ش. آهنگر 

        امپریالیست ها جهان را به سوی جنگ می کشانند

ساختار جامعۀ سرمایه داری که بر سود و رقابت مبتنی است و امپریالیسم بالاترین مرحلۀ آنست، به طور طبیعی و در ذات خود آگنده از بحران و کشمکش است که گردانندگان آن برای حل آن بحران ها از شیوه های نامناسب، و از جمله جنگ، استفاده می کنند. این جنگ وستیز امپریالیستی گاهی درنتیجۀ تشدید تضادهای درونی امپریالیست ها، دامن خود شان را نیز گرفته و امپریالیست های رقیب برسر سود  و بازار و منابع سود به جان هم می افتند و کرۀ زمین را کانون جنگ های تباه کن و ویرانگر جهانی می سازند.  

به گواهی تاریخ سیستم امپریالیسم جهانی از آغاز پیدائی اش چون درنده ای وحشی در جنگ و خونریزی و ویرانی رشد و قوام یافته و بقایش را در سلطه بر دیگران می جوید. نیمۀ اول قرن بیستم، شاهد تضاد و درگیری بین امپریالیست های انگلیس و آلمان بود که بر سر کنترول اروپا دو جنگ جهانی را برپا کردند، ملیون ها انسان را به خون کشیدند و قسمت هائی از آبادی و تمدن بشریت را به خاک یکسان کردند.

در نیمۀ دوم قرن بیستم شاهد جنگ  سرد بین دو بلوک امپریالیستی به رهبری امریکا و شوروی بودیم که نتیجه اش به بردگی کشیدن قسمت هائی از جهان توسط هرکدام و به خون کشیدن بخش هائی از جهان توسط شان، مثل ویتنام، افغانستان، سومالی و عراق است. به گزارش رسانه ها در فاصلۀ ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۰ م (قبل از اشغال عراق) هواپیماهای امریکائی و انگلیسی ۲۸۰ هزار ماموریت بمب افگنی بر روی عراق انجام دادند .(گزارشی از Anthony Arnove-  عراق ده سال زیر سلطه – ماه نامۀ Review  دسامبر ۲۰۰۰ شمارهٔ ۷ )        

علاوتاً ساخت و گسترش سلاح های کشتار جمعی و ویرانی وحشت آور محیط زیست نیز محصول رشد سیستم امپریالیستی – این موجود خونخوار، ویرانگر و منفوراست. امپریالیست ها برای هزارمین بار ثابت ساختند که : امپریالیسم یعنی استعمار، یعنی جنگ، یعنی جهانگشائی و خون ریزی، یعنی غارت جهان و به اسارت کشیدن خلق ها.

اما علیرغم این همه تجربه و شناخت عملی، پس از سقوط و فروپاشی اتحاد شوروی سابق، عده ای از تئوریسن های جهان سرمایه مانند “فوکویاما” ناشیانه و یا اغواگرانه پایان تاریخ را اعلان کردند و برخی مانند “مایکل هارست” و “آنتونیونگری” در کتاب شان به نام ” Empire – امپراطوری، ص ۳۳۳”، به جهانیان نوید دادند که با وارد شدن به عصر گلوبال یا جهانی شدن، امپریالیسم و استعمار از میان رفته و دیگر جهان شاهد رقابت و جنگ میان انحصارات و دولت های امپریالیستی نخواهد بود. 

این تئوری های اغواگر، درست جا نیافتاده بود که یکی از جناح های غول ویرانگر و خونخوار امپریالیسم به تئوریسن های خیالباف و اغواگرش فرصت زیاد مشاطه گری نداد و زود نقاب ازچهره به دور افگند. هزارۀ سوم هم با یورش نظامی و وحشیانۀ امپریالیسم به افغانستان و عراق آغاز شد و نئولیبرالیسم امریکائی زیر نام “جهانی شدن”، برآن شد  تا  با زور اسلحه و ریختن خون انسان ها و ویرانی تمدن های دیگر، آقائی اش را بر جهان اعمال کند. هنوز خون از بدن کشورهای بالکان نخشکیده و دود بمباردمان های امپریالیست ها در این سرزمین ها فروکش نکرده بود که اینبار غول امپریالیسم با چهرۀ خشن تر و خونریزتر از سابق، جنگی دیگر آفرید. امپریالیسم دهن دریدۀ امریکا به یاری امپریالیست های اروپا و با همدستی بنیادگرایان مسلمان وحشی تر از خود، دریاهای خون درعراق و افغانستان و سوریه جاری ساختند، تمدن های کهنی را که افتخار تاریخ بشریت بودند، دراین مناطق ویران و به خاک یکسان کردند. در اوکراین به جرم امضاء نکردن سند وابستگی، ابتدا کودتا کردند و بعد با مشتعل ساختن جنگ داخلی آن کشور را به خاک وخون کشیدند و…

جناح دیگر (امپریالیسم روس) نیز، کمی دیرتر، درتقابل باحریف اول الذکر به میدان جنگ شتافت. جزیرۀ کریمیه را اشغال کرد، به اوکراین دست انداخت، به سوریه لشکرکشید و خلاصه طبل رقابت را با جنگ نواخت و این هردو رقیب امپریالیستی برسر تقسیم سود، کشورهائی را به میدان جنگ خونین شان بدل ساختند. درنتیجۀ این رقابت امپریالیستی، افغانستان، عراق، سوریه، اوکراین، و… به نسبت های مختلف ویران شدند، صدها هزارنفر به خون غلتیدند وملیون ها انسان آواره شدند و زندگی ملیون ها انسان برباد رفت.

جهان بعد از این یک و نیم دهۀ اخیر، به طور کامل شاهد شکست تئوری بافی های “فوکویاما”ها و “مایکل هارت” ها و “آنتونیونگری” ها و امثال شان بوده و درد و رنج تطبیق تئوری های جنگ افروزانه و سلطه گرایانۀ نئولیبرالیسم امریکا را زیرنام “جهانی شدن” کشیده است. اگر طراحان و هواداران این تئوری ها، که حتی درکشورما خواب نابودی فئودالیسم و استقرار دموکراسی را به دست امپریالیست های متجاوز می دیدند، وجدان و شرافت نفروختۀ  داشته باشند، باید اعتراف کنند که غلط می پنداشتند و برداشت ها و طرح های شان، اگر نگوئیم اغواگرانه، بگویند، اشتباه بود. آری  جوجه تئوریسن های نئولیبرال کشورما  باید به آواز بلند بگویند و بنویسند که اشتباه کرده اند؛ اگر به این اشتباه خطرناک شان که کشور ما را به نابودی کشیده است اذعان واعتراف نکنند، آنگاه مردم ما حق دارند آن ها را نیز عوامل امپریالیسم واستعمار بگویند که به ملک ومردم شان خیانت کرده اند.

هم اکنون ترامپ و دستیارانش بر شیپور جنگ جهانی دیگری پف می کنند. وزیر جنگ امریکا، که به سگ دیوانه معروف است، کوریای شمالی دارای بمب هسته ای را به “نابودی کامل” تهدید می کند. آری او به صراحت می گوید که ما می توانیم کوریای شمالی را “کاملاً نابود” کنیم و این گزینه هم روی میز ما است. پس کوریای شمالی به خطر “نابودی کامل” از طرف امریکا مواجه است.

کسی نیست از این ها بپرسد که آیا همان “قوانین” ملل متحد که به شما اجازه داد با “احساس” خطر تجاوز به “منافع” تان،  به افغانستان و عراق و جاهای دیگر “حملۀ پیشگیرانه” بکنید هم اکنون به کوریای شمالی که از طرف شما علناً تهدید به “نابودی کامل” می شود و جهانیان همه این تهدید را شنیدند، اجازه نمی دهد که به کشور شما “حملۀ پیشگیرانه” بکند و شما را بمبارد نماید؟ اگر ملل متحد صرف با “احساس خطر منافع” تان،  “حملۀ پیشگیرانه” به عراق و افغانستان را به شما مجوز داده، اینک “حملۀ پیشگیرانه”  به شما هم که کشوری را به “نابودی کامل” تهدید می کنید، صد البته که باید همان مجوز را داشته باشد. اگرکوریای شمالی از قانون “حملۀ پیشگیرانۀ” ساخت خودتان به عنوان حق بین المللی خود، استفاده کرد و شما و متحدان تان را بمباردمان کرد – آن هم بمباردمان هسته ئی – آنگاه کار به کجا می کشد؟ مثل این که “سگ دیوانه” و فرمانده احمقش، درگفتار وکردار جنگ طلبانۀ شان، قدرت محاسبۀ عواقب شوم این گفتار وکردار را ندارند. با این حال جهان تحت رهبری این ها و متحدان شان به کجا کشیده می شود؟

 از سوی دیگر حاکمان کوریای جنوبی به مثابه توله سگ قلاده به گردن امریکا، بیخردانه و جنگ طلبانه در زیر سبیل چین و مجاورت روس، خواستار استقرار سلاح های هسته ئی امریکا در کوریای جنوبی شده اند. مگر این پف کردن بر شیپور جنگ جهانی نیست؟ چین و روسیه چرا باید اجازۀ چنین کاری را بدهند که امریکا به عنوان رقیب شان از آنسوی دنیا سلاح هسته ئی اش را به چندکیلومتری کشورهای شان آورده و فردا آن ها را نیز تهدید به “نابودی کامل” بکند؟

تاریخ فراموش نکرده است که با انتقال چند دانه موشک به کوبا، توسط خروشچف رهبر وقت سوسیال امپریالیسم شوروی، با اعتراض شدید امریکا ومتحدانش، جهان تا چند قدمی یک جنگ جهانی رسیده بود. حال چگونه می توان تصور نمود که چین و روسیه با انتقال سلاح هسته ئی امریکا به کوریای جنوبی(زیرسبیل شان) به اعتراض و لشکرکشی متقابل دست نزنند؟ و مثلاً در کوبا یا ونزویلا و … سلاح هسته ئی مستقر نکنند؟ این آتش افروزی یک جنگ جهانی نیست، پس چیست؟     

امریکائی ها و متحدان شان درسوریه با بمباردمان ارتش سوریه و کمک به داعش، دانۀ جنگ با روسیه می چینند.

با اعزام نیرو وسلاح به پولند و اوکراین نیز رویاروئی با روس ها را تشدید می کنند. بستن ادارات روسیه درامریکا و عمل متقابل روس ها، بر جدال بین شان می افزاید و تضادهای بین این دوغول وحشی جنگ طلب و جنگ افروز را روز به روز شدت می بخشد. و…

در منطقۀ خلیج فارس تضادهای بین حکام، متبارزتر می شود و خطر تصادم آن می رود. عربستان سعودی به عنوان چوب دست امریکا، گاهی به فرق یمن زده می شود و آن را به خون می کشد، گاهی به ایران چنگ و دندان جنگ نشان می دهد و اینک با قطر درآویز شده است. امپریالیسم امریکا با فروش ملیارد ها دالر اسلحه به عربستان سعودی و امارات که یک جانب ستیز هستند و هکذا فروش ملیاردها دالر اسلحه به قطر که جانب دیگر دعوا است بر آتش اختلافات بنزین می ریزد، تا نفت و پول بیشتری را از منطقه ببرد. حال با مشتعل شدن جنگ دراین منطقه چه اتفاقات خونین و ویرانگری خواهد افتاد، از تصور بیرون است. ولی امریکائی ها بدین خیال هستند که به امریکا درآن سوی دنیا هیچ صدمۀ نمی رسد؟؟ً!!

اسرائیل به عنوان غدۀ خبیثۀ دیگری، برطبل جنگ می نوازد. ازکمک با داعش وبنیادگرایان اسلامی همانندش درجنگ باسوریه، تا راه انداختن بزرگترین مانورنظامی دراین روزها، واینک با حملۀ هوائی دیروزش به سوریه، نشان می دهد که اسرائیل جزئی از پروگرام جنگ افروزانۀ امریکا درمنطقه است و آتش افروزی می کند.

شعله ور شدن جنگ های مرزی بین هند وچین به عنوان پرنفوس ترین کشورهای جهان و دارای بمب اتمی و همچنان جنگ وکشتار مرزی بین هند و پاکستان نیز آژیرهای خطر جنگ منطقه ئی را که به جنگ گسترده ئی خواهد انجامید، به صدا درمی آورد.

اروپائی ها نیز بعد از سیاست “اول امریکا” ی ترامپ و برخوردهای ارباب منشانۀ او، سرافکنده شدند و اینک که اتحادیۀ اروپا هم دربحران فروپاشیست، برای انتقال این بحران ها به طرح ایجاد ارتش اروپائی متوسل شدند، یعنی به جنگ توجه می کنند.

ایران هم با صدور انقلابش به کشورهای مسلمان مداخله می کند. افغانستان، عراق، سوریه، یمن، بحرین، لبنان و … ازاین مداخلات ایران آسیب فراوان دیده اند. طبیعیست که چنین مداخلاتی برانگیزنده وتشدید کنندۀ مداخلات عربستان سعودی وهابی و پاکستان و ترکیۀ اخوانی و همچنان اسرائیل و امریکا دراین کشورها شده و برتشدید جنگ واختلافات بومی و منطقه ئی افزوده است.

این ها و مسایلی از این قماش به ما هشدار می دهند که امپریالیست ها وحاکمان مرتجع کشورهای مداخله گر، جهان را به سوی جنگ می کشانند. لذا باید به خلق های جهان این آژیر را داد که با اتحاد خود جلو این جنگ طلبی ها را سد شوند. به ویژه مردم امریکا، اروپا، روسیه، اسرائیل، چین، هند، پاکستان، عربستان سعودی، هردو کوریا، ایران و ژاپن، که حاکمان شان به نسبت های متفاوت تومورهای خبیثۀ جنگ هستند، باید با بسیج همگانی و اعتراضات مناسب، جلو حاکمان شان بایستند و حاکمیت شان را فلج بسازند تا نتوانند به جنگ افروزی های شان ادامه دهند که اینبار جنگ جهانی یعنی نابودی بشریت.