فرستنده: آرش

      “الگو”-  کتابی که پیشگوئی های علمی اش ثابت شد

قسمت یازدهم

 کمک یا غارت وچپاول؟

ادامۀ بحث قبلی:

نظری به كشور به ظاهر آراستۀ تركیه می اندازیم؛ كه نمونۀ دیگری از وابستگی به سرمایۀ جهانی، وگویا الگوی سرمایه داری درمنطقۀ خود در برابر كشورهای همجواری است كه گهگاهی، به ویژه از امریكا، سر پیچی می كنند. به قول مبارزین تركی، تركیه كشوری است نیمه مستعمره زیر بار قرض، كه امریكا و اروپا با استفاده ازاین قرضدهی به علاوه ای بهره گیری ازمنابعش، از آن به حیث وسیلۀ عبور به شرق نزدیك و كشورهای وامانده از شوروی سابق كه درهمجواری تركیه هستند بهره می گیرند. به ویژه امریكا با نفوذ و سرمایه گذاری در تركیه آن را به حیث شلاقی علیه ایران، عراق وسوریه به كار برده است.

از مطالعۀ گزارش انتشاریافتۀ كشوری تركیه به I C 8  مسایل زیر را می توان بدست آورد:

“… اقتصاد تركیه یك اقتصاد وابسته به امپریالیسم است. این اقتصاد عمیقاً زیر بار قرض فرورفته است. درماه جون ۲۰۰۳ م  قروض خارجی تركیه به  ۹، ۱۳۷ ملیارد دلار امریكائی رسید كه با قروض داخلی اش بیش از ۲۰۰ ملیارد دلار می شود. سازمان های جهانی سرمایه مانند بانك جهانی وصندوق بین المللی پول كه طلبكاران عمده هستند، مطابق برنامه وسود خود نحوۀ مصرف و به كاربرد سرمایه را به تركیه دیكته می كنند، كه این عمدتأ به ضرر تركیه است. امپریالیسم امریكا كماكان در تركیه امپریالیسم صاحب نفوذ وهدایتگراست. با آن كه امپریالیسم آلمان طی ۷۰ سال “شریك تجارت”  تركیه بوده، ولی هم اكنون امریكا، به ویژه درساحات صنعت نظامی درتركیه، ازآلمان پیشی گرفته و یك رقابت دراین رابطه بین امپریالیسم آلمان وامپریالیسم امریكا درجریان است. امپریالیست های فرانسه، انگلیس وسویدن نیز درتركیه به سرمایه گذاری های غارتگرانه مصروف اند…

سیاست های تحمیل شده ای اقتصادی موسسات جهانی سرمایه وكشورهای امپریالیستی طلبكار در تركیه، كه ۷۰ میلیون جمعیت وشرایط فوق العاده خوبی دارد، روز تا روز به فقر، بیكاری و تنگدستی هرچه بیشتر مردم تركیه منجر می شود…  درپروگرام خصوصی سازی اخیراً ۳۰۰ هزار كارگر كار شان را از دست دادند… هم اكنون تركیه بیش از ۱۰ میلیون نفر بیكار دارد. ۱۳ تا ۱۵ میلیون انسان درتركیه در مرز گرسنگی بسر می برند ودرمجموع ۲۵ میلیون انسان زیر خط فقر زندگی می كنند… و اما سرمایه گذاری ها بیشتر دربخش نظامی به سود امریكا، صنایع مونتاژ ومصرفی و بانكداری… صورت می گیرد  كه نه شغل زا است ونه به مردم سودی می رساند.” ( گزارش کشوری T K P    و… به IC8)

عدۀ زیادی ازمردم تركیه برای بدست آوردن قوت لایموت شان در سراسر اروپا پراكنده اند وبه شاق ترین كارها تن می دهند. مردم دراعتراض به سرمایه های خارجی در تقابل با حساسیت های كشورهای امپریالیستی، به حزب اسلامی تركیه(حزب اردوغان) رأی دادند تا شاید بتواند با امپریالیست ها رویاروئی كند. ولی این تصور باطلی بود، چون چنین احزابی نیز با دمسازی با امپریالیسم عمل می كنند و حزب اسلامی حاكم تركیه نیز فرصت طلبانه درآغوش امپریالیسم لمیده است وتمام همش را متوجه رسیدن به اتحادیۀ اروپا ساخته است. به خاطر ورود به اتحادیۀ اروپا قصاص را كه نص صریح قرآن است از قوانین جزائی تركیه حذف كرد واین كار توسط “حزب اسلامی” صورت گرفت. چنین كاری برای یك حزب غیرمذهبی (سكولار) امری طبیعی است ومتمدنانه جلوه می كند؛ ولی برای “حزب اسلامی” جز زد و بند با امپریالیسم معنای دیگری ندارد. وعكس این زدوبند را نیز ازامپریالیسم با ارتجاع دركشورهای دیگر می توان دید. یعنی این كه امپریالیسم و ارتجاع برای تأمین منافع شان با اصول خدائی، كه از آن به عنوان اعتقاد خود یاد می كنند وحتی دیگران را به جرم سر پیچی از آن اعدام می كنند، نیز پای معامله می روند، چه رسد به مقررات موضوعه ای انسانی.

نمونۀ دیگری ازافریقا بیاوریم. اقتصاد دانان بانك جهانی و صندوق بین المللی پول از كشورافریقائی غنا (GANA) با ۱۵ میلیون جمعیت “به عنوان نمونۀ سرفراز” برنامۀ شان یاد می كنند. بانك جهانی وصندوق بین المللی پول به هدف گشودن اقتصاد به روی سرمایه داران خارجی، سرازیر شدن كمك های خارجی را به غنا دردستور كار گرفتند ( مثلی كه هم اكنون افغانستان را گرفته اند ) “درطول ۷ سال، از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۸ م كشور غنا با دریافت ۸ ملیارد دلار قرضۀ خارجی و داخلی یكی از بزرگترین دریافت كنندگان این نوع منابع مالی شد.” ( جهانی کردن فقر وفلاکت ص 252 – 253 )

این سرمایه گذاری ها عمدتأ دربخش استخراج معادن و قطع جنگلات و َالوارسازی برای غارت و انتقال آن به خارج كشور، به كاررفته است كه موسسات و كشورهای قرض دهنده ازآن برای صدور و فروش و بدست آوردن سود خود استفاده كرده اند.

“عملكرد بخش تولید كننده ای مواد غذائی و دامداری كه برای رفاه اكثریت مصرف كنندگان غنائی بسیارحیاتی است، دركل منفی بود.” ( همانجا )

درنتیجۀ اِعمال این سیاست های غارتگرانۀ بانك جهانی و صندوق بین المللی پول “میزان رشد سالانۀ تولید ناخالص داخلی كه در اواسط دهۀ ۱۹۸۰؛  ۶  درصد بود تا سال ۱۹۹۰ به ۲. ۷ درصد كاهش یافت.

“تورم كه… به۲. ۲۵ درصد درسال ۱۹۸۹ رسیده بود، در۱۹۹۰ به ۷. ۳۷ درصد افزایش پیدا كرد.” ( همانجا )

 شواهد نشان می دهند كه چنین سرمایه گذاری های خارجی بیشترین زیان را متوجه تهیدستان غنا كرده است  و مردم غنا كه هستی شان و دارائی كشورشان به غارت رفته بیشترین ضربه را از آن خورده اند. “برای نمونه، درصنعت بسیار حساس ماهیگیری هزینۀ مواد اولیه ای وارداتی برای ماهی گیران خرده پا كه عمدتأ برای مصرف داخلی ماهیگیری می كنند… افزایش یافت… برعكس مزد واقعی مصرف كنندگان كاهش یافته و قدرت خرید ومصرف پایان آمده است…” چون ۶۰ درصد پروتئین مصرف غنائی ها از ماهی وفراورده های آن تأمین می شود، كاهش مصرف ماهی به علت افزایش قیمت، سوء تغذیه را دركشور بسیار بیشتر كرده است.” …

ادامه دارد