انجینیرشیر”آهنگر”

اوضاع افغانستان درحاکمیت جهادی ها

قسمت نهائی

پیوسته به گذشته

نتیجه ای که ازاین تجارب بدست آمده این است: که در شرایط حاکمیت نیروهای ارتجاعی – استعماری مسلح، خونخوار، عقبگرا و انحصارگر و در متن یک جامعۀ عقبمانده و مسلح، هرگونه دموکراسی معقول و رهگشا، و حتی متناسب با ساخت اجتماعی کشور، بدون یک پشتوانۀ تشکیلاتی منظم، سرتاسری، فراگیر، منضبط، نیرومند و مسلح و مزج شده با مردم، قادر نیست زمینۀ تحقق یابد و در سطح یک شعارخوب باقی خواهد ماند.

بناءً ساما برای تحقق دموکراسی، همپای یک برنامۀ جامع الاطراف و مترقی، تدارک و ایجاد وسیلۀ اجرائی و تضمینی آن را که همانا یک تشکیلات دموکراتیک فراگیر، منضبط و قدرتمنمد، متکی بر بازوی مسلح و در متن جامعه است ضرورت مبرم می داند. تا برآن مبنا بتوانیم زمینۀ رشد و پذیرش دگر اندیشی را با دفاع از منافع اکثریت مردم مساعد سازیم. البته در متن همچو جامعه ای خطر هرگونه نظامیگری متصوراست. ولی ما مطمئنیم که با تحقق یک دموکراسی سالم و انضباط آگاهانه می توان از این خطرات نیز پیشگیری کرد.

به نظر ما در جهت پاسخ به این  نیاز و ضرورت، باید همه از پیله های تنیده به دور خود بدرآییم و آمادگی بگیریم که برای جابجایی در یک جمع گسترده تر و موثرتر، در صورت لزوم مقداری به جلو یا به عقب حرکت کنیم تا با انسجام و کارآئی بهتر قادر به حرکت بهتر و کارآتر شویم. از نفی دیگران وتحمیل تلقیات خود بردیگران که تا به حال جز افتراق نتیجۀ نداده است، بپرهیزیم و بگذاریم هرکس مطابق به درک، فهم و توان، مهارت و علاقۀ سالمش کاری را انجام دهد. و ما زمینۀ همسوئی این کارهای مثبت را برای ایجاد یک جریان نیرومند مساعد سازیم.

“ساما” دراین راستا نیز ضمن این که از تجارب مفید و نظرات صائب و معقول خود که به قیمت مبارزۀ دشوار هفده ساله و خونبهای سه نسل از رهبران وکادرها و هزاران عضو و هوادارش بدست آمده دفاع برحق و منطقی می کند و به هیچ صورت و به هیج کس حق و اجازه نداده و نمی دهد که بر این مبارزۀ دشوار و قربانی های بی شمارش پای بگذارد. بر این باورنیز هست که: کلیه تئوری های که فرا می گیرد و یا ارائه می کند به هدف نجات انسان و در قدم نخست نجات انسان محروم بلاکشیده و به خون جولان زدۀ  وطن مان از هرگونه ستم است، نه فقط برای نشخوار کردن و یا آن را در حد یک شریعت جامد و تکامل ناپذیر نزول دادن؛ هر تئوری و فرمولی که در راه این آرمان بزرگ انسانی  مانعه ایجاد کند، “ساما” ازآن بیزار و در تقابل  با آن است. “ساما” حاضر است هر قسمت از افکار و نظریاتش را که اشتباه و یا از واقعیت ها عقب مانده باشد، در صورت تفهیم و پی بردن به آن، ازآن ببرد. و هر قسمت از نظراتش که در شرایط حاضر قابل تطبیق نیست به زمان و مکان مربوطه  اش محول کند، انتقاد سالم را درهر زمینۀ مبارزاتی بپذیرد و خود را در متن یک مبارزۀ سازنده قرار داده و تکامل دهد.

“ساما” به تجارب و مبارزات سالم دیگران ارج می نهد و از آنها می آموزد. معتقد است که مجموع این مبارزات اجزای کاروان بزرگ مبارزه و نیاز مردم هستند که باید همآهنگ و همسو ره به منزل نجات برند. و اما ممکن است برخی از ما را تلاطم اوضاع حاکم به شور آورده باشد و از هیجان زیاد نتوانیم به حقایق توجه کنیم و چنان از سر رفتۀ آن شور باشیم که دیگرانی را که به کشف حقایقی رسیده اند و یا مصروف تحقیق و جست وجوی حقایق اند و با تامل بیشتر می خواهند عمل کنند، بی عمل بخوانیم و یا قلنبه های چون تئوری باف، کتابی، فلیسوف مآب و… سربار شان کنیم و با این برخورد فاصله ها را هرچه بیشتر و نیروها را پراکنده تر بسازیم و خود چون قهرمان یکه تاز بدون سلاح و سوار بر اسب چوبی به میدان بمانیم.

و یا شاید برخی از ما به حقایقی تازه دست یافته باشیم و اما به مجرد پی بردن به گوشۀ ازحقیقت، بپنداریم که ما دیگر مرکز زمین هستیم. بر تمام زحمات اندیشورزان معاصر و ما قبل، خط بطلان بکشیم و آن هائی را هم که با فهم نسبی خود اخلاصمندانه درمیدان های رزم برحق مردم جان دادند، حماسه آفریدند و می آفرینند، ناآگاه و ناوارد به “مسایل” بخوانیم و یا قُلنبه سُلمبه هائی چون دگم و سنتی، ارتدوکس و عقبمانده… نثارشان کنیم و خود قهرمان خرافه ها شویم و فقط غُرولُند کنیم، بدین نحو با ایجاد فاصلۀ بزرگتر، به علاوۀ پراکندگی بیشتر، تئوری و عمل، شور و حقیقت و برنامه و اجراآت را چنان ازهم جدا کنیم که هریک بدون دیگری لنگ و بیکاره شود.

و اما واقعیت این است که نه شور فاقد حقیقت توانست و می تواند کاری را به انجام برساند و نه تکیۀ صرف بر حقایق بدون شور و عمل راه به جایی خواهد برد. بهتراست همۀ ما از قالب قهرمانان بدون قهرمانی بدرآئیم و در میدان دشوار گذار حل مسایل بغرنج با پیوند زدن شور و حقیقت و یکجا آمیختن تئوری و عمل و دست در دست هم گذاشتن مردمان فهم و کردار به انجام کارهای درخور توان مشترک اقدام کنیم. باور داشته باشیم انجام ولو سادۀ کار در خور توان ما، هر چند کوچک و ساده هم باشد در شرایط کنونی قهرمانی است و از حاصل جمع دیالکتیکی این کارها نتایج بزرگی بدست می آید و چه بسا که با تحول و تکامل خود حادثۀ در تاریخ کشورما بسازد.

آری دوستان! هم اکنون بازهم مادرمیهن فرزندان میهن پرست و مردم دوست  و فداکار خود را  جدی تر به میدان می طلبد، ما هم که خود را در زمرۀ این فرزندان میهن می شماریم، درپاسخ به این خواست میهن به قول شهید بزرگ رستاخیز “ناخلف باشیم اگر حاشا کنیم” و دست مان را صمیمانه و صادقانه به جانب این تبار دراز می کنیم؛ تا حرکت و کنشی همه جانبه درجهت نجات و رهائی ازاین فاجعۀ خونبارحاکم بر کشور به وجود آید.

” شرایط هر قدر دشوار است و راه پر از ناملایمات و نشیب و فراز، سرانجام کاروان آگاه ملت به پاخاستۀ ما با امواج پیشتاز جنبش مردم در سرزمین آزادی و آزادگی بر روی ویرانه های استعمار و ارتجاع جشن گل بپا می کند، گلهای بهاری، بهار آزادی.”

به امید آنروز

هژدهم جوزای 1374 ش