عزت آهنگر نیزک

ارتش پاییزی

ارتش پاییزی مقاومت دخترکان زمردین چهره، درختان شاداب، شاخه های نورس و جوان و گلها ی فرحبخش و گیاهان معطر را از اوج لطافت و زیبایی در بلندای درختان قامت بر افراشته بر زمین مرطوب با هارمونی نسیم لرزاننده خزانی به رقص و پای کوبی در جاده و خیابان، باغ و بوستان، جویبار و دامن کوهساران وادار کرد. مسیرش را فرش زرینگون طبیعت پهن نمود. چه غمگینانه عروسکان طبیعت با صدای ناله و خشش در زیر سم ستوران باد پاییز پراگنده میشوند، تن ظریف و قلب لطیف شان زخمی میشود ،میخشکند و جان میسپارند.
اما پیام شان پر شور و قدرت مند، مقاومت شان در مقابل دی و دد خستگی نا پذیر و تکامل مدارانه است که زوزه باد را سراسیمه میسازد و دل پاییز و همنبردانش را میلرزاند.

و چنین شجاعانه میسرایند:

ما اگر باتن لرزان و کبود

زیر رکبار نسیم برهوت
رخت سبز از تن مان باخته ایم

یاکه در زیر قدمگاه نسیم پاییز

زیر کفش بشر و فصل تب آلود خزان

جان خویش باخته ایم

روییش هسته ی نو در دل پیمانه ی ماست

این زمین خانه ی ماست.

باز هم فصل نوین تازه به همراه بهار

ارتش غچی و بلبل و هزار

شاد و سبزینه و رنگین ثمر خواهیم داشت

آب و آیینه و خورشید ظفر خواهیم داشت.