زنده یاد پرفیسورعبدالقیوم رهبر             

                                          

  تبانی و ترور

همزمان با گفتگوهای پیرامون توافقات بین المللی روی مسئلۀ افغانستان، ائتلافات و تناقضات تازه ای در خطوط درونی مقاومت، چنانچه فیمابین مقاومت و دشمن، پدیدار گشته است، که نمود خود را  در صف بندی های سیاسی، در رابطه با حکومت ائتلافی، موقتی و یا “حل سومی” چنانچه در آرایش جدید سیاسی – نظامی نیروها نشان میدهد. ولی آنچه درین میان برجستگی و اهمیت دارد موج تروریستی است که علیه مردم و بویژه علیه نیروهای ملی و انقلابی سر کشیده است و تفسیر خود را در تعقیدات و تشدید اوضاع سیاسی جنبش آزادیبخش ملی ما می یابد. 

استعمار به ایجاد ترور و وحشت نیاز دارد:

استعمار سرنوشت و مقدرات مردم را لگد مال میکند، آزادی آنها را می رباید، تاریخ مردم را تخطئه می نماید، به استثمار بیرحمانۀ توده های ملیونی مردم می پردازد و برای حفظ موقعیت مسلط استعماری راه ها و وسایل متعددی را بکار می بندد. اگرچه استعمار همواره میکوشد تا مردم را تحمیق کرده، تهاجم خود را برکشور مورد تجاوز “انتقال مدنیت”، “کمک انسان دوستانه”، “همکاری برادرانه” و “دفاع از انقلاب” وانمود سازد.  پردۀ افسانه ای “انسانی” و “رسالتمند” را بر غارت چپاول و آدم کشی خود بگسترد، چنانچه میکوشد از طریق دامن زدن به انگیزه های مادی از طریق قشری طفیلی در میان مردم نیازمند راه بازکند. ولی تجارب تاریخی نشان داده است که استعمار عمدتاً و اساساً میکوشد از راه ایجاد ترور و وحشت  در میان مردم آنها را از مبارزه و مخالفت باز دارد.

گسترش ترس و رعب درمیان مردم و ایجاد خوف از ایجاد عملیات انتقامجویانۀ استعمار و مزدوران  او پایه و اساس سیاست استعماری است. سیاست “زمین های سوختۀ” فاشیسم هتلری در زمان جنگ عمومی دوم و قتل مردمان بیگناه، کوره های آدم سوزی، کشتار مردم بدون محاکمه و دفاع قانونی، حمله بر زندگی شخصی و تفتیش عقاید همگی برای رسوخ اقتدار فاشیستی نازیها ضرورتی اجتناب ناپذیر بود که بدون آن نازیها نمیتوانستند ملت آلمان را بدون مقاومت به کشتار ملت ها و توده های ملیونی دیگر وا دارند.

در کشور ما نیز وقایع نظیرآن فراوان دیده شده است. اکنون همگی بخاطر دارند که چگونه وقتی چوچه سگان روسی بقدرت رسیدند برخانه و جان و مال مردم ریختند. قتل عام کیراله  در ولایت کنر برای این بوجود آمد که ضرب شستی برای قریه های همسایه نشان دهند. قتل عام مردم هرات به هدف جلوگیری از گسترش شورش مردم علیه مزدوران روسی آغاز یافت، قتل عام مردم و ریش سفیدان کلکان برای ترساندن مردم از حمایت نیروهای سازمان ما رویدست گرفته شد، قتل عام بامیان، قتل عام درۀ صوف و… که در هر کدام هزاران تن پیرمرد، جوان، کودک و زنان را قتل عام کردند همگی برای رسوخ اقتدار دولت دست نشاندۀ “خلقی” ضروری دانسته میشد. اکنون همگی بخاطر دارند که مسئولین نظارت خانه ها، توقیف خانه ها، محبس صدارت و پلچرخی، برای لست گرفتن افرادی که شبانه برای تیرباران برده می شدند، می آمدند و دسته دسته مردم را بدون محاکمه و پرسش به کشتارگاه می بردند.

امین جلاد لیست دوازده هزار زندانی را اعلان کرد که دولت تره کی آنها را “بدون محاکمه” سر بریده است. ولی خود در زمینه گوی سبقت از “استاد” خود ربود. وقتی امین توسط عساکر روسی به قتل رسید، ببرک مزدور اعلان کرد که امین بیش از یک ملیون تن را بیگناه کشته است. ولی از آنوقت تا اکنون دها هزار کشته و ملیونها تن دیگر خانه و کاشانۀ خود را ترک گفته و از بیم ارتش اشغالگر به کشورهای بیگانه پناه برده اند. هزاران تن دیگر در زندانهای جهنمی روس شکنجه می بینند و کشتار اطفال، زنان و مردمان بی دفاع مناطق مسکونی به مقیاس بی نظیری افزایش یافته است. آیا میتوان از ارتش اشغالگراستعماری انتظار ترحمی را داشت؟ در کجای دنیا ارتش استعماری بر خلق کشور مستعمره ترحم داشته است؟ شیوه های ترور و اختناق روسی بعد از تهاجم مستقیم روس به هیچ صورت با شیوه های اختناقی تره کی- امین و یا شیوه های استعماری در کشور های دیگر تفاوت نداشته باشد. چه استعمار روسی حتی برای یک روزهم نمی توانست بدون اتکاء  بر ترور و کشتار توده های ملیونی مردم به زندگی نکبتبار خود در کشور ما ادامه دهد.

موج تروریسم دولتی و بین المللی روس که توسط دستگاه جهنمی کا.جی.ب سازماندهی میشود و از بمباردمان هوائی مناطق مسکونی تا حملات کوماندوئی بر قریه جات و قصبات بی دفاع کشور ما، بوجود آوردن زندانهای وحشتناک تیپ روسی در مناطق و ولایات مختلف، اختراع شیوه های شکنجۀ روانی و فزیکی تازه، گسترش شبکه های جاسوسی در سرتاسر کشور، تلاش مداوم زندانی کردن بدون دلیل، استعمال بمب های ناپالم و کیمیاوی و مین های ضد پرسونل  علیه مردم عادی را احتوا میکند و همگی اشکال ترور و وحشت روس را در مقابل توده های مردم ما نمایش میدهد.

ماهیت این ترور نشاندهندۀ قهر ضد انقلابی و ماوراء ارتجاعی امپریالیسم روس است که برضد منافع مردم و برای سلب آزادی توده های زحمتکش وبه غرض تحقق منافع آزمندانه واستثمارگرانۀ امپریالیسم روس اعمال میشود.

فعالیت های سرکوبگرانۀ ارتش اشغالگر، حملات هوائی- زمینی نیروهای مزدور، فعالیت گستردۀ کا.جی.ب ، خاد، څارندوی، کمیته های دفاع و… زندانها و محکمه های اختصاصی همگی در واقع امتداد این ترور دولتی و بین المللی را نشان میدهد که چگونه یک ابرقدرت امپریالیستی با تکیه بر نیروی نظامی خود و با استفاده از تمام امکانات قهریه، در کشور ی که بخاطر آزادی می جنگد و در برابر ملتی تسلیم ناپذیر و قهرمان به دهشت افکنی، ایجاد ترس و وحشت و انتقامجوئی کور دست میزند تا مردم ما را به انقیاد وا دارد.

هم اکنون بیش از یک ملیون تن از فرزندان کشور ما – از پیرمردان و جوانان، زنان و کودکان- قربانی این ترور گسترده و اختناق بی نظیر امپریالیستی شده اند ودامنۀ بمب گذاری و حملات هوائی آن حتی در میان کشورهای همسایه و میزبان مهاجرین ما، پاکستان، نیز امتداد می یابد.

حملات هوائی بر مرزها و بمب گذاری در درون شهر های پاکستان که درین اواخر کسب شدت کرده است، در واقع امتداد آن ترور گستردۀ بین المللی  و دولتی  امپریالیسم روس است که در افغانستان عزیز ما بشکل مداوم گسترده و همه جانبۀ آن همه روزه اعمال میشود و اکنون مردم مظلوم ما و مردم بیگناه پاکستان را در آن سوی مرز نیز آرام نمیگذارد.

هدف از این موج تروریستی جدید البته چند گانه است:

اولاً امتداد ترس، وحشت و اختناق در میان مهاجرین که از دست امپریالیسم روس فراری شده و در کشوری بیگانه پناه گزیده اند.  این مردم باید بدانند که امپریالیسم روس دست از سر آنها برنمی دارد. حتی اگر خانه وکاشانۀ خود را ترک کرده به کشورهای دیگر نیزپناه ببرند، از انتقامجوئی امپریالیسم روس نمی توانند فرار کنند!!

این بمب گذاریها میتواند مجموع سه ملیون مهاجر افغانی را درپاکستان به صورت کتله ای در مظان اتهام همکاری با دستگاه های جاسوسی روس قرار دهد و بدینصورت تخم بی اعتمادی را در بین مهاجرین افغانی و برادران پاکستانی  شان – که از آنها مانند برادر پذیرائی کرده اند- بکارد.

این بمب گذاری ها میخواهد کشور میزبان و برادر ما پاکستان را بی ثبات تر بسازد و مسئولیت این بی ثباتی را هم نه در پیشروی امپریالیسم روس بطرف جنوب بلکه در بود و باش توأم با مجبوریت ومحرومیت مهاجرین افغان در خاک پاکستان وانمود سازد.

این بمبگذاری ها میخواهد به دولت و مردم پاکستان پیام قهرآمیز امپریالیسم روس را انتقال دهد که به ارادۀ زورگویانۀ امپریالیسم روس مبنی بر تسلط بی چون و چرای آن در افغانستان گردن بگذارند. درغیر آن سیاست سازان جنایتکار روس تنها به آتش افروزی در افغانستان بسنده نخواهند کرد و آتش جنگ تجاوزی  خود را به داخل شهر های پر جمیعت پاکستان نیز امتداد خواهند داد و درین کار قادر هم هستند.

بالاخره این بمب گذاری ها میخواهد تضادهای اجتماعی و سیاسی جامعۀ پاکستانی را به نفع خود آرایش بدهد تا در آینده و در وقت مناسب از راه  تفاعل این تضادها و از طریق عوامل مزدور خود در پاکستان  تراژیدی افغانستان را – شاید هم به اشکال جدی تر و دردناکتر آن- به پاکستان امتداد بدهد.

***

 ارتجاع با ایجاد ترور از گریبان استعمار روس سر برون می کند:

ارتجاع در طول تاریخ هماره چوب دست آماده و بی آزرم استعمار بوده است. خون میرمسجدی ها، ملامشک عالم ها و میر بچه ها نه به طورمستقیم توسط استعمار، بلکه بدست عوامل بومی آن ریخته شد. تضادهای مرحله ای میان استعمار معین و جناح مشخصی از ارتجاع نمیتواند بر روی همسرشتی وهمسرنوشتی این دو دشمن خونخوار ملت ما ومردم قهرمان ما پرده بیفکند.

ارتجاع هار ولجام گسیختۀ کشورما، به ویژه بعد از کودتای ننگین هفت ثور- بنا براوضاع و شرایط مشخصی دوباره سربلند کرده است ومیخواهد با استفاده از مبارزات قهرمانانه ودلیرانۀ مردم ما به کمک اربابان خارجی خود قدرت از دست رفتۀ خود را به طور کامل بدست بیاورد ویا درصورتی که این امکان منتفی گردد با استعمار روسی یکجا در “تقسیم قدرت” سهیم و سرنوشت مردم ما را لگد مال نماید.

هم اکنون جناح های مختلف ارتجاع مشغول ساخت وپاخت وچانه زنی با امپریالیسم روس اند تا درتقسیم قدرت آینده جایگاه نسبتاً بهتری بدست آورند. “ترازو برزمین زدن” ها  و ” نه گفتن” های آنها نیز کرشمۀ تهوع آور عجوزۀ خود فروشی را ماند که هم از گذشت روزگارخود در دل مأیوس است و هم با گذشت زمان حرص و شهوتش برای استفاده جوئی “به هرقیمتی” به رسوائی کشیده است.

چه کسی شک دارد که نمایندۀ جوان و سرسخت عقب گرائی و ارتجاع که دیروز  دست در دست امین خونخوار  حاضر به تقسیم قدرت بود اکنون در تقسیم قدرت با نجیب خادیست بخود تزلزلی راه دهد. منتها اگر دیروز این توافق خود را در همخونی قبیلوی نمایان میساخت امروز با یستی در همگونی تروریستی نشان داده شود.

تروریسم ارتجاعی مشخصۀ خود را در پوشش مذهبی می یابد. ارتجاع با همۀ جناحهای آن – خود را در لفافۀ مذهبی پوشانده است تا از احساسات پاک دینی مردم ما برای منافع آزمندانه و جنایتکارانۀ خود سوء استفاده نماید. ارتجاع تمام نیروهای ملی، مترقی، انقلابی و مستقل را با چوب تکفیر میزند و اغواگرانه نیروهای دلیر مقاومت ملی را که بهترین، آگاهانه ترین، مصمم ترین و پر آوازه ترین رهبران جنبش آزادیبخش ملی  ما را در محراب آزادی برای قربانی پیشکش کرده اند در صف پرچمی ها، خلقی ها و ستمی ها قرار میدهند.

اعلامیه ها و برنامه های ننگین  این گروه همیشه “شعله ای”، افغان ملتی، مساواتی و عناصر مستقل، همگی را به کفر و الحاد متهم میسازد و تمام مخالفین سیاسی خود را در صف وطن فروشان پرچمی خلقی قرار میدهند. و از آنهم گذشته هرکدام ازاین احزاب در اغواگری و عوامفریبی خود تا آن حدی پیش رفته اند که هر کدام با آیه و حدیث  بارها ثابت کرده اند که تمام احزاب دیگر و رهبران آنها بجز خود ایشان کافر، ملحد و دشمنان اسلام اند!!

این سفسطۀ سیاسی که اکنون بنام مذهب در صحنۀ سیاست مقاومت ملی ما جریان دارد در پهلوی امپریالیسم روس بزرگترین ضربات را بر پیکر مقاومت ما زده است. چه این سفسطۀ سیاسی  عوامفریبانه در لباس مذهب آنچنان محیط خفقان آور و رعب انگیزی را ایجاد کرده است که هزاران تن از جوانان روشنفکر و روشن بین جامعۀ ما که با هزار آرزو از چنگال امپریالیسم روس گریخته اند تا به صفوف مقاومت بپیوندند  ولی جو ترور و وحشت ایجاد شده در پشت جبهه – بخصوص در پاکستان – آنچنان ترسناک و هول انگیز بود که آنها کمتر جرئت کردند در آنجا رحل اقامت بیفکنند.      

اکنون که مدت ده سال از مقاومت سلحشورانۀ مردم ما میگذرد ارتجاع با استفاده از اوضاع مساعد منطقه و بین المللی توانسته است زیر ساخت “شبه دولتی” خود را در ساحۀ اداری تکمیل کند؛ که در هر کدام ازین احزاب “دفتر اطلاعات” ،”شعبۀ کشف خبر” و… جایگاه بخصوصی دارد. آنچه درین میان قابل تذکر است  اینکه درین “دفتر” ها و “شعبه” ها بدنام ترین و مشکوک ترین عناصر بعنوان مسئولین و همکاران جا میگیرند و از جانب دیگر این “دفتر” ها و ” شعبه” ها جائی برای کشف و خنثی کردن فعالیت های روسی وخاد نی، بلکه بعنوان تازیانۀ علیه مردم اشتراک کننده در مقاومت ملی نقش بازی میکنند.

اکنون دیگر این مسئله افشاء شده است که احزاب عقبگرا در طی سالهای گذشته بیش از هشت هزارتن از جوانان  افغان را در پاکستان  سربه نیست کرده اند و اکثریت این جوانان دلباختگان بیدریغ آزادی و ترقی اجتماعی و دشمن سرسخت امپریالیسم روس بودند.

دزدیدن افراد، دامگذاری برای افراداحزاب مخالف، سوء قصد علیه قوماندانهای دلاوری که با رهبران این احزاب ارتجاعی خرده حسابهائی دارند، کار روزمرۀ این احزاب است؛ و دستگاه های طویل و عریض “اطلاعاتی” آنها مشغول سازماندهی عملیات ضد برادران  مجاهد هستند. درحالیکه عوامل خاد در پهلوی آنها در دفتر های شان لمیده و در بهترین صورت برای برادرکشی  شان نقشه تهیه میکنند. این ترور ارتجاعی نیمرخ دیگر همان ترور استعماری است که در داخل جبهات نیز بکمک عوامل جاسوسی روس و دولت مزدور به شکل لشکر کشی های مداوم علیه نیروهای مقاومت، خلع سلاح کردن ها، کمین کردن ها و کشتار مخالفین، زیر فشار قراردادن و به هدر دادن نیروی سازمانهای دیگرمقاومت و بالاخره تسلیمی هردو طرف متخاصم به دولت مزدور ادامه دارد.

همزمان با نزدیکی های میان ارتجاع و استعمار در زیر چتر “مسالحۀ ملی” روسی و دادن طرح “عملی” برای “حل سیاسی” از طرف احزاب عقبگرای پشاور نشین در پاسخ به مشی “مصالحۀ ملی” نجیب خاد، دست درازی عناصر تروریستی ارتجاعی علیه نیروهای مترقی و ملی روز بروز کسب شدت می کند.

چندی قبل دو تن از کادرهای سیاسی – نظامی ما نیز از پشاور نا پدید گردیدند. تحقیقات ما خیلی زود این مسئله را روشن ساخت که این دو تن مبارز قهرمان که از مبارزات ضد روسی خود حماسه ها ساخته بودند در کام نهنگ آدمخوار ارتجاع  جان خود را از دست داده اند.

دام گذاری برای کادرهای قهرمان سازمان، ما را متوجه این نقطه ساخت که سردمداران ارتجاع عدۀ زیادی از عناصر ملی و انقلابی را زیر تعقیب گرفته و میخواهند در وقت مناسب – شاید با توافق اربابان پشت پردۀ خود و استعمار روسی – آنها را تصفیه و از سر راه خود- که همدستی و همنوائی با اشغالگران روسی است – بردارند.

تروریزم استعماری وتروریسم ارتجاعی هدف واحدی را دنبال میکنند:

از آغاز کودتای هفت ثور تا کنون جانمایۀ مبارزات ضد استعماری ملت ما را حضور فعال سیاسی توده های ملیونی مردم در صحنۀ مبارزه میسازد. با وجود اینکه جنبش آزادیبخش ملی ما بطور خودبخودی آغاز یافت و تا کنون هم عمدتاً به همان صورت به پیش میرود ، تمام کوشش و تلاش استعمار و ارتجاع در اینست تا مردم را از حضور فعالانه در صحنۀ سیاسی محروم سازد. هم استعمار با بمباردمانها و کشتارها، زندانها و پیگردها یش و هم ارتجاع با تکفیر کردنها، دام گذاری ها و آدم دزدی هایش هدفی جز بیرون کشیدن مقدرات مردم از دست پر توان شان ندارند.

استعمار روس و اربابان تنظیم های عقبگرای پشاوری از مردم می ترسند. از آزادی افکار و برخورد مسئولانه و هدفمند  افکار و تبلیغات گوناگون با همدیگر در هراس اند. استعمار روس میگوید: بجز از بردگی من، دیگرهمه راه ها به دامن ارتجاع و امپریالیسم منتهی میشود.

و ارتجاع میگوید: بجز از سرفرود آوردن در مقابل من دیگر همه راه ها کفر و الحاد است . درحالیکه اکثریت مردم ماهم از استعمار بیزار است و هم از ارتجاع .

محبوس کردن مردم در قفس تنگ افکار و تلقیات استعماری و ارتجاعی و دورکردن مردم از فعالیت آزاد سیاسی هم هدف استعمار روس است و هم خواست ارتجاع هار دهن پاره. و ابزار این دور ساختن نیز جز بوسیلۀ ترور، اختناق، بوجودآوردن محیط ترس و رعب و استفاده از وسایل کشتار جمعی  و تصفیه های جسدی  چیز دیگری نیست.

در محراق هدف این تروریسم نیروهای ملی انقلابی و پیش آهنگان آگاه و از خود گذر آن قرار دارد. جای تعجب نیست که هم استعمار لجام گسیختۀ روس  از نیروهای ملی انقلابی ( با نسبت دادن اسم بی مسمای شعله ای) به عنوان بزرگترین خطر آتیه یاد میکند و هم ارتجاع هار. و هم جای تعجب نیست که استعمار و ارتجاع هردو بر ناسیونالیسم آزادمنش افغانی بعنوان کفر- کفرسیاسی ومذهبی– یکجا لعنت می فرستند. همدستی استعمار و ارتجاع در قطبی کردن جامعه و سیاست ما در دایرۀ نفوذ دو نیروی ناخواستۀ اجتماعی و از صحنه دور کردن نیروهای ملی و انقلابی  ونیروهای مستقل از دایرۀ ابر قدرت ها نمیتواند فقط بعنوان یک تصادف و یا بازی تقدیر تلقی شود. این یک سیاست مشترک هدفمند و قبول شدۀ هردو و دشمن قسم خوردۀ ملت ماست.

***

نکاتی پیرامون مبارزه علیه تروریسم:

جامعۀ ما درگیر تناقضات گونه گون اجتماعی است و با یستی خود را از طریق پیاده کردن اشکال متعدد مبارزاتی از چنبر این تناقضات رهائی بخشد. تروریسم دولتی و بین المللی امپریالیسم روس را نمیتوان جز با شکست کامل امپریالیسم روس در کشور ما و سرنگونی قهری رژیم دست نشاندۀ آن از بین برد. این ناشی از ماهیت جنایتکارانه و قدرت عظیم  امپریالیستی روس برای خرابکاری، قتل و کشتار انسانها در سراسر دنیا است. هرگونه توهمی مبنی بر اینکه گویا از طریق وعظ و ارشاد و یا از راه دادن امتیازات برای امپریالیسم روس و چوچه سگان پرچمی و خلقی  اش می توان مردم را از چنگال تروریسم بی رحم روسی نجات داد، ره به سراب می برد.

تجربۀ تاریخی بشریت در جنگ جهانی اخیر نشان داد که نرمش در مقابل فاشیسم هتلری، دادن امتیازات سیاسی و جیوپولیتیکی برای رژیم نازی در آلمان، جهان را به خاک و خون کشاند و چهل ملیون انسان بیگناه را قربانی حرص و آز سیری ناپذیر رایش سوم گردانید. نرمش در مقابل امپریالیسم تجاوزکار روس، دادن امتیازات برای آنها فقط میتواند ملل و مردم دیگری را در کام این اژدهای آدمخوار جادهد. بدینصورت تروریسم به عنوان خصلت ذاتی، ماهوی و لازم امپریالیسم روس فقط با شکست قطعی این جهان خوار درکشور ما و بیرون رفتن جبری آنها از میهن ما، سرنگونی کامل حکومت دست نشاندۀ خیانت ملی “پرچمی- خلقی” میسر است. این یگانه راه جلوگیری از تروریسم گسترده و بیحد و مرز روسی درکشور ماست. مبارزات سیاسی، مبارزات دپلوماتیک، فعالیت های بشر دوستانۀ موسسات حقوق بشر، جمیعت عفو بین المللی، جمیعت های حقوق دانان و فعالیت های کمیته های همبستگی و… صدها فعالیت دیگر فقط میتواند در خدمت مبارزات مسلحانۀ آزادیبخش ملت قهرمان ما کارگر بیفتد و مستقلانه هیچگونه نقشی نمیتواند بازی کند.

درمقابله با تروریسم کور ارتجاع که در شرایط کاملاً بغرنج و حساس کنونی دهن باز کرده است باید نهایت هوشیاری خود را به خرج دهیم تا اولاً تروریسم تحمیل شده از جانب ارتجاع ما را از وظایف بزرگ مبارزۀ ضد استعمار روس باز ندارد. باید نهایت کوشش را بخرج داد تا تناقضات آشتی ناپذیر ایجاد شده توسط ارتجاع خط سیر کلی مبارزات ضد استعماری نیروهای ملی و انقلابی را خدشه دار نسازد. این مسئله ایست مربوط به استراتیژی انقلاب که در تحت هیچ شرایطی نباید آنرا تخطئه کرد و یا به آن کم بها داد.

ولی در عین حال باید با تمام نیرو جلو این تروریسم را گرفت این فاز جدیدی از مبارزه است که باید متناسب با آن تاکتیک هائی ارائه داد. بنظر ما این جلوگیری در پهلوی افشاگری های سیاسی، همچنان آمادگی نظامی، کارآگاهانه در میان توده های مردم، ایجاد فشار بر عناصر جنایتکار تا از فعالیتهای تروریستی خود دست بر دارند، تغییر در اشکال مبارزاتی و… همه را باید شامل گردد که در محراق همه اینها – درشرایط کنونی- باید کار روشنگرانه و بسیج گرانۀ توده  های ملیونی مردم ما قرار داشته باشد. بدینصورت مخدوش نکردن خط فاصل میان ما و امپریالیسم روس و جلوگیری با تمام وسایل و امکانات از گسترش تروریسم ارتجاعی در واقع کنه مبارزۀ ضد تروریستی نیروهای ملی و انقلابی  را میسازد.

استعمار روس و ارتجاع سیاه که در پیشبرد جنگ ناکامی شانرا احساس کرده اند و تعفن بدنامی شان همه جا منتشر شده است، دریک تبانی و همنوائی کامل و نقشه مند میخواهند با کشانیدن میدان جنگ  به پشت جبهه- کشورهای میزبان و بویژه پاکستان – از فروزندگی  آتش مقدس نبرد ضد روسی در داخل بکاهند، و به ازای آن آتش جنگی را در کشورهای میزبان  بین افغانها برافروزند تا عناصر ملی و انقلابی را در آنسوی مرزها بسوزاند؛ و از سوی دیگر با اشاعۀ تروریسم در کشورهای همجوار، مهاجر و میزبان را بجان هم اندازند تا هم عناصر مخالف شان – که در چنبر امنیتی  تنظیم ها نیستند- تصفیه شود و هم فشاری در پشت جبهه بوجود آورند تا به این بهانه ها زمینۀ آشتی استعمار- ارتجاع  فراهم آید.

ما به کلیۀ نیروهای میهن دوست فراخوان میدهیم که با هوشیاری کامل این پلان شوم را خنثی و افشاء نمایند. کشورهای میزبان نیز وظیفه دارند ضمن برخورد مسئولانه به امنیت مهاجرین – بویژه مهاجرین غیروابسته به تنظیم های ارتجاعی- جلو داره های بی لجام تروریست را نیز لجام زنند.

به رفقای مهاجر خود توصیه میکنیم که قوانین و مقررات کشور میزبان را تا آنجا که به آنها مربوط است مراعات کنند، ولی عوامل استعمار – ارتجاع نیز در پاکستان و یا هرجای دیگر باید بدانند که همچنانکه بر آتش نبرد ضد روسی در سنگر ها میافزائیم، در صورت لزوم بر مغز آتش گران تروریسم نیز با شیوه های مناسب خواهیم کوبید.

موانع مبارزۀ ضد استعماری را هشیارانه بکمک توده های مردم از سر راه برداریم:

ارزیابی دقیق اوضاع نشاندهندۀ اینست که مبارزات آزادیبخش مردم ما اکنون در چرخشی نهایت حساس قرار گرفته است. از یکجانب استعمار روس بعد از ده سال قتل و کشتار به این نتیجه رسیده است که ارادۀ رزمجویانۀ ملت قهرمان افغانستان دارد بر ماشین جنگی غول پیکر استعمار روسی غلبه حاصل میکند. و در صورتیکه امپریالیسم روس خیره سری نشان دهد این جنگ میتواند سالهای متمادی دوام یابد که در فرجام آن نیز جز شکست امپریالیسم روس و شگاف برداشتن امپراطوری ناپیداکرانۀ آن و پیروزی مردم قهرمان افغانستان چیزی دیگری دیده نمیشود.

از جانب دیگر نیروهای ارتجاعی واربابان پشت پردۀ آنها نیز روز تا روز متوجه میشوند که دلقک های ساخته و پرداختۀ آنها نیز نمیتوانند همگام با مردم قهرمان افغانستان به جانب سرزمین آزادی حرکت کنند. تنفر مردم از احزاب ارتجاعی وعقبگرا روز افزون است. انشعابات در میان این احزاب مسئلۀ هر روزه، فساد و گندیدگی درونی آنان اکنون “به عالم سر شده” است.

مجموعۀ این ضعف ها و کمبودها همراه با مجموعۀ این جانفشانی ها و قهرمانی ها اکنون خود را در نقطۀ متمرکز ساخته است که ادامۀ مبارزۀ مسلحانه یا عقب گشت ازآن، دادن امتیازات به امپریالیسم روس و یا پافشاری روی آزادی کامل،  بقدرت رسیدن ارتجاع بیکفایت و مردود و یا ظهور نیروهای تازه نفس تاریخی و بالاخره انقیاد و بردگی مخفی و یا آزادی واقعی برای وطن و هموطن، همگی در میزان تاریخ قرار دارد.

در چنین شرایطی نیروهای ملی و انقلابی باید هوشیار باشند که دشمنان رنگارنگ مردم میخواهند قبل از همه آن نیروهائی را از سر راه خود بردارند که میدانند آنها رهگشایان واقعی این ملت و رهبران پیروزمند آتیۀ مردم اند.

تروریسم گستردۀ استعمار و ارتجاع نشانۀ ضعف عمیق این دشمنان مردم، شکست سیاست های آنان و نشانۀ جدیت،  استواری و اهمیت  روز افزون  نیروهای ملی و انقلابی است. این اهمیت که از خلال تجارب ، پیشرفت ها وعقب گشت ها، دویدن ها وافتیدن ها بطور واقعی و از درون تحرک ذاتی مقاومت مردم ما بوجود آمده است، باید از بالقوه به بالفعل، از پراکندگی به انسجام، از تابعیت به تسلط و از محدودیت به جانب گستردگی سیر کند؛ و این در صورتی میسر است که نیروهای ملی و انقلابی برپایۀ مبارزۀ همه جانبه علیه امپریالیسم روس صفوف خود را فشرده تر ساخته و به عنوان یک نیروی موثر و مستقل ملی هم از توطئه های بین المللی در قضیۀ افغانستان جلوگیری نمایند و هم ارتجاع هار و لجام گسیخته را از اعمال تروریسم کور علیه مردم و مبارزان ملی باز دارند.

ارتجاع مردود و مأیوس ما باید این نکته را درک کند که نیروهای ملی و انقلابی با ترور و دام گذاری برای این و یا آن فرد، سرکوبی این یا آن جبهۀ نظامی، با غرش های سبعانه و یا تجاهل عارفانه از بین نمیرود. این نیروها با نیاز تاریخی جامعه و مردم ما بوجود آمده، در بوتۀ مبارزۀ ضد استعماری پرورش و قوام یافته و در مسیرت خونبار این ملت راه خود را بطرف سیادت واقعی مردم ، بطرف آزادی ملی کامل، دموکراسی واقعی  وپیشرفت اجتماعی سالم باز میکنند.

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

                                  ثبت است بر جریدۀ عالم دوام ما  

پایان

برگرفته از شمارۀ شانزدهم، سال هفتم، عقرب۱۳۶۶( نوامبر ۱۹۸۷ م)، “ندای آزادی” ارگان نشراتی سازمان آزادیبخش مردم افغانستان(ساما)