باز می جوشد هریوا

قسمت هفدهم

نگارش: انجینیرشیر”آهنگر”  

B ـ جبهۀ انجینران

الف ـ ساختمان جبهه:

 هستۀ اولیۀ پرسونل این جبهه درهرات، تعداد معدودی از رفقای تنظیم شده به وسیلۀ كار پیگیر وفعال رفقای مسئول تشكیل شهرهرات می باشند، كه شمار شان به ده نفر می رسید؛ و تعدادی هم هواخواه، ایشان را همراهی می كردند، ودرآن زمان هنوز نام مشخصی نداشتند. تشكیل این هسته مصادف است با میزان (۱۳۵۸ش). طی مدت زمانی، كمیت موجود، كیفیت هائی را آفرید و نیروهای صدیقی را به دورش جمع كرد وبعد ازاین كه یك سلسله روابط ملی ای را نصیب شد ومتكای نسبتاً پایداری پیدا كرد؛ بنا به طرح رفقای حوزه، خواست زیر نام “شورای جانبازان افغانستان”( شجا) برآمد كند. گفتنی است كه گزارش اساس گذاری آن به مركزسازمان ارائه گردید كه ضمن تائید، مجوزادامۀ نشر ارگان نشراتی آن را نیز به نام “حوت خونین” صادركردند، كه دریك قطعنامۀ سازمان درج است.

“شجا” درساحۀ سیاسی ـ نظامی با چندین عمل طراحی شده درهرات، توانست ضربات مرگباری برمتجاوزین و نوكران شان وارد آورد، كه از نظرعملی به تثبیتش منجرگردید. همزمان با آن، درجبهۀ فرهنگی، ارگان نشراتی آن سینۀ دشمن را آماج حملات خود قرا رداد. نشریۀ “حوت خونین” در هرات منتشرشد كه توجیه كنندۀ مواضع استوار “شجا” درهمه زمینه ها به شمار می رود (مسئولیت تهیه، نشر و پخش دورۀ اول “حوت خونین” را عمدتاً رفقا نعیم ازهر، آصف جان مدیر و سکینه روشنگر با عدۀ از رفقای زن درهرات به عهده داشتند-ویراستار)”حوت خونین” كه ده شماره ازآن انتشار یافت، همانند تیری زهرآگین بود برقلب استعمارسرخ و خار چشمی برای نیروهای رجعت گرای تاریخ. اما مردم آزاده از مواضع آن استقبال كردند واحزاب انحصاری كه افول خود را درطلوع آن مشاهده می كردند با آن غیرمنصفانه برخورد كردند.

“شورای جانبازان” بعد ازدستگیری یكی از اعضای مسئول و فعال نظامی آن، كه بعد از بازگشت ازسفرایران درمسیرراه به دست دولت افتاد، درساحۀ نظامی دچار سرگشته گی شد و بدون رهبری پذیرفته شدۀ نظامی ماند. بعد ازمدتی شخص موصوف (سیدآغا)  روی بعضی سازش كاری های سری (كه ما ازآن بی خبربودیم) رها شد و واپس برمقامش تكیه زد.

دراین زمان و دراین منطقه، یكی از قوماندان های تنظیم “حركت انقلاب” و قوماندان تنظیم “جمعیت اسلامی”، كه از مدت ها قبل اختلافات شخصی لومپن مآبانه داشتند، با تكیه زدن برموضع قدرت تفنگ شان و تشدید تصادم منافع حزبی شان توسط اخوانی ها، باهم برخوردهائی به سطح جنگ رویاروی می كردند. این هردو گروه، بر رفقای ما فشار می آوردند که باید به نفع یکی موضع گیری کنند، ولی رفقای ما علی رغم تهدید وفشار، به چنین کاری تن نمی دادند.

رهائی “سیدآغا” اززندان وسازشكاری او وتعهدش به وفاداری باجناح “حركت…”، به توصیۀ دولت، این پروسه را تسریع  نمود و رفقای جانباز ما را درمسیری كشید كه هرگز تصورش نمی رفت.

“شورای جانبازان” درفاصلۀ زمانی ای كه سرگیچگی ناشی از تراكم كار وفشار عوامل نامساعد آن را احاطه كرده بود، به علت عدم پختگی سیاسی و نظامی، ومهمتر ازهمه نداشتن تشكیلی مستحكم، وعلاوه برآن، درگیری با گروپ “جمعیت اسلامی”، روبه پاشیدگی رفت وكارنشراتی آن متوقف شد.

اواسط سال (۱۳۵۹ش) گروپ سی نفری از رفقای ما که ازخارج از كشور(درنتیجۀ کار رفقا درایران) آماده شده و در”جبهۀ نیمروز” تدارك تسلیحاتی می بینند، با سی نفر متحدین خود، بعد ازیك راه پیمائی پیادۀ طولانی(از نیمروز تا هرات و از بین کوه ها و دره ها) كه درجبهات سر راه نیز تاثیرات شگرف گذاشتند، و برخوردی شدید با دولت، كه درراه شان كمین گرفته وباتانك وتوپ وچندین فروند هلیكوپتر و طیارات مگ برسرشان ریخت، باتحمل تلفاتی سنگین (۲۱ نفر شهید) مسافه ای مرز نیمروز و پاکستان تا هرات را پیاده طی می كنند و به گروپ رفقا درشرق هرات می پیوندند.

از چپ به راست نفر سوم انجینیر کریم قوماندان جبهۀ انجینران با چندتن از مسئولین جبهه در درون یک صوف کوه در ولایت فراه، حین راهپیمایی مسلحانه از نیمروز به هرات.

به زودی با آمدن گروپ تازه دم رفقا، جبهه، به عنوان یك جبهۀ مستقل، زیرپوشش “جمعیت علما”، که با اثرگذاری رفقای ما در دفترش، مورد حمایت دفتر حوزۀ غرب “حرکت …”  قرارگرفت؛ درجهت جلب وجذب روشنفكر به صفوف جنگ آزادیبخش و راه گشای عمل انقلابی مردم، جانی دوباره یافت و نام “جبهۀ انجینران” گرفت. این جبهۀ نوپا طی چندین عمل ازقبل تنظیم شده، ضربات چشمگیری ـ كه درآن زمان و درآن محل نظیرش كمتر سراغ می شد ـ بر روس ها و كوبائی ها و نوكران شان وارد ساخت ونام “جبهۀ انجینران” سرزبان ها افتاد.

رفقای گروپ انجینران با ماشیندار دهشکۀ که از دشمن به غنیمت گرفته اند.

ساخت تشكیلاتی جبهه دراین لحظه چنین بود:

    ۱ ـ شورای رهبری جبهه   ۲ ـ قوماندانی نظامی جبهه

   ۳ ـ كمیتۀ فرهنگی   ۴ – كمیتۀ مالی  ۵  ـ شعبۀ صحی.

۱ـ شورای رهبری مركب از پنچ رفیق ـ مسئول سیاسی

جبهه، مسئول نظامی، قوماندان عمومی، معاون اول قوماندان عمومی ومسئول فرهنگی ـ بوده است.

             

عکس بالا زنده یاد ماما غلام محمد

  

زنده یاد محمد آخندزاده که قبل از ورود ما غلام محمد، مسئولیت سیاسی- تشکیلاتی جبهۀ انجینران را به عهده داشت

 2 ـ قوماندانی نظامی جبهه شامل اجزای زیر بود:

مسئول نظامی، قوماندان عمومی، معاونین قوماندان عمومی، كه یكی ازآن ها مسئول آموزش تئوری های نظامی بوده، و فرماندهان گروپ های نظامی.

   3 ـ كمیتۀ فرهنگی ازمسئول فرهنگی و كادرهائی چند تركیب گردیده بود. این کمیته ضمن تهیۀ اوراق و اعلامیه ها، مسئوول تهیه و تدریس مواد آموزشی به اعضای جبهه و تشکیل حلقات سواد آموزی به مردم قریه های تحت پوشش کاری جبهه بود.

   4 ـ كمیتۀ مالی شامل آمرمالی و خزانه دار.

   5 ـ شعبۀ صحی دارای سه داكتر و چهارمعاون داكتر بوده است. شعبۀ صحی در رسیدگی امور صحی به مردم شب و روز نمی شناخت و پرسونل طبی اش همیشه مصروف مداوای مردم بودند.

ادامه دارد