فرستنده : آرش

           “الگو”-  کتابی که پیشگوئی های علمی اش ثابت شد

قسمت اول

یاد داشت فرستنده: کتابی که در ذیل می خوانید اولین کتابی است که سال ها قبل با یک روش تحلیلی و استدلال محکم به رد تجاوز و افشای اهداف پلید تجاوزگران امریکائی – ناتوئی پرداخته است. زمانی که این کتاب چنین مسئله ای را مطرح کرد تعداد زیادی از “تحلیلگران” و “روشنفکران” جامعۀ ما اعتقاد داشتند، ویا گمان می کردند، که متجاوزین کشورما را آباد خواهند کرد. عده ای ساده لوح می گفتند کابل را “کازابلانکا” و هرات را “دوبی” خواهند ساخت و مخالفین تجاوز، به ویژه نویسندۀ این کتاب، را به باد ناسزا می گرفتند. عده ای هم غرض ورزانه و بادیده درآئی بر این کتاب لجن پراکنی کردند، که درسطور بعدی نمونۀ ازآن را خواهیم آورد.  اما امروز، گذشت زمان بر تحلیل ها وپیشگوئی های این کتاب صحه گذاشته وعملکرد جنایتکارانۀ امپریالیسم واهداف شومش، آنچنان که دراین کتاب پیشبینی شده بود، ثابت شده است. لذا هم اکنون انتشار دوبارۀ این کتاب، فوق العاده جالب ومفید است.

قبل از نشرکتاب حیفم آمد که پرسش و پاسخی را که درمقالۀ نویسندۀ به نام “احمد برومند” در پورتال “افغانستان آزاد- آزاد افغانستان” دربارۀ این کتاب منتشرشده، دراینجا ازنظرخوانندگان عزیز نگذرانم. احمد برومند می نویسد:

“در مورد کتاب “افغانستان الگوی دموکراسی امریکایی، از تحمیل تروریزم تا صدور دموکراسی” نوشتۀ هموطنی به اســم ( و.آیــــیـــژ) … (چهرۀ معلوم الحالی) ضمن تهمت وافترا …  با دیده درآئی، نوشتن ونشر کتاب را هم، کار سازشی وانمود کرده است. من این تهمت ناروا و سوء نیت ” … ” را در زمینه طی ایمیلی به اطلاع یکی از روابط نزدیک نویسندۀ کتاب مزبور رساندم و چنین پاسخ گرفتم:

    “دوست عزیزآقای برومند! کتابی که هزاران انسان دردمند کشورما آن را بیانگرآرمان ها وپاسخگوی سوالات شان دانستند ومی دانند، کتابی که تعداد زیادی از روشنفکران وکتاب خوانان وطن ما آن را در نوع خودش کم بدیل می دانند، کتابی که براعتبار تحلیل ها و پیشگوئی هایش روز تا روز افزوده شده وصحت آن اثبات می گردد، کتابی که به تقاضای مردم  پنج بار و به هزاران نسخه چاپ شده است، اگر به مخالفت عده ای هم مواجه شده است اشکالی ندارد. از سوی دیگر مگر نگفته اند  که دریا به لپ لپ سگ مردار نمی شود. آخر از کجای  کتاب “افغانستان الگوی دموکراسی امریکائی، ازتحمیل تروریسم تا صدور دموکراسی” می توان حتی یک کلمه بیرون کرد که ازآن بوی سازش با تجاوز وامپریالیسم و حاکمیت وابسته به آن براید؟ برعکس سرتا پای این کتاب و کلمه کلمه اش برضد تجاوز و با دلایل و براهین محکم وعلمی در افشای ماهیت ضد انسانی امپریالیسم و حاکمیت دستنشانده اش است؛ ودر نوع خود یگانه اثری است که با شهامت ومنطق از موضع چپ انقلابی به دفاع از چپ، انقلاب، سوسیالیسم ومنافع توده های زحمتکش مردم ما پرداخته است. هرکسی که  این کتاب را خوانده باشد ویا بخواند با دیدن چنین افترائی به مفتری لعنت می فرستد.

“شما ارزش هر اثر را  از برخورد و عکس العمل مثبت ویا منفی خوانندگان آن می توانید بسنجید. به این معنی که ببینید که چه تعداد(پنج مرتبه چاپ وهزاران هزار خواننده) و ازآن مهمتر چه کسانی (بهترین فرزندان زحمت کش کشورما که به قول بسیاری، از پول نان فرزندان شان “الگو” را خریده اند) آن را تائید و چه تعداد وچه کسانی (معدود افراد مُغرض و لافک والبته امپریالیسم و متحدینش) با آن مخالفت می کنند. با این حال من فکر می کنم عدۀ هم گاهی با سوء تفاهم به تائید ویا تردید مطلبی می پردازند که می توان با بحث سالم و توضیح افکار برغلط فهمی غلبه کرد. درهمین مورد خاص از انبوه مطالبی که در کتاب “افغانستان الگوی دموکراسی امریکائی، از تحمیل تروریسم تا صدور دموکراسی” مطرح شده و دوصد وسی ویک صفحه را احتوا می کند، دوجمله را(آنهم گسیخته از سیاق کلام) گرفتن، و روی آن سال ها و به تکرار برداشت های غلط خود را نوشتن وصحبت کردن، و از تمام مطالب دیگر ذکری نکردن، اگر سوء تفاهم نباشد سوء نیت را می رساند که امید است چنین نباشد. با آن که خوانندۀ محترمی به نام “نادر” مشخصاً به این انتقادات نا روا پاسخ گفته است، من هم به احترام شما و برای رفع سوء تفاهم  وآخرین کلام به عرض برسانم که:

“درآن کتاب هرگز “جنگ خلق” نفی نشده، بلکه صحبت از عدم مساعدت شرایط برپائی آن است. آن جا گفته شده که “هم اکنون (سال ۱۳۸۳ش، شش سال قبل از امروز) که جنگ همه راخسته کرده و ویرانی های زیادی را امپریالیست ها وفوندامنتالیست ها درجنگ های ویرانگرشان برکشورما تحمیل کرده اند، طرح شعار جنگ مسلحانه به مثابه یک تاکتیک روز(خوانندۀ محترم دقت کنید تاکتیک روز ونه ستراتیژی)، طرح بسیار احمقانۀ است…  از نظر چپ، جنگ توده ای به عنوان یک ستراتیژی مطرح است که اگر ایجاب کند ونه این که هم اکنون(یعنی آن زمان) آن را به کار بگیرد”.  اگر این طرح درآن زمان غلط بود، آن هائی که جنگ مسلحانه را بمثابه تاکتیک آن روز درست می دانستند  و مبارزۀ مسلحانه را شکل عمدۀ مبارزه تشخیص کرده بودند، پس چرا به آن عمل نکردند وجنگ ادعائی شان را شروع نفرمودند، کسی حتی صدای فیرموش کشی را هم علیه تجاوزگران ازآن ها نشنید؟ به ازای آن با همدستی با امپریالیسم اشغالگرکشورما به “ان جی او” سازی و اخذ ملیون ها دالر،  و به اساس مستندات شما، حتی شش سال بعد درطیارۀ مخصوص کرزی در شرکت به جلسات سردمداران امپریالیسم جهانی در لندن ومونشن روی می آورند؟ این ها که برعکس، جنگ برضد خلق را شروع کرده اند. ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا! چه می گویند وچه می کنند.

“یا للعجب! مگرمی شود هرکسی را که درست و نادرست شعارسردهد و درعمل خلاف آن عمل کند، آن را اصولی وانقلابی و… گفت؛ واگر کسی شرایط را درست درک کرد ومطابق آن شعارداد و مبارزه کرد؛ وگذشت زمان هم صحت گفتار و کردارش را تائید کرد، چون به مذاق عده ای لافزن  برابر نیست، آن را رد نمود وتکفیرکرد؟  این خیلی ظالمانه است وفقط از آدم های بی پروا وبی مسئولیت و “سرتنبه” ساخته است. ما هم آن چنان که شاهدهستید به آن وقعی نگذاشته و نمی گذاریم.

“و در مورد فرستادن نماینده به پارلمان، بازهم غلط فهمی ویا مغالطه شده است.  “و. آئیژ” به نیروهای ملی – دموکراتی که آن ها را درمتن کتاب، ضد اشغال وضد استبداد می خواند، درصفۀ ۲۱۳ پیشنهاد می کند که:  ,کمیسیونی ازنمایندگان خبره  و وحدت طلب کلیه نهادها وتشکلات ملی – دموکرات غرض تدوین برنامۀ دموکراتیک همه جانبه، مبتنی برمنافع اکثریت مردم افغانستان، بسازند. درمحور این برنامه وآئین کاری مورد قبول همه، باید تشکل سرتاسری را بمثابه بدیل سومی درجامعه بنیاد نهاد. آن بدیل به حیث یک نیروی منسجم با برنامه می تواند درتمام عرصه های ممکن  با قدرت وتوانمندی حضور بیابد، نمایندگانش (نمایندگان بدیل قدرتمند ملی دموکرات ضد اشغال وضد استبداد) به پارلمان بروند و به حیث یک اپوزیسیون نیرومند در تقابل آنچه نادرست وخلاف منافع مردم است موضع گیری روشن بکنند وطرح های سالم خود را به گوش مردم برسانند,.

“ازاین طرح تا به “پارلمانتاریسم” دریاها فاصله است. این طرح هیچ ربطی به پارلمانتاریسم ندارد.  نهادهای نیرومند ملی وحتی  شخصیت های کاریسماتیک(فره ایزدی) درطول تاریخ توانسته اند پارلمان هائی را بیکاره بسازند ویا آن را چنان در ذهنیت مردم رسوا وماهیتش را افشاء کنند که اثرمنفی اش را بر زندگی مردم به حد اقل برسانند. درکشور خودما، یادشان گرامی، دکتورمحمودی وآقای غبار پارلمان را از درون آن چنان رسوا ساختند که مردم دیگر ارزش توتی به آن پارلمان قایل نبودند. آن ها شخصیت های کاریسماتیکی با پشتوانۀ قوی مردمی بودند که هروقت درپارلمان مسئلۀ خلاف منافع مردم مطرح می شد، ضمن مخالفت با آن درداخل پارلمان، به بیرون پارلمان نیز ظرفیت وقدرت بسیج مردم را داشتند و با برپائی تظاهرات گستردۀ مردمی کار پارلمان را مختل می کردند. مهاتما گاندی درهند، دوکتورمصدق درایران، لوممبا درکانگو نیز شخصیت های کاریسماتیک ومردمی بودند که هرزمانی که می خواستند کارپارلمان وحکومت وحتی اشغالگران کشورشان را مختل می کردند.  و از نهادها مثلاً “حزب وفد” در مصر در وقتش مبارزات پارلمانی موثری کرد. ویا  مثلاً حزب بلشویک روسیه فرکسیونی به داخل پارلمان فرستاد تا از درون پارلمان را افشاء کند و… .  “و . آئیژ” نیز از چنین بدیلی  واز اشکال کار احتمالی اش، که متاسفانه به وجود نیامد تا نمونه های کارش را ارائه می کرد، می گوید. عین همین بحث ونظر “و . آئیژ” را سال ها بعد درمصاحبه هائی که در پورتال “افغانستان آزاد – آزادافغانستان” زیرعنوان “مضحکۀ انتخابات” صورت گرفت شخصیت های مطرح ونامدار سیاسی چپ کشور ما مطرح کردند. دریکی دوتا ازآن مصاحبه ها نیز از تاثیر شخصیت های کریسماتیک ونقش احزاب نیرومند در افشاء و خنثی سازی پارلمان ها مثال هائی آورده شده است.

“باید فوراً متذکرشد که مجموعۀ این مثال ها، چه درآن کتاب وچه درآن مصاحبه ها  به معنای آن نیست که در شرایط موجود کشورما هم می توان درپارلمان شرکت کرد. هم اکنون ما نه آن بدیل سوم ملی – دموکرات متشکل را داریم ونه آن شخصیت های کاریسماتیک را که بتوانند با اثر توده ای شان کار پارلمان را مختل کنند. ونه دربیرون پارلمان توان بسیج توده ها وافشاگری وجود دارد. علاوتاً پارلمان وانتخابات درافغانستان آن قدر بازیچۀ مسخرۀ دست متجاوزین  وگندآلوداست که انسان درجوار آن هم آلوده می شود، چه رسد به رفتن درآن مرداب. بناءً این شکل کار درشرایط موجود ما کاملاً منتفی است وبه قول دوست عزیزم “و . آییژ” ‌‌، “در شرایط موجود رفتن به پارلمان درنفس خود خیانت است“. عدۀ که می خواستند حیله گرانه  طرح کتاب را پایۀ تئوریک رفتن به پارلمان موجود تفسیر کنند، یاغلط فهمیدند ویا مغالطۀ محیلانه کردند. می توانیم به صراحت بگوئیم که چنین افتراآتی هرگز به  دامن پاک این کتاب و نویسنده اش نمی چسبد.

 “وسرانجام این که باید بدانیم: طرح، تعیین، تائید ویا تحریم اشکال مبارزه مربوط می شود به چگونگی شرایط عینی وذهنی جامعه و اندازۀ توانمندی های نیروهای مبارز. هیچ شکل مبارزاتی مطلق وهمیشگی وهمه جائی نیست. بسیاری از اشکال مبارزاتی ممکن است درجائی و در زما نی به کار گرفته شود و همان شکل مبارزه درجای دیگر و یا زمان دیگری منتفی گردد. نباید کسی را درطرح، تعیین، تغییر و یانفی یکی ازاشکال مبارزاتی درشرایط ویژۀ جامعۀ خودش به کفر گرفت وبه آن مُهر غیراصولی زد؛ وشیوۀ کار آن دیگری را در همه حالات وحی منزل و دستور لا یتغیر دانست.

   “آقای برومند! امید است ازاین مختصر به آنچه می خواستید رسیده باشید. شادکام باشید “

“این اظهار نظرمدلل  وتفسیرمنطقی  باید  دیگر جای هیچ شک وشبهه ای در مورد کتاب “افغانستان الگوی دموکراسی امریکائی، ازتحمیل تروریسم تا صدوردموکراسی” باقی نگذاشته باشد ویقیناً مشت محکمی است بردهان سفسطه گویان”.   پایان پرسش و پاسخ برومند.

حال که  سال ها از چاپ اول این کتاب گذشته و نتایج خونبار و ذلتبار تجاوز همه جا را فراگرفته و ملیون ها انسان را داغدار و متأثر ساخته است؛ حال که حقانیت واصولیت مطالب مطروحۀ این کتاب به مانند روشنی روزثابت شده است؛ حال که افغانستان درالگوی دموکراسی امریکائی، ازتحمیل تروریسم تا صدور دموکراسی، اینک واپس به اعمال تروریسم خشن و خونخوار توسط امپریالیسم امریکا ومتحدانش کشانده شده است، جا دارد که یک بار دیگر مردم را به مطالعۀ این کتاب فرا بخوانیم تا دیگر و بیش از این فریب هیاهوی امپریالیسم و ” تحلیلگران” و “روشنفکران”ریزه خوار، فرصت طلب و پیش پابین را نخورند.

این کتاب گرچه تا حال پنج مرتبه، وهر مرتبه به هزاران نسخه چاپ شده است، ولی هم اکنون در بازار کابل، باز کمیاب شده و کتاب فروشان قیمت آن را نیز پنج برابرساخته اند؛ با این حال علاقه مندان آن را جست وجو می کنند. بدین اساس برآن شدم تا این کتاب را تهیه وبه دسترس “سایت افراشته”، که واقعاً یک سایت مبارز ومردمی است، بگذارم که آن را نشر کرده و درمعرض مطالعۀ همگان قرار بدهند. به این صورت کسانی که پول خرید کتاب را ندارند، ولی می خواهند آن را بخوانند، نیز از طریق سایت به آن دسترسی پیدا می کنند.

 قابل تذکر است که من توانستم نقل اصلی چاپ اول کتاب را بدست بیاورم که توسط “انجمن فرهنگی میهن” به نشر رسیده است. چاپ دوم توسط “موسسۀ نشر نیما” درآلمان و چاپ های بعدی از طرف تاجران کتاب و بدون اطلاع و همآهنگی با مولف ویا ناشران قبلی، به نام “ادارۀ دارالنشر افغانستان”، با حذف لاشخوار روی جلد و با کاغذ بدل، نشر شده و به فروش رسیده است. مولف، که به قول نزدیکانش هیچ انتظار پولی از نشرکتاب نداشته است، از فروشندگان صمیمانه تقاضا دارد، قیمت کتاب را بلند نبرند تا علاقه مندان بتوانند آن را خریده و مطالعه کنند.

من از سایت “افراشته” در بازنشراین کتاب تشکر می کنم.

شناسنامۀ کتاب

    افغانستان الگوی دموكراسی امریكائی

   ازتحمیل تروریسم تا صدور دموكراسی

   نگارش : و. آییژ

   كامپیوتر و دیزاین : روزا

   چاپ اول : عقرب ۱۳۸۳ ـ نوامبر 2004

   ناشر : انجمن فرهنگی میهن

   كلیۀ حقوق چاپ ونشر برای ناشر محفوظ است.

ادامه دارد