تر جمه وتبصره: از ا. ق.عدالت

 

یادداشت ویراستار:

آنچنان که شما خوانندگان ارجمند درمتن مقالۀ زیرین خواهید خواند، بعد از بحران عمیق نظام امپریالیستی در سال 2008م، گرایش عظیمی به کارل مارکس و مطالعۀ آثارش در اروپا وامریکا به وجود آمد و آثارش به صدها هزار نسخه تجدید چاپ شد وبه فروش رسید. این گرایش، به ویژه درنسل جوان وتحصیل کرده، سردمداران نظام امپریالیستی را به واهمه انداخت. آن ها مثل همیشه درپی تخریب کارل مارکس و این ذهنیت عامه برآمدند. احیای جایزۀ نوبل، که خود کمیتۀ نوبل یک نهاد امپریالیستیست، می تواند یکی از ترفندهائی باشد که گویا نشان دهد: “امپریالیست های امروز واقع بین شده اند وحتی به کارل مارکس هم جایزۀ نوبل می دهند(!!)”. اما درواقعیت با این نمایش دغلبازانه می خواهند اثرگذاری کارل مارکس و آثارش را درذهنیت مردم تضعیف نمایند. اعطای جایزۀ نوبل به مارکس درکنار شخصیت های ماورای ارتجاعی چون “هایک” و “فریدمن”، به هدف اهانت به کارل مارکس برنامه ریزی شده است. مطمئناَ اگر مارکس زنده می بود، با واکنشی شدیدتر از ژان پل سارتر، از پذیرش این جایزه خود داری می کرد و عطای امپریالیست ها را به لقای شان می بخشید.

اعطای جایزۀ نوبل به کارل مارکس

” اعطای جائزۀ نوبل درعلم اقتصاد به کارل مارکس، اقتصاد دانان دانشگاهی را شوکه، وحشت زده ونگران ساخت”

جملات فوق عنوان مقالۀ است که توسط آقای دانیل بوتز، فعال سرشناس اتحادیه های کارگری درامریکا، تحریر گردیده است.

 او فعال سیاسی، دانشمند، روز نامه نگار، نویسنده، ومولف کتاب های متعدد از طیف بورژوازی متوسط است. آقای دانیل به صورت متداوم و پیوسته پیرامون دفاع از حقوق کارگران امریکائی و مکزیکی مقاله می نویسد. موصوف عضو بورد تحریر(New Politics) ( فورم سوسیالیستی ) در امریکا است که از دهه ۶۰ میلادی بنیان گذاشته شده وفعالیت دارند. (مترجم)

 عنوان:اعطای جائزۀ نوبل درعلم اقتصاد به کارل مارکس، اقتصاد دانان دانشگاهی را شوکه، وحشت زده ونگران ساخت

ترجمه: از متن انگلیسی به فارسی.

کتگوری مقاله: اقتصاد سیاسی.

[ مورخ ۲۱ اگست ۲۰۱۶، از استهکلم]: جائزۀ نوبل درعلم اقتصاد، بعد از وفات، به کارل مارکس (۱۸۱۸ – ۱۸۸۳ م)، برای کتاب او سرمایه  [Das Kapital]،اعطاء گردید که اقتصاد دانان نظام سرمایه داری را شوکه نموده وبه وحشت انداخت.

لارس اینکویست (Lars Enquist)، سخنگوی کمیتۀ توزیع جائزۀ نوبل، طی یک نطق نهایت جالب و قابل توجه، خطاب به رسانه ها و شرکت کنندگان گفت که، اعطای این جائزه به مارکس توسط بانک، تلاش برای جبران اشتباهات شرم آور گذشته است(که چنین نیست – ویراستار)، آنها جائزۀ امسال را به کارل مارکس اعطاء نمودند. وی گفت : ” از زمانی که جائزۀ بانک مرکزی سوئد درعلوم اقتصاد، یاد گاری از الفرد نوبل (Alfred Nobel)، که در سال ۱۹۶۸م، ایجاد گردیده، واین جائزه به تعدادی ازاقتصاد دانان اعطا گردیده که کارهای ارایه شده توسط آن ها نه علمی ونه بشر دوستانه بوده است.

 دریافت کننده گان آن، الی اکنون، یا از جمله اقتصاد دانان کلاسیک کینزی ( جان مینارد کینز، اقتصاد دان انگلیسی )، ویا در این تازه گی ها، نیو لیبرال ها بوده اند که ایشان قادر به درک زندگی اقتصادی واقعی، بهبود وضعیت زندگی بشریت بر روی کرۀ زمین وحیات سیارۀ ما نبوده، بلکه برعکس، اکثراً نظریات آن ها سیاست های اقتصادی زیان باری بوده است، که به اقتصاد و زندگی اجتماعی مردم جهان، تخریب ونابودی محیط زیست نقش مخرب  و ویرانگری را ایفا نموده است.

“ما عمیقاً از جوائز توزیع شدۀ قبلی توسط بانک مرکزی سوئد، به این گروه اقتصاد دانان، نادم و متآسف هستیم. بحران عمیق وجدان سبب شد که کمیتۀ ما تصمیم گرفت امسال جائزۀ نوبل را به کارل مارکس اقتصاد دانی که تیوری ارایه شده توسط وی ماهیت وحساب واقعی اعمال نظام سرمایه داری،  خسارات فوق العاده عظیم و ویرانگری را که توسط  این نظام وارد گردیده، وهمچنان ضرورت امحای آن را درک وپیش بینی نموده بود، اعطاء نماید. همچنان ما جداً اسرار می ورزیم، که کمیتۀ جائزۀ نوبل اقتصاد را منحل نمایند. احساس مینمائیم که اقتصاد (Economics )”، نه علم ساینس است ونه علوم انسانی و نه یکی از بخش های هنرها است، مگر این که درعوض، به حیث یک بنیان وساختار ایدئولوژیک، که به هدف پنهان نمودن ماهیت واقعی استثماری اقتصاد سیاسی معاصر و برای محافظت از آن هائی است که از آن سود می برند، ایجاد گردیده است.”

جائزۀ نوبل دراقتصاد درحقیقت، یکی ازجوائز اصلی نوبل که اساساً برای هنر وعلوم، توسط الفرد نوبل، در سال های ۱۸۹۵، و۱۹۰۱م، بنیان گذاشته شده بود، و اکنون توسط بنیاد نوبل توزیع می شود، نیست.

 سوئد بانک ویا بانک مرکزی دولتی سوئد، فقط از سال ۱۹۶۸م، به مناسبت سه صد مین سال تأسیس خویش، توزیع این گونه جوائز در اقتصاد را آغاز نمود.

برخی ازاقتصاد دانان چپ(چپ سرمایه – ویراستار)، پیشنهاد ونظر دارند، که بانک مذکور، از زمان ظهوراولین علایم بحران ” گرایش نزولی نرخ سود ” (Trend toward a falling rate of profit  ) نمایان گردیده بود، فقط یکسال قبل ازآن به منظوراعادۀ حیثیت وآبروی از دست رفتۀ شان، به اکادمیسن های اقتصادی شان کار توزیع جوائز را آغاز نمودند.

 این اولین بار بود که جائزۀ نوبل به شخصی بعد از مرگش اعطاء می گردید. بعد از تفویض جائزه امسال، در یک نمایش بی سابقه، انکویست ودیگر تکسیدو پوشان ( لباس های رسمی ) اعضای کمیته استعفای شان را به رئیس بانک ارایه داشته، واظهار نمودند که: ” دیگر نمی خواهند شریک وهمدست جائزه با شند.” و به صورت دسته جمعی محفل را ترک گفتند.

واکنش از جانب نیرو های چپ و راست

سخنگوی انستیتوت محافظه کار “کاتو” (The conservative Cato Institute)، [ یکی از اطاق های فکری امریکائی – مترجم ]،گفت : ” تصمیم کمیته توزیع جوائز بانک مرکزی سوئد، “حیرت انگیز”، وگیج کننده وترس آور بود.

بنیاد مذکور( نوبل )، بیانیه را منتشر نموده گفت: “به وضاحت مشاهده می شود که این کمیتۀ یاغی (A rogue committee)، تصمیمی را اتخاذ نمود که سبب نابودی وازبین بردن اعتبار جائزۀ نوبل خواهد گردید.”

ویلیم نوردهاوس (William Nordhaus)، رئیس انجمن اقتصاد امریکا به رسانه ها گفت : “در ابتدا من فکر کردم که این، نوعی از شوخی ومسخره بود… واین واقعاً یک تصمیم مبهوت وگیج کننده است.” بعد او سوال کرد : ” چه کسی آنرا بعداً به لینن  ویا تروتسکی اعطاء می نماید؟ “

پرو فیسوردیوید هاروی (David Harvey)، استاد برجستۀ مردم شناسی وجفرافیا، در مرکز تحصیلات تکمیلی، دانشگاه شهر نیویارک (CUNY)، گفت : ” من با این تصمیم کمیته شگفت زده شدم، این واقعاً قابل توجه است. مارکس واقعاً به صورت قطع سزا وار شناخت ازسهم خویش، در هردو مورد علم اقتصاد وبشریت می باشد.”

مگر پروفیسور هاروی گفت : ” من شک دارم که او چنین جائزۀ را از نوبل می پذیرفت، که پول خویش را در اختیار آنهائی قرار داده، که میراٍث او برای پاداش دادن به اقتصاد دانانی اعطاء می گردد که برای توجیه وعقلانی ساختن نظام سرمایه داری خدمت می نمایند.”

پرو فیسورهاروی درین مورد، به ( ژان پل سارتر ) ( Jean-Paul Sartre’s refusal)، سوسیالیست فرانسوی، که از گرفتن جائزۀ نوبل در سال ۱۹۶۴م امتناع ورزید، اشاره نمود.

در یافت کننده گان جائزه معمولا از معتقدان وضعیت موجود هستند:

درطول سال های گذشته این جائزه به اقتصاد دانان جریان اصل (نظام سرمایه داری – مترجم ) اعطاء شده است. چه آ نانی که تمایلات چپی، یا راست، ویا درمرکز فکری نظام قرار داشته اند، توزیع گردیده است.

چند تن از این در یافت کننده گان تا اکنون، درجناح فوق العاده راست قرار داشتند.

چنانچه آقای ساموئل بریتان از روز نامه فاینن شیل تایمز نوشته بود، دوتن از وزرای مالیۀ قبلی سویدن: کجل اولاف فیلت (Kjell-Olof Feldt)، و گونار میردال (Gunnar Myrdal)، پیشنهاد لغو جائزۀ نوبل را به دلیل این که به همچو اشخاص ارتجاعی، مانند فریدریش فون هایک (Friedrich  Hayek)، [استاد تمام محافظه کاران در سراسر جهان که از لیبرالیزم نوین وبازار آزاد با تمام قوا دفاع مینمایند، است. وی مبتکر اصلی نیولیبرالیزم، بعد از جنگ جهانی دوم می باشد – مترجم ]، نموده بود.

در سال ۱۹۷۴م جائزۀ نوبل را به (هایک) دشمن ومخالف اتحادیه های کارگری وبر نامه های رفاه اجتماعی، اعطاء نمودند. او تنها مربوط به جناح افراطی راست نبود که جائزۀ نوبل را دریافت داشت.

در سال ۱۹۷۶م، بانک مرکزی سوید، به میلتون فریدمن (Milton Friedman) [ یکی از شاگردان هایک – مترجم]، نیز اعطاء نمود.

اعطای جائزۀ نوبل به ملتون فریدمن در سال ۱۹۷۶م، موجب تظاهرات در سراسر جهان، به دلیل نقش فریرمن وهمکارانش دردانشگاه شیکاگو، که اغلباً به نام “بچه های شیکاگو” (Chicago Boys)،معروف هستند – شد که در مشوره دهی به دیکتاتوری (آگوستوپینوشه)، که دولت منتخب سلوادور آلنده را در شیلی بر انداخت، متهم می باشند.

چهار تن برنده گان جائزۀ نوبل در اکتوبر ۱۹۷۶م: جورج والد، لینوس پاولنگ، دیوید بالتیمور، وسالوادور، نامه ای به نیو یارک تایمز نوشته ودر رابط به اعطای جائزه به ملتون فر یدمن، شدیداً اعتراض نمودند.

برندۀ جائزه، کارل مارکس:

برندۀ امسال جائزۀ نوبل کارل مارکس است. او در سال ۱۸۱۸م، در ایالت “وستفالن” آلمان از پدر ومادر یهودی که به پروتستانیسم گرائیده بودند، متولد شد. او فلسفه را آموخت وبعد به حیث یکی ازهگلی های جوان – طغیانگر در برابر فیلسوف بر جسته آلمانی، هیگل، قرار گرفته، و در سال ۱۸۴۸م، در انقلاب هائی که سراسر اروپا را فرا گرفته بود، شرکت نمود.

در آن زمان مارکس، معروف ترین اثر خویش “مانفیست کمونیست “، که بصورت گسترده مطالعه می شد، نوشته و کارگران را فرا خواند، تا برای بر پائی انقلاب سوسیالیستی، آن را رهبری نمایند.

دردوران بعد ازانقلاب، به حمایت مالی دوست، یار وهمکارش، فرید ریش انگلس، مارکس در لندن مستقر گردیده ودر کتابخانه موزه لندن، دست به مطالعۀ “نظام اقتصادی سرمایه داری”، زده و زندګی خویش را وقف تدوین آثار خود نمود.

 او طی این سالها، با نقد تیوری های اقتصادی آدام اسمت (Adam Smith)، در کتاب “ثروت ملل” او (The Wealth of Nations )، که در سال ۱۷۷۶م نوشته شده بود، و دیگر محققان اقتصادی دوران خویش، مبادرت ورزیده، شاهکار خویش( کاپیتال ) در نقد اقتصاد سیاسی سرمایه داری را در سال ۱۸۶۷م نوشت.

پس از وفات مارکس در سال ۱۸۸۳م، انگلس انتشار جلد دوم را در سال ۱۸۸۵م وجلد سوم کاپیتال را در سال ۱۸۹۴م، به عهده گرفت.

بعد ازدر گذشت فرید ریش انگلس، سوسیالیست آلمانی، کارل کاوتسکی(که بعداً به کارل مارکس پشت کرد – ویراستار)، با نوشتن مقدمه و ویراستاری، سه جلد دیگری از آثار مارکس را، بعداً تحت عنوان: ” تیوری های ارزش اضافی”، تدوین ومنتشر نمود.

 بعضاً، تمام این شش جلد از آثار مارکس، به نام  “کاپیتال” یاد می شود، مارکس تنها ویراستاری جلد اول را نظارت نموده بود.

مارکس در اثر خویش “سرمایه”، استدلال می نمود که در نظام سرمایه داری، استثمار سرمایه مبتنی بر “کار کارگر” است، و در نهایت به دلیل تضادهای درونی خویش، این نظام نیز مانند ادوارپیشین خویش: برده داری و فیو دالیزم، ازهم فرو پاشیده و سقوط خواهد نمود.

مارکس در اثر خویش سرمایه، ودیگر نوشته های خویش، استدلال وثابت نمود، که طبقه کارگر جبراً برای مبارزه در دفاع ازحقوق وبهبود وضعیت وشرایط زندگی خویش گردیده، نظام سرمایه داری را سرنگون و درعوض یک جامعۀ سوسیالیستی دموکراتیک را بر پا می نماید.

اثر گذاری مارکس:

تاثیرات فکری مارکس بسیار عظیم بوده است، درهردو گروه، سوسیال دموکرات های اروپای غربی و سوسیال دموکرات های شوروی، ملت های بلاک اروپای شرقی وهمچنان  در چین، ویتنام، کوریای  شمالی، وکوبا، همه این کشور ها ادعا دارند که تیوری های اقتصادی شان را از مارکس گرفته اند.

بسیاری از سوسیالیست ها، ازسال ها بدینسوالی اکنون، استدلال می نمایند که این گونه دولت های بورو کراتیک، چندان ربطی به نظریۀ سوسیالیسم مارکس نداشتند.

علیرغم این که نظام های کمونیستی دراین کشورها ازهم فروپاشیده(این نظام ها هرگز کمونیستی نبوده اند – ویراستار)، واکنون نهاد های سوسیال دموکراتیک، سرمایه داری  دراین کشورها مدیریت مینماید، ایده های مارکس همچنان الهام بخش جنبش های کارگری واحزاب چپ در سراسر جهان است.

از زمان بحران بزرگ ۲۰۰۸م، نظام سرمایه داری، نبشته ها وایده های مارکس به صورت گسترده و فزاینده، محبوبیت مردم در سراسر جهان، بخصوص قشر جوان را بخود جلب نموده، جنبش های اجتماعی جدیدی مانند: جنبش اشغال وال استریت، ویا فعالین سیا در مبارزات انتخاباتی اولیه امریکا، انگلستان، و احزاب چپ(طبقات متوسط) دیگری مانند ” پودیموس”، در اسپانیا را می توان نام برد، که تمایلاتی از خود نشان می دهند.

با توجه به محبوبیت مارکس درین ربع اخیر، جای تعجب نیست، که بانک دولتی سوئد جائزۀ اقتصادی نوبل را بعد از در گذشت او، به کارل مارکس اعطاء نموده است.

….

منبع:

http://newpol.org/content/nobel-prize-economics-awarded-karl-marx-academic-economists-shocked-%E2%80%98dismayed%E2%80%99