آئینه
عزت آهنگر
آئینه
آیین کجا بود؟ که حقیقت رود از یاد
این قصه چه فرسود دل و دیده و بنیاد
ما داد دل خویش ز دنیا بستانیم
ای خلق جهان میهن ما کشته ی بیداد
در مذهب این سنگدلان خفته تباهی
انسانیت از مشرب ایشان شده برباد
در ذهن تجاهل و تقابل به تبانی
نیم سده فنا گشته وطن در طبع اضداد
هر آنکه سر از کاخ کشید نسل خودش را
پرورد به ابنای ستم حرمت شداد
هرگز غم این ملت و این میهن ویران
بر ذهن کثیفش نرسد تا شود آباد
در کوه و دمن شاخۀ سرو و دل ناژو
بشکست درین ظلمت و کین قامت شمشاد
روزی که طلوع میکند آزادگی و عشق
با عظمت گردان رهایی شود آزاد .
عزت آهنگر
۸ سپتامبر ۲۰۲۱
padarjan2021-09-10T07:14:56+00:00