مصاحبه با انجینیرشیر”آهنگر”

پیوسته به گذشته

بازمیجوشدهریوا

پیشینۀ تاریخی

قسمت سوم

سال ۱۳۴۴ش عبدالاله به کابل رفت و با وساطت کاکا و مامایش با شخصیت های مبارزی مثل داکتر رحیم محمودی، داکترهادی محمودی، استاد مسجدی خان، داکتر دادگر، انجینیرعثمان و… آشنا شد و با این آشنائی به همسوئی های فکری رسید و به چیزهای نوی دست یافت. 

سال ۱۳۴۵ش او واپس به هرات و به مکتب و به صنف ما آمد و لیسۀ جامی منزلت مرکز این مبارزات را گرفت. عبدالاله به سازماندهی بهتر ومنسجم تر ما پرداخت و چندی بعد اولین هستۀ تشکیلی بنیان گذاشته شد که بعدها با تکاملش درتاریخ مبارزات کشور به نام “محفل هرات” یا “محفل رستاخیز” شهرت یافت. این محفل، درحد توان خود، با جدیت تمام به انسجام و آموزش جوانان  و تبلیغ و ترویج گسترده در سطح ولایت هرات و ولایات همجوارش می پرداخت.

در همین زمان ما حتی کتاب “مادر”، اثر قطور “ماکسیم گورکی” و کتاب “بینوایان” اثر “ویکتورهوگو” را هم دست نویس و با “کاربُن پیپر” تکثیر کردیم و در دسترس مطالعه قرار دادیم و به ولایات بادغیس، فراه وغورهم می فرستادیم.

اولین برامد علنی این جمع، که اولین مظاهره درهرات بود، در تظاهراتی در دفاع از فلسطین پس از حملۀ اسرائیل به اعراب درسال ۱۳۴۶شمسی، برابر به ۱۹۶۷میلادی، صورت گرفت. این تظاهرات مردمی را، که دولت به وسیلۀ عمالش می خواست شکل دولتی بدهد، از کنترول و ادارۀ دولت بیرون آورده و جلوداری کردیم. عبدالاله و قدوس “راد” درآن سخنرانی کردند و من(آهنگر) شعرخواندم. شب همان روز درخانۀ یکی از رفقا جمع شدیم و شعارهائی را روی پارچه ها نوشته و برای برپائی تظاهرات فردا برنامه ریزی نمودیم. فردای آن، علیرغم مخالفت دولت، مظاهرۀ باشکوهی تحت رهبری محفل ما برگزارشد که درآن تمام مکاتب و جمع کثیری از مردم شرکت داشتند و تا شام، رفقا باسخنرانی ها و شعرخوانی های شان، به مردم آگاهی رساندند و خلاف میل دولت، از مبارزات برحق فلسطین در مقابل تجاوز صهیونیسم اسرائیل دفاع کردند.

پس از این برآمد و بذرافشانی، درامه و انترکتی، عبدالاله نوشت که بسیارآموزنده و راه نجات جامعه را با یک “انقلاب دموکراتیک نوین” به تمثیل کشیده بود. با نقش آفرینی خودما، آن را به مکاتب و عموم مردم در تیاتر شهرنمایش دادیم. والی هرات که از محتوای این نمایش خبرشد، ورود ما را به تیاتر شهر و ادامۀ نمایش را ممنوع ساخت. اما، ما در مکتب ستیج ساخته و به اصناف مختلف شغلی و خانواده های شان نمایش را ادامه دادیم که اثرات فوق العاده برمردم گذاشته بود. مکاتب دخترانه و دختران مبارزش(معلم و متعلم) که درحلقات آموزشی – تشکیلاتی تنظیم بودند، پا به پای مردان حرکت می کردند و  سخنوران  و سازمان دهندگان زبده و نامداری را پیشکش عرصۀ مبارزه نمودند که در زمرۀ کادرها و رهبران محفل ما و جنبش دموکراتیک نوین بوده و هستند(هم اکنون به خاطر مسایل امنیتی از این زنان مبارز نام نمی برم، ورنه تعدادی ازآن ها چهره های برجسته، آگاه و موثر جنبش چپ و بخشی از رهبران “محفل هرات” بودند).

در پهلوی تداوم کنفرانس ها، کنسرت ها و درامه ها، به انسجام تشکیلاتی و کار تئوریک و کتاب خوانی توجه بیشتر صورت گرفت. با این عملکردها و زحمات شبانه روزی رفقای ما و علاقمندی مردم، چهرۀ محیط آموزشی، و کلاً محیط اجتماعی هرات عوض شد. دیگر، مکاتب نه تنها محل فساد نبود، بلکه محل آموزش علم و مبارزه گشته بود. خانواده ها از فرزندان شان می خواستند که درمکتب با جلوداران مبارزات، که کادرها و رهبران “محفل هرات” بودند، تماس داشته و از آن ها بیاموزند. زندگی پاک و شرافتمندانۀ هریک از رفقای ما را الگو می گرفتند.

گفتنی است که عدۀ زیادی از شاگردان مکاتب آن زمان، بعدها شخصیت های زبده و نخبگانی در رشته های مختلف علمی، فرهنگی و سیاسی جامعه گردیدند.

در مطبوعات نیز تغییراتی به وجود آمد. کسانی که روزنامۀ “اتفاق اسلام” را درآن زمان درهرات خوانده اند، می دانند که ازاین سال ها و تحت تأثیر و فشارهمین جنبش است که درآن مقالات و اشعار انتقادی راه و اجازۀ نشر می یابند. نویسندگان و شعرائی که درپیوند با ما قرار داشتند، به نوشته ها و اشعار انتقادی روی آورده و بیشتر آثارانتقادی شان را در این  سال ها و بعد ازآن آفریده اند و چهرۀ روزنامه و مجلات شهر نسبتاً عوض شد.

اکثر خانواده های ساکن هرات سیاسی شده بودند و در مظاهرات ما، موج عظیمی از زنان، تحت تأثیر کار دختران همرزم ما، شرکت می کردند.

دختران مبارز عضو محفل ما، جنبش دیگری در هرات علیه مصارف گزاف مجالس و عروسی ها و شیک پوشی و تجمل پسندی درمیان خانواده ها راه انداختند که خیلی موثر افتاد و خانواده ها، لباس و شکل زندگی این دختران مبارز را نمونه و الگو می گرفتند و ازآن تمجید می کردند. و …

درآن شرایط فقر و استبداد، که زمینه های اصلی مبارزه را می ساختند، با چنین یک کار گسترده و نفوذ گستردۀ کادرها و شخصیت های(زن و مرد) “محفل هرات” در میان مردم هرات  و اعتماد مردم به آن ها بود، که با هر فراخوان شان هزاران نفر، اعم از زن و مرد، و از شهر و روستا، به تظاهرات می پیوستند و آمال و آرزوی خود را در سخنرانی ها و رهنمودهای سخنوران ما می یافتند.

ادامه دارد