مصاحبۀ با انجینیرشیر”آهنگر”

باز می جوشد هریوا

یادی از جنبش دهم سرطان 

(قسمت اول)

ماه سرطان یاد آور مبارزاتی است که درآن مردم هرات یکدست ویک پارچه با شرکت مستقیم ده ها هزارنفری شان در تظاهرات، به حمایت از فرزندان مبارزشان به میدان آمدند و از خواسته ها و سنگر مبارزاتی فرزندان دلیر و رزمندۀ خود دربرابرنظام کور ومستبد سلطنتی درعمل به دفاع برخاستند.

ماه سرطان سال ۱۳۴۸شمسی  درهرات و تحت رهبری محفل نامدار و مبارز هرات، مالامال از شورمبارزۀ توده ای بود. دراین ماه چهره های مصمم، صادق و آگاه  مبارزان “محفل هرات” مانند کریم، غلام محمد، میرویس(فراهی)، کریم مستری و جمعی از دختران مکاتب و معلمان شان… به حیث گردانندگان و سخنوران ماهر در رهبری جنبش درهرات تبارز کردند و خوش درخشیدند.

درهمین ماه رژیم قرون وسطائی ظاهرشاه با دستپاچگی و هراس از حرکت مردم هرات، به سرکوب وحشیانه، زندان افکندن و تعقیب مردم و فرزندان مبارز شان پرداخته و لکۀ ننگی بردامانش حک نمود. عده ای از کادرها و رهبران و ده ها عضو “محفل هرات” همراه با جمعی از مردم، به زندان افتادند، شکنجه و تبعید شدند و حبس های طویل المدتی از طرف نظام مستبد سلطنتی برآن ها تحمیل گردید. عده ای از رهبران محفل مجبور به ترک زندگی عادی وکار وتحصیل شان شده و به زندگی مخفی طولانی پناه بردند. تعداد زیادی اعضا و هواداران “محفل هرات” از مکاتب اخراج گردیدند و…

شرح جریان این مبارزات مردم و رزمندگان هرات، صفحات زیادی از تاریخ مبارزاتی کشور ما را رنگین می سازد که کاری طولانی می خواهد، ولی می باید ثبت شود. عده ئی از خوانندگان ما دراین رابطه سوالاتی مطرح کرده و خواهان توضیح شده اند. ما دراین جا جهت توضیح بهتر آن مسایل، به انجینیر”آهنگر” که خودش یکی از بنیادگذاران و گردانندگان “محفل هرات” و درمتن این حوادث بوده مراجعه کردیم و از اوخواستیم تا شمه ای از این مبارزات را برای ما و خوانندگان ما شرح دهد.

پرسشگرسایت:

انجینیرصاحب “آهنگر” لطف کنید مقداری مختصر روی علل و انگیزه های پیدایش جنبش ماه سرطان هرات توضیح بدهید.

آهنگر: سوال تان خیلی جامع است. شرح علل پیدایش هرجنبشی، منجمله جنبش ماه سرطان ۱۳۴۸شمسی هرات، نیاز به تحلیل وضع کامل جامعه، ماهیت نظام و… دارد که به هیچ وجه در یک صحبت مختصر نمی گنجد. با این حال برای این که سوال تان بی پاسخ نماند بحر را در کوزه نه، که در کوزه چه، می ریزیم تا قسمت یک روزه ازآن بیابیم.

نظام سلطنتی افغانستان که بربنای سیستم تولیدی قرون وسطائی فئودالیته، با همدستی مشتی تاجر دلال پایه ریزی شده بود، درنتیجۀ فرسودگی و ناتوانی اش، برای حفظ خود، روز تا روز به دامن امپریالیسم جهانی(سوسیال امپریالیسم و امپریالیسم) سقوط می کرد و بیشتر وابسته می شد. مناسباتی را که چنین یک نظام فرسوده  و وابسته با ستمگری مضاعف درونی و بیرونی بر جامعه تحمیل می کرد، درهمه عرصه های تولید، توزیع، مصرف و روابط اجتماعی و فرهنگی و… مناسبات ظالمانۀ حاکمانۀ بود که روز تاروز برفقر و تنگدستی  مادی و معنوی مردم، و بالاثر نارضائیتی آن ها، می افزود. ملیون ها انسان برای بدست آوردن کار، جهت تأمین قوت لایموت، راهی ایران و کشورهای عربی  می شدند.  

درست است که درآن زمان  جنگ نبود، اما واقعیت این است که مردم دریک حالت مرگ تدریجی بسر می بردند. چنان که درسال ۱۳۵۱شمسی درحوزۀ غرب افغانستان هزارن خانواده از اثر قحطی و گرسنگی، مانند دوران اولیۀ زندگی بشر در عصرحجر، به خوردن گیاه ها  و ریشۀ گیاه ها متوسل شده بودند و هزاران نفر از گرسنگی به کام مرگ فرو رفتند. من خودم به چشم خود اجسادی را که از گرسنگی مرده بودند، در شهر هرات دیده ام.

صدها خانواده، اطفال جگرگوشۀ شان را یا به قیمت ناچیزی فروختند و یا همچنان برای زنده ماندن شان در دروازه های خانه های مردم مستعد تر رها ساختند و رفتند؛ ملیون ها انسان این سرزمین، حتی لقمۀ نان بخور و نمیر هم نداشتند، چه رسد به رفاه و آسایش و تحصیل و درمان…. فقط آسوده حالان حسرت آن روزها را می خورند.

از نظر سیاسی نیز طی سالیان درازی نظام، با استبداد مطلق حاکمیت می کرد. مبارزان دموکرات را درسال های ۳۰ شمسی سرکوب و به زندان ها  وسیاه چال ها انداخت و صدای دموکراسی خواهی را برای سال های دیگر خفه کرد. درسال ۱۳۴۴شمسی جنبش سوم عقرب را درکابل به خون کشید و…

شما می دانید که با سرکوب، خواسته ها نه تنها حل نمی شود بلکه خواسته های دیگری برآن افزوده می گردد و فریادهای گره شده کانال خروج می جویند، و، وقتی مسیر باز درسطح برای تبارز نیابند، به عمق می روند و در اعماق ریشه می گیرند، وسپس با رشد بیشتر بیرون می جهند. این جااست که محافل و سازمان های مخفی مبارز شکل می گیرند و مبارزه دراعماق جریان می یابد تا راهش را به برآمد علنی باز کند.

در آستانه و بعد از سرکوب جنبش سوم عقرب ۱۳۴۴شمسی درکابل، محافل و نهادهای مبارزاتی مخفی در افغانستان به تشکل ومبارزۀ شان سرعت بخشیدند و می بایست به مراحل دیگری از مبارزه دست یابند، که “محفل هرات” هم درهمین زمان ایجاد می شود و به کارهای مبارزاتی متناسب با وضع خود ومحیط زندگی اش آغازمی کند. جهان هم درکل در این سال ها به کورۀ داغ مبارزات آزادی خواهانۀ خلق ها بدل شده بود.

با این حال نظام مردود و تاریخ زدۀ سلطنتی پاسخ گوی نیاز زمان نبود و می بایست تغییراتی را بپذیرد، لذا تحت تأثیر عوامل متعدد داخلی وخارجی، مجبور به نمایش دموکراتیک شد و حداقل، حق تظاهرات و اجتماعات  را که (فکر می کنم) در مادۀ سی و یک و یا سی و دوم قانون اساسی اش به کاغذ کشیده بود، باید درعمل به رسمیت می شناخت.

این عوامل، که بحرش را درکوزه ریختیم، می توانند عوامل اصلی تبارز جنبش ها و تظاهرات درکشورما و منجمله در ولایت هرات باشند.  البته جنبش دهم سرطان ۱۳۴۸شمسی انگیزه های خاص خود را هم دارد که به طور مشخص از این قرار است: 

ادامه دارد