و هیچ وعده‌ای به مردم نمی‌دهد جز این که خط قرمزهای حاکمیت را پررنگ‌تر مطرح کند.

سخنان علی کریمی، دبیر انجمن دانشگاه شریف خطاب به مسعود پزشکیان در دانشکده فنی دانشگاه تهران

علی کریمی، به صراحت گفته گفت:

جناب آقای پزشکیان!

ما از این فریب رنگارنگ هر روزه شما و حکومت بیزاریم/ تقاضا می‌کنیم با خروج از این بازی تکراری به توهم دموکراسی دامن نزنید…

امروز که ما این‌جا سخن می‌‌گوییم، شما کاندیدای انتخاباتی هستید که حتی صلاحیت مقربین حلقه اصلی حاکمیت هم در آن احراز نشده‌ است. این صلاحیت که از روی مصحلت است، چه ارزشی دارد؛ جز آن که نمایشی باشد برای جلب مشارکت مردم؟ یک سال قبل از خیزش زن ‌زندگی آزادی دیدیم که حاکمیت چگونه به صلاح‌دید خود از مردم گذر کرد و رییس جمهور سابق را بر صندلی نشاند. حال شما برای این صندلی آمده‌اید.

ما اما باور نداریم که رنگ‌و‌بوی این حضور جز فریبی برای کسب چند رای بیش‌تر برای صندوق باشد. ما از این فریب رنگارنگ هر روزه شما و حکومت بیزاریم. ما دیدیم که چگونه پیش چشمان ما در دانشگاه شریف هنگامی که امنیت و آرامش دانشگاه زیر پای نهادهای امنیتی بود، از آن‌ها حمایت کرده و لحظاتی بعد خود را طرفدار جنبش مردم نشان دادید. شاید شما خود را پزشکی دیده‌اید که برای تنفس مصنوعی بالای سر جسم بی‌جان دموکراسی آمده؛ حال آن‌که راه این جسم نه به اتاق درمان، بلکه به گورستان است.

ما انتخابات سال ۹۶ را به یاد داریم که اصلاحات به پشتوانه رای مردم به صندلی ریاست جمهوری تکیه زد؛ اما سرانجام صاحب‌منصبان آن دولت ادعا کردند که دولت مسلح اجازه نداده برنامه‌های ایشان پیش برود. اگر ادعا دارید که می‌توانید تغییری در شرایط به وجود بیاورید، ابتدا باید توضیح دهید اکنون چه چیزی تغییر کرده جز آن‌که تاریخ مصرف اصلاح‌طلبان برای مردم گذشته‌ است. شما گذر مردم را از اصلاحات ندیده‌اید؟ خانه‌های حلقه قدرت مگر چه‌قدر از شهرها فاصله دارند؟

چرا تصور می‌کنید که مردم نمی‌دانند کابینه‌ها به‌اجبار پر از افراد فرمایشی می‌شوند؟ آیا نمی‌دانید سازمان نظامی‌ای که افتخار پوشیدن پیراهن آن را دارید، اکنون به یک تشکیلات سیاسی و امنیتی نیز بدل شده‌ است؟ همین نهاد است که با ورود به تمام حوزه‌های کشور هر رقیب سیاسی‌ای را از صحنه حذف می‌کند و با داشتن قدرت بی‌حدّ و مرز به سرسخت‌ترین مخالف دموکراسی تبدیل شده و ارادۀ خود را به تمام نهادهای کشور تحمیل می‌کند.

در چنین شرایطی، ریاست جمهوری چه معنایی دارد؟ وقتی نه توان نفوذ در رای بالاسری خود را دارد، نه می‌تواند از دخالت نهادهای موازی با خود مصون بماند و نه تضمینی هست که در تصمیمات درونی خود هم صاحب اختیار باشد. در چنین جایگاهی، چه تعبیری جز یک تدارکاتچی برای رییس جمهور می‌توان یافت؟ بهتر نیست چنین عرصه‌ای را برای بازیگران آن خالی کنید، اگر نمی‌توانید به پشتوانه‌ رأی مردم کاری را پیش ببرید؟

امروزه حاکمیت چنان مست در غرور است که حتی سیلی عدم مشارکت مردم در مهم‌ترین عرصه‌های سیاسی نیز او را هوشیار نمی‌کند. اگر ارزش مردم تنها برای همین چهار روز انتخابات نیست، چرا این ارزش در مجوز ورود واکسن راه خود را پیدا نکرد؟ هرچه باشد یادمان نمی‌رود که آن بیماری‌ای که مرگ را به بالین مردم آورد، نه کرونا که ویروس منحوس خودکامگی بود؛ ویروسی که دولت وقت هم برای آن علاجی نداشت.

آقای پزشکیان؛ ما نیز خود قلم را با ترس جان به دست گرفته‌ایم؛ نه در زیر سایه پناه آزادی بیان بلکه با بیم عواقب این گفته‌ها این‌جا ایستاده‌ایم. ما در دانشگاهی زندگی می‌کنیم که دیگر خانه امن نیست؛ بلکه به مکانی امنیتی تبدیل شده‌ است. خفقان به نهایت خود رسیده و ما به‌ عنوان دانشجو پس از هر نقدی ممکن است از سوی نهادهای بیرون دانشگاه احضار شویم.

همه ما به روشنی می‌دانیم که هیچ یک از ارکان حاکمیت صبر شنیدن کوچک‌ترین نقدها را ندارد. نکند توقع دارید که قطعی یک هفته‌ای اینترنت در آبان ۹۸ را فراموش کرده باشیم؟ همان زمانی که مردم در پی مطالبه لقمه‌ای نان به خیابان آمدند و وزیر کشور دولتی که مورد حمایت حامیان فعلی شما بود در پاسخ به کشتار مردم در کمال وقاحت مدّعی شد که هم به سر شلیک کردند و هم به پا. حمله به معترضین در نظام متبوع شما به آبان ۹۸ محدود نشد.

این نظام سابقه سیاهی در برخورد با معترضین دارد و آنان را به چشم دشمن خود می‌بیند. خوزستانِ تشنه‌لب؛ اصفهان در جست‌و‌جوی آب و زاهدان در تقلای حیات همه با سرکوب رو‌به‌رو شدند.

در سرزمینی که اصحاب قدرت ساخته‌اند، خواهرانمان به یُمن گشت ارشاد امنیت حضور در خیابان را ندارند. ما ربوده شدن زنان و دختران را به جرم گیسوان‌شان دیده‌ایم. مگر فراموش کرده‌اید که مردم در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ برای چه به خیابان آمده بودند و دولت وقت چگونه چشم بر ریخته شدن خون‌شان بست.

مسعود پزشکیان در دانشگاه شریف درباره پوشیدن لباس سپاه زمان نمایندگی مجلس مدعی شد: «من باز هم لباس سپاه می‌پوشم؛ سپاه با چیزی که الان می‌بینید متفاوت است. سپاه اگر نبود کشور تجزیه می‌شد.»؟!

پزشکیان در مناظره با موضوع اصل ۲۷ قانون اساسی و اعتراضات اخیر در دانشگاه تهران گفت: من باز هم لباس سپاه می‌پوشم؛ سپاه اگر نبود این مملکت تجزیه شده و کارمان تمام شده بود.‌(منبع: خبرگزاری دانشجو»

بقیه دارد