ارسالی حزب کارایران(توفان)

به مناسبت چهل وچهارمین سالگردانقلاب میلیونی بهمن ۵٧

درسهای اعتراضات اخیروسروصدای اپوزیسیون ارتجاعی

امروزشنبه ٢٢ بهمن است. چهل وچهارمین سالگرد انقلاب میلیونی مردم ایران برعلیه سلطه دیکتاتوری رژیم وابسته به امپریالیسم آمریکا، فقروشکاف طبقاتی وسرکوب های سیاسی و برای استقرارجمهوری ورفاه و آزادی .

این انقلاب ازسرسیری شکم نبود،آنطور که ضد انقلاب مغلوب تبلیغ می کنند.چنین تبلیغاتی از”روشنفکرانی بر می خیزد که به تمام آرمانهای پیشین خود پشت پازدند وامروزبه مجیزگویی رسانه های امپریالیستی وتبلیغ”انقلاب فمینیستی زن زندگی آزادی” مشغولند.سرنگونی رژِم شاهنشاهی درچنین روزی ، ٢٢ بهمن، روزجشن محرومان جامعه وعزای بقایای خاندان پهلوی ومزدوران اجانب است.

درچهل وجهارمین سالگردانقلاب بهمن باردیگربه علل بروزاین انقلاب مردمی و”دروازه تمدن رژیم شاه”وراه خروج ازاوضاع بحرانی کنونی می پردازیم.بیان وضعیت مصیبت بارکنونی به هیچوجه مشروعیتی برای حواریون نظم پوسیده سلطنتی که دل درگروامپریالیسم ومداخلات خارجی وتشدید تحریمهای اقتصادی دارند نخواهد داشت . بطور مختصر:

یکم با کودتای ننگین ٢٨ مرداد ٣٢ شاه با وابسته نمودن کامل میهن ما به قدرتهای امپریالیستی بویژه امپریالیسم امریکا درعرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی ونظامی ایران به حیاط خلوت و منطقه نفوذ آمریکا و حافظ منافع آنها محسوب می شد.ایران به یک کشور نیمه مستعمره تبدیل شدواستعمار جمعی نتیجه مترتب بر کوتادی سیاه وسرنگونی دولت ملی دکترمحمد مصدق بود.

دوم رژیم شاه بر اساس دکترین نیکسون ،نقش ژاندارم منطقه را ایفا می کرد و منافع امریکا در منطقه را تامین می نمود و براین اساس دراواسط دهه ١٣۵٠ ایران به بزرگ ترین خریدار تسلیحات آمریکایی تبدیل شد .از سال ١٩۵٠ تا زمان سقوط شاه ارزش قراردادهای خرید تجهیزات و خدمات نظامی ایران از آمریکا به حدود ۵٠ میلیارد دلار رسید

سوم تصویب واجرای طرح کاپیتالیسیون ،مصونیت قضایی اتباع امریکایی درایران ، ورود هزاران متخصص نظامی آمریکایی وسلطه آنها برارتش ، مداخله شاه درعمان و گسیل هزاران نیروی نظامی درظفار برای سرکوب انقلابیون وآزادیخوهان ضد استعماروارسال تجهیزات نظامی ازسوی شاه به مراکش،اردن و…. برنامه هایی بود که به دستورامپریالیسم آمریکا و در راستای منافع بین المللی این کشور تحقق یافت. امروزسلطنت طلبان در پاسخ به این پرسش که چرا شاه درظفار اینهمه نیرو فرستاد تا نیروهای استقلال طلب وچپ وسکولار را سرکوب کند، پاسخی ندارند ،جزفحاشی ودریدگی !

چهارم شاه فاقد اراده واستقلال بود. بطور کلی سر سپرده آمریکا بود ودرخدمت منافع امپریالیستها عمل میکرد.مناسبات دولت شاه و دولت آمریکا فراتراز رابطه دو دولت درعرصه دیپلماتیک بود. شاه مدیون امپریالیسم آمریکا بود و بقاء خود را به این ابر قدرت گره زده بود.شاه هیچگاه تصور نمیکرد که با وجود چنین حمایتی از غرب ودرراسش آمریکا ، توده ها به پا خیزند واو ورژیمش را درهم کوبند.

پنجم تشدید وژرفش بی عدالتی وتبعیض وسرکوب سیاسی درجامعه وشکاف طبقاتی وضربه به اقتصاد کشوروتخریب ونابودی کشاورزی و ورود بی رویه کالاهای مصرفی وتشویق دهقانان به مهاجرت ازروستاها به شهرها , تک محصولی شدن اقتصاد میهن واتکاء به فروش نفت ووابستگی شدید اقتصادی به آمریکا نیز از جمله سیاستهای نواستعماری بود که به کشورما تحمیل شد. اصلاحات ارضی امپریالیستی ،آب کردن کالاهای مصرفی در بازار ایران ونابودی کشاورزی نمی تواند مایه افتخار یک ایرانی میهندوست باشد.

ششم شعار” توسعه اقتصادی و فرهنگی” ودروازه تمدن شاه وجشنهای دوهزار وپانصد ساله شیراز، توخالی و ارتجاعی بود.هزینه کردن ٩۵٠ میلیون دلاربرای برگزاری چنین جشن مبتذلی بیانگر ورشکستگی رژیمی است که درکشورش بنا بر آخرین آمار دردیماه ۱۳۵۷، یکماه قبل از انقلاب بهمن ۶٠ درصد مردم درروستاها زندگی می‌کردند و«اسدالله علم»،وزیر دربار شاه درخاطرات خود درجلد۴، ص۶۵ درمورد وضعیت امکانات بهداشتی و رفاهی درروستاهای ایران چنین می گوید:

«جلسه هیئت امناء خانه‌های فرهنگ روستایی بود. وقتی جویا شدم که در دَهات چقدربرق و آب آشامیدنی داریم، معلوم شد ١% ایران آب آشامیدنی تمیز و ۴% دهات ایران برق دارند»

٩٧ درصد زنان روستایی بیسواد بودند. درکل جامعه ایران ۶٠ درصد بیسواد بودند واز فقدان آموزش وتحصیل وبهداشت ومسکن دررنج بودند.۴۵ درصد مردم زیر خط فقر بودند. این درحالی است که در آن زمان  دراواخر حکومت شاه حدود ۶ میلیون بشکه نفت تولید وبه فروش می رسید.! ایران درهمان سال‌ها یکی از بزرگ‌ترین واردکننده سلاح و کالاهای بُنجل مصرفی از آمریکا بود.رژیمی که با ادعای “دروازه تمدن” اما کتاب خواندن را ممنوع کرده بود وکتابخوان را به زندان پرتاب میکرد، نتیجه ای جزاین نمی داشت که نیروهای اهریمنی قرون وسطایی از قعرتاریخ سربرآورند وازاین آب گل آلود ماهی بگیرند وخود را بر مردم تحمیل کنند. دیدن عکس امام درماه محصول همان فقر فرهنگی عظیمی بود که رژیم پهلوی آفرید.

اکنون درچهل وچهارمین سالگرد انقلاب خشم فروخته جوانان و به ویژه زنان ایران که ازشهریورماه بار دیگر سر باز کرد و سراپای جامعه ایران را به نحو انفجاری فرا گرفت رژیم را بشدت دربحران فروبرد .

این خشم که با انگیزه اعتراض به قتل مهسا امینی دربازداشتگاه وزرا، توسط ماموران گشت ارشاد و یا عوامل امر به معروف و نهی از منکر آغاز شد، ریشه‌های بنیانی خود را در وضعیت اقتصادی ایران دارد که محصول حاکمیت اقتصادی نئولیبرالیسم، با یاری اصلاح‌‎طلبان ومافیای رفسنجانی می‌باشد.این سیاست غارت اموال عمومی که سرمنشاء فساد، رانتخواری، دزدی و راهزنی ثروت‌های ملی ایران است وبه شکل خصوصی‌سازیِ اموال عمومی با توصیه‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول است،وابستگی به بانک جهانی وصندوق بین‌المللی پول را سبب گشته که در مغایرت کامل با پیوستن به سازمان همکاری شانگهای قرار  دارد. باید این سیاست استعماری حاکم درایران با دست مردم ایران ونه نیروی بیگانه تغییر کند درغیر این صورت ممکن نیست، فقروفاقه از بین برود، کارگران، آموزگاران واقشار فرودست جامعه ولایه های متوسط خرده بورژوازی، بتوانند نفس راحتی بکشند. نئولیبرالیسم اقتصادی، سیاست‌های تعدیل اقتصادی دشمن مردم ایران است و حاکمان بر اقتصاد کشور از این سیاست تا کنون پیروی کرده و هنوز هم می‌کنند.

این شرایط وخیم اقتصادی که درعین حال محصول تحریم‌های جنایتکارانه و ضدبشری امپریالیستی نیز می‌باشد، در کنار سرکوب حقوق انسانی مردم ایران و به ویژه زنان ایران که دائما مورد تحقیر و تبعیض قرار دارند، وضعیتی انفجاری در جامعه ایجاد کرده است. رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی اگرچه درزمینه  گشت ارشاد عقب نشینی کرده اما حاضر نیست از سیاست قلدرمنشانه و ضدانسانی پوشش اجباری دست بردارد و به کرامت زنان و مردان ایران احترام بگذارد، بلکه تلاش دارد با زبان قلدری با مردم سخن براند.

رژیم دراثر بی‌اعتنائی مزمن نسبت به حقوق ومطالبات مشروع مردم، بذر شورشی را که حکومت با سیاست‌های خویش در این مدت کاشته بود بارور ساخت و وضعیتی را به وجود آورد که ما امروز با آن روبرو هستیم و چشم طمع نابکاران، اجانب و ستون پنجم آنها در ایران را، به سمت سوء استفاده  ازمیهن ما معطوف ساخته است.

کشورما ایران که کشورثروتمندوازجایگاه مهم ژئوپلیتیکی برخورداراست مورد لطف وعلاقه قدرت‌های امپریالیستی و غارت‌گر جهان به ویژه آمریکا، اسرائیل و پیمان تجاوزکار ناتو نیست. کشور ما مورد نفرت دول پاره‌ای ممالک همجوار است که با حمایت قدرت‌های بزرگ امپریالیستی برای نابودی ایران تلاش وافر می‌کنند. دول عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، جمهوری آذربایجان در زمره این ممالک‌اند. هیچ کشوری در منطقه خواهان ایرانی مستقل، امن و قدرتمند نیست و آنها مرتب با توسل به جنگ ترکیبی و تروریستی، تشویق به خشونت و ایجاد جنگ داخلی تلاش وافر دارند از ایران سوریه دیگری بسازند که بتوانند به راحتی ثروت‌های ایران را غارت کنند. آنها از همه اقدامات داعشی و انتحاری و خشونت‌طلبی در ایران دفاع کرده و این اقدامات را مورد حمایت قرار می‌دهند.

بی‌ثباتی و فقدان امنیت، برای برهم زدن طرح‌های اقتصادی ایران از جمله «ساختن جاده ابریشم، دالان شرق به غرب و جنوب به شمال وتخریب در سیاست  راهبردی ژئوپلیتیکی گردش به شرق، هدف اصلی امپریالیسم غرب و ناتو است.

همین واقعیت خصلت دوران کنونی و منظره جدید سیاسی جهان که تنزل تسلط دلار و امپریالیسم آمریکا به منزله رهبر دنیای تک‌قطبی را به دنبال دارد و به چند قطبی شدن جهان منجر خواهد شد، خشم ناتو را برانگیخته است زیرا برای آنها بقاء ایران مستقل از نظر سیاسی، قدرتمند و ثروتمند مسئله مرگ و زندگی است و تخریب و نابودی ایران در دستور کارشان قرار گرفته وبا تمام قدرت تبلیغاتی، مالی، نظامی، جاسوسی، فرهنگی، خرابکاری، تروریستی و… تلاش می‌کنند از هر نارضائی و مطالبات عادلانه مردم ایران که پاسخ شایسته خود را نگرفته است برای مقاصد شوم خود سوءاستفاده کنند و ما امروز شاهد محصول خرابکاری‌های سازما‌ن‌دیده آنها هستیم.

اعتراضات اخیر که بعد از چندی مورد دستبرد نیروهای امپریالیستی قرار گرفت وازمسیراولیه ودمکراتیکش خارج گشت طبقه کارگر ایران حاضر نشد به حمایت ازاین حرکت اجتماعی که نسبت به خواست‌های طبقه کارگر بیگانه بود برخیزد. این حرک اعتراضی به طور عمده درهمان بسترلایه های متوسط بورژوازی وخورده بورژوازی باقی ماند و تنها از کارگران می‌خواست که اعتصاب عمومی وسراسری کنند تا فرقه رجوی، تجزیه‌طلبان، اصلاح‌طلبان غرب‌گرا  وسلطنت طلبان به نیات شوم خویش نایل شوند. این تلاش درهم شکست. البته افرادی بودند که با خرابکاری تلاش کردند شعار «زن، زندگی، آزادی» را به شعار طبقه کارگر بدل کنند و یا آنها را بسیج نموده تا “حکومت شورائی” درایران مستقر سازند ولی این اقدامات مضحک با شکست روبرو شد و طبقه کارگر ایران علیرغم عدم وجود رهبری راستین و آگاه به این خفت ایران‌ستیزانه تن در نداد. شعارطبقه کارگر ایران در شرایط کنونی ، آزادی سیاسی، اجتماعی و اتحادیه‌های صنفی کارگری و بهبود شرایط زندگی اوست. زندگی طبقه کارگر ایران شعارپوپولیستی وهمه باهم «زن، زندگی و آزادی» نیست. زنان کارگر پیوند طبقاتی با مردان کارگر دارند و دست در دست هم به پیروزی نائل خواهند شد. این شعارارتجاعی، شعار همان رنگین کمانان است که در پی محو مبارزه طبقاتی در ایران بوده و با به اصطلاح «انقلاب زنانه» می‌خواهند همه چیز را به ابتذال بکشانند.

اعتراضات اخیر نشان داد که همه جنبش‌های فاقد رهبری سرکوب می‌شوند. برای پیروزی در مبارزه طبقاتی و در انقلاب اجتماعی به نیروی رهبری‌کننده و عامل آگاه سیاسی و یا شرایط ذهنی نیاز است. جنبش مردم برای اینکه پیروز شود، باید ستاد فرماندهی در این نبرد داشته باشد. در نبردی که میان طبقات فرودست و حاکمان درمی‌گیرد، مردم نیز می‌بایستی در این جنگ سرداران ورهبران عملی و نظری خود را داشته باشند. توده بی‌رهبر ویا رهبران بی‌سپاه هرگز قادربه پیروزی نیستند. آنها که به نفی رهبری سیاسی و فرماندهی واحد می‌پردازند ومروج آنارشیسم، آشوب ولیبرالیسم هستند، دشمنان مردم‌اند وجنبش را به شکست می‌کشانند. خیزش اخیر، صرف‌نظر ازهسته عادلانه‌ای که درآغاز داشت، یک حرکت خودجوش و بی‌دورنما بوده، مُسکن احساسات و فاقد چشم‌اندازاست و به راحتی آلت دست جریان‌های ضدانقلابی سلطنت‌طلب و فرقه تروریست وخرابکار رجوی و تجزیه‌طلبان قومی نیز قرارمی‌گیرد. برای دشمنان ایران کسب حقوق مطالباتی زنان مطرح نیست، جان مردم ایران ارزشی ندارد، سوءاستفاده و افزایش عداد قربانیان دررسانه های سه قلوی لندنی وشورش‌ کور وفاقد برنامه و بی هدف فقط می‌تواند به بن‌بست برسد وبه یأس بدل شود و نمی‌تواند مورد ترغیب و تشویق نیروهای آگاه سیاسی و با مسئولیت باشد.

بزرگ‌ترین درس اعتراضات اخیر،همانند جنبش‌های خردادماه ۸۸، دیماه ۹۶ وآبانماه ۹۸ این است که برای غلبه نهایی بر رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی ودرهم‌شکستن ماشین سرکوب آن، به حزب انقلابی واحد طبقه کارگر نیاز است. توده مردم ودررأس آن طبقه کارگر بدون حزب نیرومندش گوشت دم توپ بورژوازی است. طبقه کارگر بدون سازماندهی و رهبری حزبی ماهیتاً کمونیستی قادر به آزادی خویش وسایر ستمدیدگان نیست ونخواهد بود. تنها با رهبریت درست است که شعارها و مطالبات جنبش با توجه به توان و درجه آمادگی جامعه و ارزیابی تناسب قوای طبقاتی امکان پیروزی، جلب اکثریت و تحقق دارند. توسل به مطالبات غیر قابل تحقق درشرایط نامناسب فقط ضدانقلاب و دشمنان خارجی ایران را تقویت می‌کند که خواهان تحریم وتجزیه وپاره پاره کردن ایران هستند.باید صف دوستان ودشمنان مردم را ازهم تمیز داد ودرمورد مداخلات ضدبشری قدرت‌های امپریالیستی وویرانی ممالکی نظیر عراق، لیبی، سوریه، افغانستان و یمن …روشنگری کرد و مردم ایران را از تکرارچنین سناریوهای فاجعه‌باری، که درقالب «حقوق بشرودمکراسی» صورت می‌گیرد، آگاه وبر علیه اینگونه تبلیغات استعماری و مسموم مبارزه نمود. راه‌ دیگری متصور نیست!

حزب کارایران(توفان)

٢٢ بهمن ١۴٠١

www.toufan.org

https://t.me/totoufan