اوضاع افغانستان درحاکمیت جهادی ها5
انجینیرشیر”آهنگر”
اوضاع افغانستان درحاکمیت جهادی ها
قسمت پنجم
پیوسته به گذشته
چه می توان کرد؟
هم اکنون می دانیم در شرایط حاکم جنگ و خونریزی، توقف جنگ و ایجاد صلح شعار محوری روز است و عمدتاً مردم به قطع جنگ و استقرار صلح و امنیت سرتاسری می اندیشند.
دشمنان مردم ما نیز ازاین عطش مردم آگاهی دارند و می دانند که در همچو شرایط کافی است تا سرابی جلوه کند و چشمانی را بفریبد. لذا می کوشند اینبار خود را به نام صلح جو برگردۀ مردم تحمیل کنند؛ که نمونه های تیپیک آن طالبان هستند. پس از آن شورای نظار، حزب اسلامی و حتی پرچم و خلق نیز شعار صلح را ماسکی بر چهره های درندۀ شان ساخته اند تا باز تحت این شعار عدۀ را بفریبند و خون مردم را بمکند.
ولی ما به این باور نیز هستیم، همچنان که شعار همگانی و خروشان “مرگ بر روس” از عمدگی افتاد، در آینده فقط شعار صلح دادن نیز ازعمدگی می افتد و مردم خواسته های برحق دیگر شان را مطرح می کنند. نیروهای آگاه موظف اند برای خنثی ساختن سوء استفاده های دشمنان ازعطش همگانی به صلح، مفهوم صلح واقعی را روشن سازند و خواست مردم را با مضمون مردمی تفسیر و تنظیم نمایند. تا مردم مقام جنگ طلبان و جنگ افروزان را در تقابل با صلح واقعی به بینند و فریب صلح گوئی را به جای صلح جوئی نخورند.
“ساما” که در کنار مردم خود طی تمام این مدت از جنگ ضربات وحشتناکی خورده و قربانی های فروان داده است، از صمیم قلب صلح می خواهد ولی چگونه صلحی؟
“صلحی” که از تبانی این جناح های حاکم بدست آید به همان تنفس و سربلند کردن پلنگ درندۀ در حال خوردن شکار می ماند که لب هایش را برای دندان گرفتن تکۀ بعدی می لیسد.
هکذا “صلحی” که از تبانی با این جناح ها بدست آید نیز باید به همان مصداق “بهرشامت گاو حاضر، گوسفدت در پسین …” باشد و الا کله های دیگری را باید برای کندن آماده ساخت.
“ساما” هم اکنون خواستار قطع فوری جنگ خانماسوز جاری است و در تحقق این امر کاربرد هرگونه ابزار مشروع و مناسب را مجازمی داند. و اما برای پایدار ساختن صلح عادلانه مجاهدت دوام دار خواهد کرد.
ما نظر ما ن را در بارۀ صلح عادلانه و پایدار از نظر تئوریک و عملی در اسناد و نوشته های منتشر شدۀ سازمان به تفصیل ارائه دادیم. دراین جا مختصر اشارتی به چند نکتۀ آن می کنیم:
“صلح عادلانه نمی تواند برخلاف منافع تاریخی و انقلابی مردم، بخصوص مردم زحمتکش و پا برهنه متحقق گردد. چون همین مردم بار رنج و قربانی های جنگ را بر دوش کشیدند و حق دارند که در صلح دست آوردهائی داشته باشند و از آن مستفید شوند.
و اما که تاریخ نوع دیگری هم گواهی می دهد و گویای آن است که:
“… کاخ نشینان و نخبگان هماره در لحظات اول جنگ رخت بر می بندند و به گوشۀ امنی پناه می برند، تعجب آور این که هرقدر دامن مبارزه طولانی تر شود و قربانی بی همتای مردم فزونی گیرد، اشتیاق سروری این فراری های ریاست جوی نیز شعله ورتر می گردد. ولی در همه حال این نخبگان منتظر فرصت اند ، تا نقش خود را به عنوان “ناجی” و یا “میانجی” ادا نمایند.
“صلح عادلانه اگر بعد از این همه جان فشانی و فداکاری برای قهرمانان گم نام و واقعی نتواند دستاوردی از مجاهدت و استواری پیشکش کند، علاوه بر ناسپاسی به خون شهدای راه آزادی، نمی تواند جامعۀ آزاد و شکوفان آینده را مژده دهد.”
– صلح عادلانه باید حق حاکمیت ملی، تمامیت ارضی افغانستان وعدم مداخلۀ مستقیم و غیرمستقیم اجانب را تضمین کند. تامین اجباری امنیت در افغانستان به مثابه جادۀ امن و بدون محصول عبور و مرور کالای تجارتی استعمارگران، نه تنها صلح نیست که تجاوز آشکار است.
– صلح عادلانه باید حق خود ارادیت و حق تعیین سرنوشت را به خود مردم افغانستان تامین کند. تحمیل و یا پذیرش هر نیرو و یا شخصیت سوای ارادۀ مردم ما، مطابق به آرزوها و مصالح قدرتهای استعمارگر و متجاوز، در تضاد با صلح عادلانه قرار دارد.
” پذیرش دموکراسی به عنوان تعیین کنندۀ روابط درونی جامعۀ ما به مثابه اصل دیگر صلح عادلانه معقولیت و عینیت خود را می یابد. صلح عادلانه هیچ گاهی در پناه “حاکم مستبد عادل” به وجود نیامده و در افغانستان نیز به وجود نمی آید.
“و در نهایت آزاد کردن مردم ما از وابستگی اقتصادی – اجتماعی و الغای روابط و مناسبات استعماری – ارتجاعی شرط دیگری است که بدون آن نمی توان از صلح عادلانه و شرافتمندانه یاد نمود.
به نظر ما علیرغم تناقضات موجود بین این خواست های مردمی از یکسو و نیروهای وابسته از سوی دیگر، باید برای تحقق آن کار کرد.
تحلیل دقیق عملکرد نیروهای حاکم بر سرشت جامعه و جمعبندی تجارب جنبش از یک ونیم دهۀ گذشته حکم می کند که: ایحاد یک بدیل ملی انقلابی که بتواند خود را درست سازماندهی کند و از همه ظرفیت های سالم متشکل و پراکندۀ مستقل ملی بهره بگیرد، ضرورت انصراف ناپذیر وضع کنونی در تعیین سرنوشت فردای کشور به خون خفتۀ ما است. به نظر ما این بدیل باید جرئتمند و عملورز باشد تا بتواند با طرح و اجرای یک برنامۀ همه جانبۀ علمی و فراگیر برای استقرار صلح سرتاسری پایدار و عادلانه، تحقق دموکراسی برای مردم و بر این مبنا اعمار کشور ویران شده و تامین رفاه و عدالت اجتماعی، متناسب با ویژگی های جامعۀ خود وارد مبارزه شود.
نظر “ساما” براین است که این بدیل باید با سازماندهی و کنترول دقیق بتواند تمام آنهایی را که ناآگاهانه و یا تحت فشار در کنار گروه های دشمن مردم قرار گرفته ولی جنایت مرتکب نشده اند، و اکنون صادقانه حاضراند در عمل و نظر نه تنها گذشۀ خود و این باندها را شدیداً انتقاد کنند، بلکه حال هم می خواهند برای جبران آن در پیشاپیش مبارزۀ عملی علیه این باند های جنایتکار برزمند، جهت دهی سالم کند و به آنها این فرصت را بدهد تا خود را در پراتیک از ترسبات فکری، سیاسی، تشکیلاتی این باند ها بدرآورند و در صف مردم خود قراربگیرند، تا باردیگراین باندها نتوانند ازاین افراد سربازگیری کنند و آن ها را به خیانت بکشانند. و اما فوراً متذکر می شویم که سرکردگان و کادرهای جنایتکار خلق و پرچم هرگز دراین کتگوری به حساب نمی آیند.
“ساما” بدین باور است که این بدیل باید از هرگونه تقلید بیجا و الگوسازی بیقواره، چه در شکل جهیدن از روی پروسه ها و چه در فورم گرائی و کپی برداری های غربی، بپرهیزد. خواست های ذهنی و سره کردۀ چپ و یا راست عدۀ گل سرسبد را به جای خواست مردم قالب نزند. بلکه بنابر تحقیق و تجربۀ ما از مطالعۀ دقیق افکار مختلف و برخورد انتقادی سالم و سازنده به آن، این بدیل باید قاسم مشترک افکار سالم را استخراج و براساس آن منطبق با منافع ملی و آیندۀ روشن کشورعمل نماید.
ما عمیقاً اعتقاد داریم: برنامۀ واقعبینانۀ که درآن منافع مردم و بالطبع آن منافع کلیۀ نیروهای مستقل ملی درنظر گرفته شده و با شیوۀ درست در بین مردم منتقل شود، مطمئناً از حمایت شان برخوردار می شود. و آنگاه است که پایه ها و ارکان اساسی خود را از بین مردم و نیروهای ارزندۀ آن می یابد و با پیوند با آن می تواند مدعی تغییر سرشت بد حاکم برجامعه و اثر گذار بر سرنوشت آن شود.
ادامه دارد
padarjan2023-05-27T06:49:57+00:00